فقط چند روز لازم بود تا معلوم شود سخنان اخیر سیدحسن نصرالله رهبر حزبالله لبنان با چه هدفی بیان شده است. پریروز سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد ما میدانستیم که پول و موشکهای حزبالله از ایران تأمین میشود و درواقع این حمایت ایران از سازمانهایی مانند حزبالله است که مانع بازگشت ایران به اقتصاد جهانی شده است. عکسالعمل کاخ سفید هیچ تمرکزی بر آینده حزبالله نداشت و حتی تأکید نکرد که گفتههای نصرالله منفی یا حتی خیلی بد است٬ هر چه بود بحث ایران بود و آینده ایران که نشان میدهد رهبر حزبالله از جنوب لبنان با همه تشکیلات مخوف خود٬ شمشیر را از نیام کشیده تا وارد یک دعوای ایرانی شود که اصالتاً ربطی به لبنان ندارد. دعوایی که اگر در ایران باخته شود آنگاه حزبالله و تشکیلات آن نیز خواهد باخت و دیگر نه از پول مفت و مجانی و حسابرسی نشده خبری خواهد بود و نه از موشک.
درواقع ٬ اظهارات اخیر حسن نصرالله در تأکید بر اینکه نگران آینده و تحریم حسابهای بانکی حزبالله نیستیم و آب از آب تکان نخواهد خورد و موشکها و پول از ایران میآید نه از جای دیگری٬ به منزله لگدزدن رهبر حزبالله لبنان به ستونی است که میخواهند سقف روی آن در آینده فرو بریزد٬ ولی اگر فرو ریخت این حسن روحانی و جریان اصلاحات در ایران است که قرار است در زیر آن دفن شود.
بیشک نصرالله معنا و عواقب ویرانگر چنین اظهارات خطرناکی را برای دستگاه دیپلماسی ایران میفهمد. اگر سیاستمدار باهوش و سرد و گرم چشیدهای مانند حسن نصرالله به خود جرات میدهد تا چنین خندقهای خطرناکی را بیمهابا در اطراف ایران حفر کند و بلندبلند یارگیری خود را در دعواهای ایرانی اعلام کند میتوان گفت که در درجه اول٬ با یک جاهایی در داخل ایران هماهنگ کرده است و در درجه دوم ٬ در ایران طوفان در راه است.
حیف از سوابق حزبالله
حزبالله لبنان حوالی سالهای ۱۹۸۰ با حمایت بیدریغ ایران در جنوب لبنان ریشه گرفت و بهتدریج تبدیل به جنبش مقاومت همه مردم لبنان در برابر اسراییل شد. در جنگ ۳۳ روزه حزبالله و اسراییل که به مقاومت یک تنه حزبالله در مقابل ارتش مجهز و مدرن اسراییل منجر شد٬ حزبالله تنها نیروی نظامی کشور لبنان بود که عملاً نقش ارتش رسمی را در مقابله با حملات اسراییل بازی کرد. در همه این دوران ایران و حزبالله نقش واحدی را در مقابل فشارهای طاقتفرسای ارتش اسراییل در جنوب لبنان بازی کردند. تا حدی که یک سفیر سابق آمریکا در سوریه گفته است که حزبالله عملاً ناو هواپیمابر ایران در شرق مدیترانه است که اسراییل را آرام نمیگذارد. در واقع میتوان گفت که مقاومت حزبالله تا حدودی توانست معادلات اسراییل و نگاه امنیتی اسراییلیها بهکل منطقه لبنان را دچار تغییر اساسی کند٬ تا حدی که بدون جنبش مقاومت حزبالله لبنان ٬ بیتردید اسراییلیها بخشهای مهمی از لبنان را به خاک جود ضمیمه میکردند و شاید فشار سیاسی امنیتی بسیار بیشتری بر ایران وارد میشد.
بااینحال٬ هر چه هست٬ خاورمیانه بارانداز دلاوران و چریک ها و مجاهدان خوشنامی است که به ابتذال بازیهای سیاسی فرومیافتند و از لعن و نفرین مردم سر درمیاورند. شاید یکی از کثیفترین این بازیها کمک حزبالله لبنان به سرکوب خیابانی مردم در جریان جنبش سبز ایران پس از انتخابات سال ۸۸ بود. ظاهراً حزبالله با مشاورههایی که از جناحهای خاصی در ایران دریافت میکند نه تنها قصد ندارد پیام دو انتخابات اخیر ایران را دریابد٬ بلکه تصمیم گرفته است تا آینده خود را به آینده کسانی در ایران گره بزند که در انتخابات بازندههای بزرگ شدند.
