آقای پزشکیان! دوره ریاستجمهوری شما هم شانس بیاورید، در بهترین احتمال ۴ سال دیگر تمام میشود. آن وقت شما میمانید و خود و خدایتان که آیا از خودتان راضی هستید؟ آیا خدا از شما راضی است؟
آقای دکتر پزشکیان! همانگونه که شما پزشک هستید، «ماهاتیر محمد» هم پزشک بود.ماهاتیر جایی گفته: «من پزشک بودم، روزی در مطب پس از معاینه کودکی که در بغل مادرش بود نسخه نوشتم، مادر پرسید هزینه این نسخه چقدر است؟ وقتی مبلغ را به او گفتم، نسخه را روی میز من گذاشت و گفت قدرت پرداخت ندارم، چارهای ندارم جز اینکه که فرزندم کور شود و تا آخر عمر رنج ببرد.»
وی یادآور میشود: «این جریان چنان بر روحیه من اثر گذاشت که همان روز مطب را بستم و سعی کردم در کار سیاسی و اجرایی وارد شوم و مراتب مختلفی را بتدریج پیمودم تا توانستم نخستوزیر شوم. آن روز مردم کشورم فقیر بودند، بسیاری از آنان بالای درخت خانه داشتند، اما کشورم امروز به جایی رسیده است که امسال فطریه رمضان را به خارج فرستادیم و کسی در داخل کشور فقیر نیست.» (۱)
ماهاتیر محمد یک روز که متوجه عقبماندگی و فقر عمیق کشورش شد، پزشکی را رها کرد و وارد عالم سیاست شد به نیت آنکه مادری آنقدر نیازمند نماند که نتواند داروی کوری چشم فرزندش را جور کند. اما در کمتر از دو دهه مالزی را به یکی از قطبهای شاخص اقتصادی شرق آسیا بدل کرد. او که اینروزها دوران بازنشستگیاش را میگذراند، اگر از خودش بپرسد که آیا از خودم راضی هستم؟ شاید وجدانش پاسخ خیلی محکم و مثبتی به او ندهد. اما همه اقتصاددانان و اهل توسعه میدانند کاری کردهاست کارستان و او را تحسین میکنند. به احتمال بسیار قوی خدا هم از او راضی است.
آقای پزشکیان! «ماهاتیر محمد» کشور فقیری را تحویل گرفت و ثروتمند کرد. «خامنهای» کشور ثروتمندی را تحویل گرفت و فقیر کرد.شما در تبلیغات انتخاباتیان فرمودید: «میخواهیم سیاستهای کلی رهبری را اجرایی کنیم». باور کنید مرحوم «رئیسی» و رقیب جدی شما آقای «جلیلی» بسیار بسیار بهتر از شما و بدون کمترین مانع میتوانستند «سیاستهای کلی رهبری» را اجرا و پیادهسازی کنند.
پس اگر واقعا در آن گفتارتان ذرهای صداقت بود، باید میدان اجرای اوامر رهبری را به آقای جلیلی واگذار میکردید. نه آنکه برخلاف نظر مولی علی (ع)که میفرماید حکومت این دنیا از آب بینی بز هم برای من کمارزشتر است، با شادمانی نمیگفتید: «اگر رهبری نبود اسم من از صندوق بیرون نمیآمد.»
آقای پزشکیان! به هزاران ناترازی و رفتار خلاف علم و عقل در سیاستهایتان که کشور را زمینگیر کرده کاری فعلا ندارم. پس از سقوط «بشار اسد» اسراری از جنایات این پدر و پسر بر ملا میشود که «انسانیت» از انسانبودن خود شرم میکند. سیاستهای کلی رهبری همین جنایات و مشابه این جنایات در حق مردم سوریه، اوکراین، یمن، و از همه مهمتر شهروندان مظلوم ایران بوده و هست.
اگر هنوز اصرار دارید که اجراکننده این سیاستها باشید، شما را بهخیر و ما را به سلامت. اما حضرت علی به اندازه کافی مظلوم هست، خداوکیلی دست از سر نهجالبلاغه و استناد به آن کتاب شریف بردارید، که خسرالدنیا و الاخره خواهید بود.
و اما اگر احساس میکنید مقاومتی جلو برنامههای توسعه و خدمت به مردم شما را گرفته و مانع تحقق آرمانهای حامی مظلومان شماست، هر چه زودتر صادقانه با مردم مطرح کرده و استعفایتان را تقدیم رهبری نظام کنید تا آبرو و سعادت خود را در دنیا و آخرت حفظ کنید. والا تعداد کودکان «کور» این کشور تساعدی رو به افزایش است.
پانویس:
(۱) سخنرانی مهاتیرمحمد در کنفرانس حقوق بشر از نظر اسلام کوالالامپور