منشاء واژه‌های خوارج و اباضیان؛ یک روایت متفاوت

مسعود امیرخلیلی

اسلام‌شناسان سنتی ادعا می‌کنند که خوارج اولین فرقه مذهبی در دین اسلام بودند. در جنگ صفین، به نقل از این اسلام‌شناسان، علی پیشنهاد کرد که خلیفه را داوران تعیین کنند (تعیین خلیفه به حکمیت). بخشی از جنگجویان که با این پیشنهاد حکمیت موافق نبودند، به عنوان اعتراض لشکر علی را ترک کردند و در دهکده‌ای به نام حروراء (Harura) در نزدیکی کوفه ساکن شدند. این گروه که لشکر علی را ترک کردند به خوارج (آنهایی که به حروراء رفتند) معروف شدند.

در اینجا خوارج بر روی پرچم خود نوشتند: ”فقط خدا قانون‌گذار است.“ خوارج فقط حکم خدا را قبول داشتند و نه داوران را. به گفته زبان‌شناس آلمانی یوهانس تاماس (Johnnes Thomas)، اصطلاح خوارج از زبان “آرامی–سریانی” گرفته شده است، از واژه آرامی hrora که به آرامی معنی “غار” می‌دهد.

راهبان منزوی و زُهاد (Asket) مسیحی-سوری که در غار زندگی می‌کردند به hroraمعروف بودند. این واژه آرامی به عربی به “حروری” (Haruri)، از دهکده حروراء، و بعد به “خوارج” برگردانده شد. وقایع‌نامه‌ای به زبان لاتین (۷۴۱ میلادی) در رابطه با اتفاقات قرن هشتم میلادی در اسپانیا از گروهی به نام arures خبر می‌دهد که به بدعت‌گذاران (مرتدان مسیحی) شهرت پیدا کرده بودند. در اینجا نیز اصطلاح arures از واژه آرامی Harurya استنتاج شده است و به معنای “غار” است. بربرهای (Berber) شمال آفریقا که با اعراب پس از تسخیر اسپانیا به این کشور آمدند به arures،  به “خوارج” معروف شده بودند. از قرار معلوم بربرها این سنت غارنشینی زهاد اعراب مسیحی را با خود به اسپانیا آورده بودند. همچنین در سال ۸۳۰ موضوع بحث اسقف‌ها در یک شورای مشورتی کلیسایی (Council) مسئله غارنشینان بوده است.‎[۱]

در فرهنگ دهخدا واژه “حروراء” چنین توصیف شده است: “دهی است به کوفه و خوارج حروریه بدین ده منسوب باشند و آن در ظاهر سنگستان کوفه واقع است و خوارج که در امر حکمین علی و معاویه را هر دو بر باطل شمردند، بدین قریه گرد آمدند. و بعضی گفته‌اند حروراء کوهی است.” به گفته دهخدا شاید حروراء نام کوهی بوده و نه یک دهکده.

از خوارج دوباره گروه دیگری جدا شد که به اباضیان (Ibadiyya – Abadiyya) شهرت یافتند. علت جدا شدن اباضیان از خوارج رفتار افراطی خوارج با گناه‌کاران بود. خوارج معتقد بودند که با گناه‌کاران می‌بایست مانند با کافران به طور جدی (با شمشیر) برخورد کرد. نام مکتب اباضیان از “عبدالله ابن اباض تمیمی” گرفته شده است. همچنین نقل کرده‌اند که پیش‌قدم اباضیان فردی به نام “ابو بلال مرداس” بوده که در اواسط قرن هفتم در بصره مدرسه اباضیان را تأسیس کرد. اسلام‌شناسان سنتی اشاره می‌کنند که در اواخر قرن هفتم، اباضیان نظریات افراطی خوارج را می‌پذیرند و به همین علت رابطه خوب اولیه آن‌ها با خلیفه عبدالملک مروان بحرانی می‌شود. اباضیان تعقیب و بخشی از آن‌ها نیز کشته یا زندانی می‌شوند. عده‌ای از اباضیان نیز موفق می‌شوند به عمان فرار کنند. اباضیان تا به امروز هم در عمان زندگی می‌کنند.