حزبالله این نکته را نیز درک نکرده است در شرایطی که زنان طبقات فقیر ایرانی برای تأمین هزینه زندگی عادی خود به حراج تنفروشی و دلالی مواد مخدر و حتی کارتنخوابی رو آوردهاند و کارگران بیکارند و مردم از زندگی خود ناراضیاند بر اساس ابتداییترین قوانین اخلاقی و شرعی٬ اختصاص بودجه و پول مردم ایران به شیعیان جنوب لبنان غیرمنطقی و غیرقابل توجیه است.
کمکهایی که از ایران فقیر شده به لبنان ارسال میشود بشدت در بین مردم حساسیت ایجاد کرده است. فقط سیاستمداران کشور بی در و پیکری مانند ایران ممکن است از حساب این مردم غارتشده کمکهای چند صد میلیونی به کشور دیگری ارسال کنند. تا جایی که بارها از زبان مردم ایران شنیده میشود آنها راضی به ارسال حتی یک ریال از پول ایران به حزبالله نیستند.
ازآنجاکه ظاهراً حزبالله لبنان بر اساس گفتههای اخیر حسن نصرالله قصد کرده است تا در جریانات داخلی ایران نقش بازی کند و به نفع یا علیه کسانی در ایران فعالیتهای فوقالعادهای انجام دهد ٬ میتوان انتظار داشت که حزبالله احتمالاً بهپایان همه نگاههای مثبت ایرانیان به جنوب لبنان دارد نزدیک میشود٬ در حالی که اسراییل در ایران نفرت زدایی میشود.
بهعبارتدیگر٬ اگر حزبالله قرار است با فتوای برخی خود را درگیر ماجراهایی مانند تنشهای انتخابات آتی ریاست جمهوری در ایران کند میتوان انتظار داشت که بهزودی ایران شاهد دوقطبی نامیمون همه ایرانیها علیه همه عربها شود. در آن صورت سید حسن نصرالله همان قضاوتی را از مردم ایران دریافت میکند که صدام حسین دریافت کرد.
حزبالله و جریانهای نفوذ موساد در ایران
منابع امنیتی ایران همواره با سند و بی سند به حضور جاسوسانی از موساد در ایران اشاره داشتهاند که کارمندان و دانشمندان هستهای را ترور کردهاند. بنا بر برخی از شنیدهها انفجار سیلوی موشکهای سپاه در سال ۹۰ در ملارد کرج نیز که به کشته شدن حسن تهرانی مقدم مدیر پروژههای موشکی ایران منجر شد نیز در اثر نفوذ یک چنین جریانهای مشکوکی رخ داده است. حسن تهرانی مقدم دوستان بسیار نزدیک و بسیار رده بالایی در حماس و اطلاعات و امنیت سوریه داشته است که از قضا همگی ترور شدهاند. بعید نیست یکی از مجاری که طی این چند سال موساد و اسراییل از طریق آن توانسته است در دستگاههای فوقالعاده حساس ایران نفوذ کند ارتباطاتی است که ایران با حزبالله داشته است. خود حسن نصرالله دو سال پیش تأیید کرد که محمد شوربه معاون رهبر حزبالله و رهبر عملیات برونمرزی یا جانشین عماد مقنیه جاسوس موساد بوده و همه اطلاعات عملیاتهای حزبالله را از پیش برای موساد ارسال میکرده است. به غیر از محمد شوربه٬ جنوب لبنان طی سی سال اخیر شاهد مسابقه آدمفروشی و جاسوسی برای اسراییل در ازای دریافت پول بوده و هست.
بیتردید محمد شوربه بهعنوان کسی که در جریان همه فعالیتهای برونمرزی حزبالله قرار داشت ارتباطات تنگاتنگی با حساسترین دوایر امنیتی و سطوح بالای صنایع موشکی در ایران داشته است. محمد شوربه دستگیر و محاکمه شد ٬ اما شاید او همان مجرای وارد شدن آدمهای موساد به تشکیلات حساس و صنایع موشکی در ایران بوده باشد که به ترور فعالان و دانشمندان هستهای ایران هم منجر شد.
امید است که اظهارات اخیر سید حسن نصرالله رهبر حزبالله لبنان در مورد اینکه همه کمکها و موشکها از ایران میآید خطوربطی گذرا بوده باشد که پس از جابجایی برخی از معاونتهای وزارت خارجه به او داده شده است و نه بیش. وگرنه ٬ اگر حزبالله در آینده ایران تبدیل به ابزاری شود که برای بر هم زدن معادلههای سیاسی داخلی ایران از آن استفاده شود شاید آن موقع دیگر لازم باشد همه تعاریف ملی از دوستان و دشمنان مردم ایران از نو نوشته شود.
8 پاسخ
پروژه زیتون !!!
