گذارطلبی و نفی اصناف جنگ‌طلبی!

سروش دباغ، مصطفی دانشگر


ناقوس شوم جنگ در منطقۀ خاورمیانه بلندتر از هر زمان دیگری به گوش می‌رسد. سه‌گانۀ تهدید، نفرت‌پراکنی و جنگ‌طلبی کالاهایی پرطرفداراند و صدای خیرخواهان مصلح و ناصحان مشفق با اعراض و ادبار سوداگران رسانه و سلاح و دین‌فروشان قدرت‌مدار روبروست. آنچه دشواری تاب‌آوری در چنین وضعیت تلخی را دوچندان می‌کند، شرایط پیچیدۀ ایران و خطر ورود میهن عزیزمان به جنگی منطقه‌ای با ابعاد غیرقابل پیش‌بینی از تخریب و ویرانی است که می‌تواند مسیر توسعه و شکوفایی ایران را برای دهه‌ها به تعویق بیندازد. در چنین موقعیتی، فقدان نگاهی جامع‌نگر و اسیر دوگانه‌های تقلیل‌گرا، اتخاذ رویکردی اصولی، راهبردی منطقی و راهکاری معقول و منطقی را با چالش جدی مواجه می‌کند.

ایران امروز ما ازیک‌سو در درون خود از انواع ناکارآمدی‌ها، ناترازی‌ها، محدودیت‌ها، بی‌عدالتی‌ها و بی‌کفایتی‌هایی رنج می‌برد که عمدتاً ریشه در بنیادگراییِ دینیِ حاکم و فساد فزایندۀ ساختار سیاسی دارند. برآمدن دولت چهاردهم و ریاست‌جمهوری دکتر پزشکیان امیدهایی هرچند اندک را درمیان اقلیتی از جامعۀ ایران برای ایجاد گشایش‌هایی حداقلی به وجود آورده است. این امیدواری‌ها اما امروز تحت‌الشعاع سایۀ سنگین تنش خارجی قرار گرفته و درنتیجه تحقق وعده‌های حداقلی دولت کنونی را با چالش‌های جدی روبرو ساخته است.

تداوم رویکرد کنونی جمهوری اسلامی در منطقه در مواجهه با ایالات متحده و اسراییل به‌ویژه پس از هفت اکتبر، یکی از زمینه‌های اصلی بروز تنش فعلی در سیاست خارجی کشور بوده است. جمهوری اسلامی کوشیده است با آمیزه‌ای از خویشتنداری و نرمش‌های گفتاری همراه با پای‌فشاری بر عدم دخالت خود در این حادثه، از ورود مستقیم به این نزاع اجتناب کند؛ اما به نظر ‌می‌رسد این اندازه از انعطاف با سطح تهدیدها متناسب نمی‌باشد. تاکتیک یکپارچگی میدان و گره‌زدن پرونده آتش‌بس در غزه به توقف حملات موشکی از سوی حزب‌الله، اکنون به پاشنۀ آشیل سیاست منطقه‌ای ایران بدل شده است که اصرار بر آن می‌تواند کشور را درگیر جنگی ناخواسته کند. آنچه معادلۀ کنونی سیاست خارجی را پیچیده‌تر می‌کند، دولت دست راستی کنونی اسرائیل است. نخست‌وزیر اسرائیل نشان داده است که از تمامی فرصت‌ها برای منزوی‌کردن جمهوری اسلامی و بالابردن سطح تنش استفاده خواهد کرد.

