زیتون- علی مهتدی:حضور ترکی الفیصل رییس سابق دستگاه امنیتی عربستان و از شاهزادگان معروف عربستان در نشست سالیانه سازمان مجاهدین خلق به تیرگی در روابط تهران و ریاض دامن زده است. فیصل در سخنران خود به شکلی علنی از تمایلش به سرنگونی جمهوری اسلامی سخن گفت و حالا تندروها در تهران هم بر طبل تنش بیشتر با عربستان سعودی میکوبند.
ترکی فیصل کیست؟
شاهزاده ترکی فیصل متولد ۱۹۴۵ هشتمین و کوچکترین فرزند ملک فیصل سومین پادشاه عربستان است. وی برادر تنی سعود الفیصل وزیر خارجه سابق عربستان است که سال گذشته درگذشت.
ترکی فیصل در چهارده سالگی به نیوجرسی آمریکا رفته و در سال ۱۹۶۸ از دانشگاه جورج تاون فارغالتحصیل شد. معروف است که ترکی فیصل در دوره دانشگاه با بیل کلینتون رییسجمهور سابق این کشور همکلاس بود.
ترکی فیصل از جمله شاهزادگان بانفوذ خاندان سعود محسوب میشود و پستهای بسیار حساسی را نیز به عهده داشته است. وی از سال ۱۹۷۷ به مدت ۲۴ سال ریاست سازمان اطلاعات عربستان را به عهده گرفت و روز ۳۱ آگوست ۲۰۰۱ و تنها ده روز قبل از حملات ۱۱ سپتامبر از سمت خود استعفا داد.
شاهزاده سعودی در چند سال اخیر از طرف برخی کشورها و جریانهای عربی متهم شده که تحرکاتی را شروع کرده که هدف از آن عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسراییل و دشمنی با ایران است.
ترکی فیصل پس از آن به عنوان سفیر عربستان به لندن منتقل شد و تا سال ۲۰۰۵ در این سمت باقی ماند. در سال ۲۰۰۵ بندر بن سلطان که خود از بانفوذترین شاهزادههای عربستان است، پس از ۲۲ سال تصدی پست سفارت عربستان در واشنگتن از این سمت کنار رفته و دبیرکل سازمان امنیت ملی عربستان شد. پس از آن، ترکی الفیصل از لندن به واشنگتن منتقل شده و به عنوان سفیر عربستان در آمریکا شروع به کار کرد.
شاهزاده سعودی در چند سال اخیر از طرف برخی کشورها و جریانهای عربی متهم شده که تحرکاتی را شروع کرده که هدف از آن عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسراییل و دشمنی با ایران است.
ترکی فیصل در روزهای پایانی سال ۲۰۱۴ با انتشار مقالهای جنجالی در روزنامه اسراییلی هاآرتس، خواستار عادیسازی روابط با تلآویو شده بود. پس از انتشار این مقاله، روزنامه هاآرتس مصاحبهای با ترکی فیصل انجام داد که در آن تاکید کرد اظهاراتش، شخصی بوده و بیانگر سیاست حکومت عربستان نیست، هر چند هاآرتس در پایان مصاحبه در این مورد ابراز تردید کرد که ترکی فیصل بدون هماهنگی و جلب موافقت مسوولین عربستان چنین اظهاراتی را بر زبان آورده باشد.
یک سال پیش از این و در سال ۲۰۱۳ ترکی فیصل در کنفرانس دیگری که سازمان مجاهدین خلق در واشنگتن برگزار کرده بود، به همراه یوسی الفر رییس سابق موساد شرکت کرده و در سخنرانی خود گفته بود که با یوسی الفر موافق است که گسترش سلطه ایران در خاورمیانه خطرناک بوده و وی نگران است سرانجام اسراییل به این نتیجه برسد که به تنهایی به ایران حمله کند.
سه پیام سخنرانی ترکی فیصل
در سخنرانی نیم ساعته ترکی فیصل در نشست سازمان مجاهدین خلق سه نکته عمده وجود دارد. تاکید دو باره او بر استفاده از واژه «مرحوم» در مورد مسعود رجوی که از زمان حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ تصویری از وی وجود ندارد، به نوعی اعلام غیر رسمی درگذشت رهبر سازمان مجاهدین خلق است.