کلنگى کردن انقلاب کور !!
جماعتى دارند خمینیسم را به پستو تاریخ بازمى گردانند …
ظاهرا دیگر فضاى انقلاب دلپذیر نیست !!؟
تا دیروز رادیو زمانه و سایت روزجاده صاف کن تیم اعتدال بودند و حالا سایت زیتون پروژه عبور از انقلابىً که اتفاقى !!!! رخ داد را
هدایت مى کند !!؟
مهم نیست ابراهیم نبوىً طنز نویس چرا اکنون بیادش امده
که کسى خمینىً را نمىشناخت
پس چرا او صاحب انقلابى شد
که انقلابیون این انقلاب را نساختند !!! مهم این است
چرا مى نویسد و مى نویسند !!!
چرا در همان سایت فرزانه روستایى انقلاب نور را
انقلاب انتحارى کور میخواند !!!
مسلما این ها نیز به همان راهى که توابین خطاکارًىًً امثال
پرفسور فوکو فرانسوى و
پرفسور ریچارد فالک امریکا
که خمینى را گاندى اسلامى خوانندند دارند میروند ؛ اما چرا ؟؟
چرا حالا شریعتى را پدرخوانده
حجاب اسلامى معرفى مى کنند
و مطهرىً را مى کوبند ؟؟؟
چرا در این دادنامه هاى قلمىً به اصطلاح ضد انقلابى نما ؛ از شاه که جایگزینى نداشت
تا همه ى سازمانها و گروهاى سیاسى مسلح و غیر مسلح
و کنفدراسیونى ها تقصیرداران
این تراژدى پرشکوه کور هستند
که گول مثلث بیق ( بنى صدر و یزدى و قطب زاده ) را خوردند و زیر عباى انقلابى خمینى که
کسى اورا نمیشناخت رفتند ؛ اما
هیچ اشاره یى به ان نیست که
چه کسى سناریوى پروژه انقلاب رانوشت ؟؟؟؟
بحث ایت الله منتظرى همان گربه نره ملاتاریا هست اما
حرفى که زد و کارتر را عامل پیروزى انقلاب خواند و راز انقلاب ساختگى را فاش کرد ؛ در نوشتارها نیست !!!
بهر حال گوش بزنگ باشید ؛پستچى تاریخ دارد میاید !!!
(فیس بوک مانوک خدابخشیان)
کامنت یکی از خوانندگان فیس بوک مانوک خدابخشیان :
ترس از یک انقلاب دیگر ، انهم با این شرایط ، همه رژیم و دلقک های خارج نشین رو به تکاپو انداخته ، که به مردم یادآور بشوند که انقلاب چیز خوبی نیست و با همین ارازل یه جور بسازید ،،،،
سلام خانم روستایی،
یکجا نوشته اید حزب الله لبنان در سرکوب جنبش سبز مشارکت فعال داشته است و اظهار نگرانی کرده اید که وارد مناقشات سیاست داخلی ایران شود به نفع ستبداد. برای من شؤال است که آیا برای این ادعا شاهدی هم دارید؟
نمیدانم بیاد دارید یا نه که سال۵۶ پس از سرکوبهای خونین در ایران شایع شد شاه از اسرائیل سرباز آورده چون ارتش و گارد حاضر به انجام دستورات او نبوده اند. اما این خبر دروغ بود. بعدها حسین نصر در خاطراتش آورد که ملک حسین اردن به شاه پیشنهاد داده سرکوب محکمی بکند و شر مطلب را بکند اما شاه تن به چنین کاری نداده. نگرانم که تصور مشارکت حزب الله لبنان در سرکوب جنبش ایرانیان مانند تصور مشارکت اسرائیلیها در آن سالها از یک ریشه آب می خورد: ما مردم ایران که همه مان فرشته ایم، پس این کثافتکاریها را دیگرانی انجام می دهند.
نه خانم روستایی. هم در زمان شاه و هم امروز دسته ای از ایرانیان بر اکثریت ایرانیان دست چپاول و تطاول گشوده اند. مشکل از خود ماست. اسرائیل و حزب الله مقصر گرفتاریهای ما نیستند.
گروههایی از کسانی که در خیابان با مردم زد و خورد می کردند ولی خیلی هم خود را درگیر نمی کردند عربی صحبت می کردند. موارد ی هم گزارش میشد که به مردم شلیک می کردند. تنها گروهی که ممکن است به ایران فراخوانده شده اند تا کار سرکوب اینچنینی یا امنیتی انجام دهند فقط می تواند حزب الله باشد که ارتباط با آنان ننه اصلا مشکل بود و نه دردسر زیادی محسوب می شد.
