دولت پزشکیان و گروهی از اصلاحطلبان حکومتی با اجرای لایحه حجاب و عفاف مخالفت کردهاند. معاونان رئیسجمهور از تلاش دولت برای تعویق اجرای قانون یا تغییر برخی از موارد آن سخن گفتهاند. شخص رئیسجمهور نیز از مبهم بودن لایحه یا تنشزا بودن آن صحبت کرده است.
برخی از اصلاحطلبان شیفته قدرت از تلاشهای دولت برای تعویق یا اصلاح این قانون راضی و قانع هستند. اما به نظر میرسد این موضعگیریها چند ایراد و ضعف اساسی دارند:
-
عدم قاطعیت و شفافیت
این موضعگیریها از قاطعیت و سرسختی لازم برخوردار نیستند. حتی مشخص نمیشود که در صورت اجرای احتمالی این قانون شرمآور در آینده، دولت و شخص رئیسجمهور چه واکنشی نشان خواهند داد و خط قرمز آنها کجاست. آیا بر سر پیمان خود خواهند ایستاد و استعفا خواهند کرد؟ یا همچون هاشمی رفسنجانی، خاتمی و روحانی، در موارد مشابه، با تشری از بالا و پس از اندکی نقزدن، سر خود را پایین انداخته و به انجام وظایف اداری و اجرایی خود خواهند پرداخت؟ تجربه این چند ساله، و بهویژه این چند ماه، نشان داده است که باید منتظر وقوع حالت دوم باشیم؛ چراکه اصولاً در فرهنگ مسئولان ما چیزی به نام ایستادگی بر سر پیمان با مردم و استعفا بهعنوان اعتراض وجود ندارد. -
پذیرش تعویق یا اصلاح قانون به معنای پذیرش اصل حجاب اجباری
اصولاً پذیرش تعویق یا اصلاح این قانون به معنای پذیرش اصل حجاب اجباری و محدودیتهای غیرقانونی و حتی غیرشرعی علیه زنان است. صرف وجود قانونی در اینباره، حتی قانونی نرم، امری غیرمعقول، غیرانسانی و غیرضروری است و اعلام درگیری بین جامعه و حاکمیت تلقی میشود. -
عدم باور به کرامت انسان
اما مهمتر از این موارد، عدم باور مسئولان و اصولاً نظام ولایی به اصل اساسی اخلاق، یعنی کرامت انسان است. در نگرش و قرائت فقیهانه، انسان بهعنوان انسان واجد هیچ ارزشی نیست. حتی اگر برخی فقها در مواردی با حکم یا قانونی غیرانسانی مخالفت کنند، این مخالفت نه از سر احترام به مقام انسان، بلکه به دلیل مصلحتسنجی، مفسدهآمیز بودن، یا جلوگیری از وهن شریعت است.تا زمانی که مخالفت ما با چنین احکام و قوانینی از سر مصلحتسنجی باشد، هیچ بنیان استوار و ارزش واقعیای در جامعه ایجاد نخواهد شد و مشکلات اساسی را حل نخواهد کرد. حکمی که به دلیل مصلحتاندیشی اجرا نشود، در زمانی دیگر و با مصلحتی دیگر به نحوی شدیدتر و غیرانسانیتر اجرا خواهد شد. مهم آن است که موضعگیریهای ما در برابر چنین قوانین خبیثانهای نه از سر مصالح فقه و شریعت فقهمحور، بلکه از سر باور عمیق و صادقانه به کرامت ذاتی انسان باشد. وگرنه این مصلحتسنجیهای موقت، که ظاهراً از سر دلسوزی هستند اما باطنی ریاکارانه دارند، ما را از چالهای به چالهای دیگر، و بلکه به چاهی یا درهای عمیقتر، خواهند انداخت