اسلام‌شناس دانمارکی پاتریشا کرون (Patricia Crone) به نامه‌ای از “سالم بن ذکوان” که در نیمه دوم قرن هشتم (میلادی) زندگی می‌کرد و به اباضیان نسبت داده می‌شود اشاره می‌کند. کرون اضافه می‌کند که از این نامه که به “نامه اباضیان” معروف است چنین برداشت می‌شود که “سالم بن ذکوان” فرقه‌ای به نام اباضیان و همچنین پایه‌گذار آن “ابن اباض” را نمی‌شناخته است. پیروان فرقه نکاری که در قرن هشتم (میلادی) از اباضیان جدا شده بودند به سؤال “ابن حزم”، مذهب‌شناس قرن یازدهم در اندلس، در رابطه با پایه‌گذار فرقه اباضیان جواب می‌دهند که آن‌ها (نکاری‌ها) نام فردی به نام “ابن اباض” را نشنیده‌اند.‎[۲]

زبان‌شناس آلمانی یوهانس تاماس معتقد است که واژه “اباض” از زبان آرامی ibad گرفته شده است و در اصل “عباد”، به معنی “بنده‌ها، برده‌ها” و “عبد” به معنی “بنده (بنده خدا)” بوده است. لغت “عباد” به “اباض” تغییر داده می‌شود و بعد این لغت “اباض” را به پایه‌گذار تخیلی فرقه اباضیان، به ابن اباض، نسبت می‌دهند. (این تغییر لغت یا عمدی بوده که “اباض” شبیه “عباد” نباشد، یا اینکه در ترجمه – در برگرداندن – این لغت از آرامی به عربی اشتباه شده است). “عبد”، به معنی “بنده خدا”، یک صفت، یک مشخصه است و نه اسم (ابن اباض). این مشخصه “عباد = بندگان خدا” قبل از اسلام رواج داشته و در تورات و انجیل به آن اشاره شده است. در تورات از عیسی به عنوان بنده خدا نام برده شده است و مسیحیان سوری به مسیح لقب بنده خدا را داده بودند (معاویه هم به خود لقب عبدالله – بنده خدا – داده بود و بر روی اولین سکه‌های نقره اعراب از سال ۶۴۱ نیز لقب عبدالله ضرب شده است). همچنین شهروندان شهر حیره (پایتخت سرزمین عرب‌های مسیحی لخمی در میان‌رودان) به خود لقب “عباد”، بندگان خدا، را داده بودند. به نقل از گوستاو روتاشتاین (Gustav Rothstein)، مذهب‌شناس آلمانی قرن گذشته، عبادیان شهر حیره مسیحی بودند (النصرانی العبادی) و ۲۰۰ سال قبل از اسلام در این شهر زندگی می‌کردند.‎[۳] اسلام‌شناس آمریکایی الیزابت سیوژ (Elizabeth Savage) نیز معتقد است که منشأ اعتقادات و باورهای مذهبی اباضیان اعتقادات اعراب عبادی (مسیحی) در شهر حیره بوده است.‎[۴]

نحوه پیدایش این دو فرقه خوارج و اباضیان که به گفته اسلام‌شناسان سنتی در اواسط قرن هفتم میلادی در جنوب میان‌رودان اتفاق افتاده است، در ارتباط نزدیک با یکدیگر هستند (جدا شدن اباضیان از خوارج). با توجه به نامه سالم بن ذکوان (نیمه دوم قرن هشتم) که اشاره می‌کند فرقه‌ای به نام اباضیان و پایه‌گذار آن ابن اباض را نمی‌شناخته، می‌توان این نتیجه را گرفت که این دو فرقه در قرن هفتم و اوایل قرن هشتم وجود نداشتند. بدین ترتیب می‌بایست اخبار از خوارج، اباضیان و نظریات این دو فرقه حداقل صد سال بعد از تاریخ پیدایش (به اصطلاح در قرن هفتم) گسترش پیدا کرده باشد. چنین به نظر می‌رسد که از اواسط قرن هشتم میلادی منتقدان برای مشخص کردن زُهاد غارنشین مسیحی (خوارج) و بی‌اهمیت نشان دادن نظریات فرقه اباضیان از اصطلاحاتی که در تورات و انجیل درج شده‌اند استفاده کردند.


‎[۲] Patricia Crone / Fritz W. Zimmermann. The Epistle of Salim ibn Dhakwan, Oxford 2000, P 196
‎[۳] Gustav Rothstein, Die Dynastie der Lahmiden in al-Hira, Berlin 1899, P 19-22

‎[۴] Elizabeth Savage, A Gateway to Hell, A Gateway to Paradise. The North African Response to the Arab

Conquest, Princeton 1997, P 25-27

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

در اولین ساعات روز شنبه هفتم دسامبر زنگ پایان برای بشار اسد به صدا در آمد. آنقدر راحت رفت که گویی اصلا پیش از آن هم وجود نداشته. فقط سقوط دمشق موجب شد تا یازده

ادامه »

آقای «سید محمود نوری‌زاده» نماینده مردم مشگین‌شهر در دوره پنجم، وقتی ریاست سنی مجلس را ترک کردند، سخنی گفتند که آن سخن برا همیشه

ادامه »

دولت پزشکیان و گروهی از اصلاح‌طلبان حکومتی با اجرای لایحه حجاب و عفاف مخالفت کرده‌اند. معاونان رئیس‌جمهور از تلاش دولت

ادامه »