در سوی دیگر این معادله جنگ‌طلبان داخلی و بنیادگرایان آخرالزمانی هستند که بی‌پروا بر طبل جنگ می‌کوبند و هلهله‌کنان به تباهی و ویرانی خوشامد می‌گویند. اظهارات اخیر بنیادگرایانی همچون میرباقری نشان داد که برنده‌شدن این فرقه در انتخابات اخیر ریاست جمهوری تا چه اندازه می‌توانست شرایط مخاطره‌آمیز کنونی را به‌مراتب بدتر کند. نفوذ فزایندۀ ایده‌های بنیادگرایانه طی سال‌های اخیر در میان کارگزاران جمهوری اسلامی، سیاست خارجی کشور را دستخوش تندروی‌های فرصت‌سوز و تهدیدساز کرده است. پالایش بدنۀ کارگزاری کشور در تمامی سطوح سیاسی و نظامی، آن‌هم از طریق بازکردن فضا برای گردش نخبگان و ایجاد اجماع نخبگانی، امروز به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر بدل شده است.

صف جنگ‌طلبان البته تنها به همین‌جا ختم نمی‌شود و گروه‌هایی از به‌اصطلاح مخالفان جمهوری اسلامی را نیز دربرمی‌گیرد. این بخش از به‌اصطلاح اپوزیسیون، پس از سال‌ها ناکارآمدی در مبارزه با جمهوری اسلامی، اکنون با تبلیغ ایده “دمکراسی موشکی” خود می‌کوشد توهم امکان گذار به آزادی و حقوق بشر را در میان جامعۀ پر از خشم و به ستوه آمدۀ کنونی تزریق کند. سوارشدن بر موج تنش خارجی با اسرائیل و دعوت‌های بعضاً پنهان و عمدتاً آشکار به “زدن سر مار در تهران” تنها نمونه‌هایی از رویکرد تازۀ جنگ‌طلبانۀ این جماعت است. ادعاهایی از قبیل “رهبری دوران انتقالی” و عدم شکل‌گیری “خلاء قدرت” در صورت حمله احتمالی اسرائیل، تنها دو نمونه از این جنگ‌طلبی‌های ضمنی یا صریح است. روشنگری نخبگان اجتماعی، روشنفکران و فعالان جامعۀ مدنی دربارۀ تاریخ مداخلات خارجی در کشورهای همسایه و ناکامی سراب دمکراسی وارداتی با بمب‌های بیگانه، امروز بیش از هر زمان دیگری ضروری به نظر می‌رسد.

گذارطلبان به‌عنوان یکی از نیروهای تحول‌خواه جامعۀ کنونی ایران، ضمن مرزبندی آشکار با تمامی اصناف ویرانی‌طلبان و جنگ‌طلبان داخلی و خارجی، در وهلۀ اول ضمن تأکید بر راهبرد “گذار امن خشونت‌پرهیز” خواستار تغییر رویکردهای بنیادین حاکمیت در سیاست خارجی کشور هستند. این تغییر رویکرد به‌ویژه در مواجهه با آمریکا و اسرائیل، شرط لازم برای انجام اصلاحات داخلی و علاج بسیاری از ناترازی‌هاست.

گذارطلبان همان‌گونه که در دور دوم انتخابات اخیر ریاست جمهوری، برای ممانعت از درافتادن کشور به ورطۀ بنیادگرایی و ایجاد گشایش‌های حداقلی ِ متضمن کاستن از درد و رنج شهروندان، مشارکت در انتخابات را برای نجات ایران برگزیدند، امروز هم با تأکید بر این نکتۀ بدیهی که پیامد طبیعی جنگ برای امروز ایران، چیزی جز تباهی و ویرانی‌های اجتناب‌ناپذیر نیست، استقبال از حملۀ خارجی را مردود و محکوم می‌کنند. گذارطلبان ضمن محکوم‌کردن رویکرد جنگ‌طلبانۀ بخشی از اپوزیسیون ویرانی‌طلب، نه‌تنها این رویه را برای امروز و فردای ایران و دستاوردهای مکسوبه دهه‌های متوالی جامعۀ مدنی کشور تهدیدآمیز و خطرناک می‌دانند، بلکه نسبت به پیامدهای آن در عادی‌سازی جنگ و خیانت ملی نیز هشدار می‌دهند

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان قدیمی که سابقه جنگ و خدمت در رده بالای سپاه را

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده مردم از انقلابی که

ادامه »

آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که جهان در آن قرار دارد.

ادامه »