البته فشار طاقت فرسایی هم که به بسیج و سپاه وارد شده بود در چند ماه باعث شده بود تا از کمک مزدوری امثال حزب الله استفاده شود
وقتی می گوییم پول های حسابرسی نشده و ایران فقیر شده، منظور همین است . البته شما کمک به آفریقا و آمریکای لاتین را هم جا انداختید
بله درست می گویید میلیاردها دلار ایران خرج می کند بدون اینکه ثمری داشته باشد متاسفانه !
شما کمکهای حداقل سالی۵ میلیارد دلار به سوریه (اعتراف فرمانده سپاه )و ساخت بزرگراه و بیمارستان و فروشگاههای مختلف در لبنان و حقوقهای ماهیانه به حزب اله و پرداخت خسارت جنگی ( به هر خانواده لبنانی تا ۱۵هزار دلار) و فرستادن انواع سلاح ها و موشکها به سوریه و لبنان و……. همه را در کمک ناقابل چند صد میلیونی که حقوق یکی از مدیران دولتی است را خلاصه کردی؟؟ و این مصیبت عظما را به شدت کوچک و ماستمالی کردی!!؟؟ خدا کنه که برنامه ریزی نباشه..یعنی شما هم؟؟ بی بی سی هم فجایع ایران را کوچک و بی اهمیت جلوه میده
اصولاً باید این پرسش مطرح شود که ایران در لبنان چه می کند؟ خود این مسئله که ایران در لبنان (و ایضاً دیگر کشورهای عربی) دخالت می کند، برای بسیاری از ایرانیان محل پرسش است، که بارزترین نمود آن را در شعار “نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران” مردم در جریان جنبش سبز دیدیم. بنظر می آید که نویسنده با اصل مداخله ی جمهوری اسلامی در لبنان و دیگر کشورهای عربی مخالفتی ندارد، و فقط شاکی است که چرا حس نصرالله خودرا وارد درگیری های سیاسی درون ایران کرده است! باید از ایشان پرسید، وقتی که دولت جمهوری اسلامی بدون کسب اجازه از مردم ایران در امور داخلی کشورهای دیگر، به ویژه لبنان، دخالت و سوگیری می کند، چرا ایشان انتظار دارد که حزب الله(که خود دولتی در دولت شده است) در امور داخلی ایران دخالت نکند؟ ایران، یکبار برای همیشه باید خودرا از مسایل کشورهای عربی، چه سنی، چه شیعه، کنار بکشد و به مشکلات بی پایان داخلی خود برسد. والسلام!
منشاء نفرت ایرانیان از اسرائیل چیست ، اسرائیل نه منافعی در ایران دارد و نه طمعی به خاک آن . طرف اسرائیل اعرابی هستند که بعضا ایران را دشمن تر از اسرائیل میدانند و معرفی میکنند .ولی ما کاسه گرم تر از آش شده ایم !
اشتباه نکنید
اسراییل رقیب که نه ,بلکه دشمن استراتژیک ایران است که بر اساس محاسبات خود معتقد است منطقه خاورمیانه جای کافی برای ایران و اسراییل ندارد.اسراییل همیشه در کنار همه کسانی بوده است که علیه ایران اقدام می کردند، برای مثال با تنش در روابط ایران و عربستان سعودی این اسراییل است که تبذیل به دوست نزدیک ریاض می شود. اسراییلی ها معتدند که یک ایران امن و آرام ارزش استراتژیک اسراییل را در آمریکا کاهش می دهد بنابراین اسراییلی ها هموا ه در کنار همه بحران هایی قرار دارند که علیه ایران چیده می شود.
برای مثال در جریان مذاکرات هسته ای اسراییل هموا ه بر بمباران تاسیسات ایرانی ها اصرار می کرد و هنوز برای توافق نامه لوزان اعتباری قائل نیست.
فراموش نکنیم معادله های دور و بر ایران خیلی پیچیده است اما نادانی سیاست خارجه در ایران معمولا همه جریان های سیاسی را علیه ایران بسیج می کند.
اما علت ماندگاری و تداوم نفوذ اسراییل در منطقه این است که این کشور یکی از سالم ترین و شفاف ترین نظامهای سیاسی و دستگاه قضایی را داراست. در حالیکه در همه کشورهای منطقه دمکراسی یا قوه قضاییه به نحو هولنامی ناکاراست و فاسد.با این احوال ، در صورتی که ایران بتواند تعریف دوباره ای از دوست و دشمن ارائه بدهد و از بحران اعراب فاصله بگیرد به احتمال زیاد ممکن است اسراییل را از یک دشمن غدار به یک دوست مطمئن تبدیل کند،. و این شدنی است.
دیدگاهها بستهاند.