نکته دوم تاکید مقام سیاسی ـ اطلاعاتی عربستان در نشست رسمی سازمان مجاهدین خلق بر این امر است که عربستان به عنوان «نماینده جهان اسلام» از «مبارزه مشروع» سازمان علیه «رژیم خمینی» حمایت میکند: «مبارزه مشروع شما علیه رژیم خمینی دیر یا زود به هدف خود خواهد رسید».
سومین موضوع برجسته در اظهارات ترکی فیصل ارایه تصویری از سیاست آینده این کشور در قبال ایران است. رییس سابق سازمان اطلاعات عربستان در بخشی از سخنان خود، ایران را متهم به حمایت از گروههای دینی تندرو مثل «القاعده و گروههای مشابه در بحرین، سعودی، لبنان، سودان و حماس و جهاد اسلامی در فلسطین» کرد و گفت که این امر منجر به «ایجاد تفرقه در جهان اسلام» شد و او نیز «خواستار سرنگونی نظام» در ایران است. وی عملا مبارزه سازمان مجاهدین خلق علیه جمهوری اسلامی را «مشروع» خواند و تاکید کرد که «این مبارزه مشروع علیه رژیم خمینی دیر یا زود به هدف خود خواهد رسید».
بدین ترتیب مقامی غیر رسمی در سطح ترکی فیصل اعلام میکند که عربستان از هر گروهی که با قصد براندازی نظام علیه جمهوری اسلامی مبارزه کند و در راس آنها سازمان مجاهدین خلق، حمایت کرده و پیشاپیش اعلام میکند که «هماکنون جنبشهای مردمی در گوشه و کنار ایران آغاز شده».
کنش یا واکنش؟
هر چند که رابطه عربستان و ایران فراز و نشیبهای زیادی پس از انقلاب داشته؛ اما در چهار سال اخیر، بحرانها در یمن و بحرین به آتش این اختلاف دامن زده است. عربستان همواره ایران را متهم کرده که با حمایت از گروههای مختلفی که معمولا از اقلیتهای مخالف حکومت مرکزی هستند، وضعیت را در کشورهای عربی آشفته میکند. ایران نیز در مقابل، ریاض را متهم کرده که از گروهکهای مسلحی مثل جیش العدل و گروه ریگی در «مبارزه مسلحانه تروریستی» با حکومت ایران حمایت کرده است.
در هفتههای اخیر موضوع سلب تابعیت بحرین از شیخ عیسی قاسم و پیش از آن اعدام شیخ نمر از روحانیون معترض شیعه در عربستان، تنش کلامی میان عربستان و ایران را به اوج رساند.
به گفته زیدان القنایی، عربستان به مجاهدین خلق تعهد داده تا تعداد زیادی از سلفیهای جهادی در نقاط مختلف دنیا را در اختیار سازمان قرار داده و از آن حمایت تسلیحاتی به عمل آورد.
قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران پس از اقدام بحرین در سلب تابعیت از شیخ عیسی قاسم، دولت این کشور را تهدید به «مقاومت مسلحانه» کرده و گفت «تجاوز به حریم آیتالله شیخ عیسی قاسم خط قرمزی است که عبور از آن شعلهای از آتش را در بحرین و سراسر منطقه پدید خواهد آورد و برای مردم راهی جز مقاومت مسلحانه باقی نخواهد گذاشت».
سلیمانی همچنین عربستان را نیز به عنوان حامی دولت بحرین تهدید به «انتفاضه خونین» کرد: «حامیان آل خلیفه بدانند اهانت به آیتالله شیخ عیسی قاسم و استمرار فشارهای بیش از حد به مردم بحرین سرآغاز انتفاضه خونینی است که عواقب آن به عهده کسانی خواهد بود که به گستاخی حکام بحرین مشروعیت میدهند».
سخنرانی ترکی فیصل در نشست سازمان مجاهدین خلق در شرایطی که ایران به حمایت از گروههای اپوزیسیون عربی متهم میشود، نشان میدهد که عربستان و متحدانش قصد دارند حمایت خود از گروههای اپوزیسیون ایرانی را علنی کرده و از این گروهها در جنگ نیابتی خود با ایران استفاده کنند.
هر چند که این نخستین بار است که شخصیتی مانند ترکی فیصل رسما از اپوزیسیون ایران حمایت میکند، ولی ارتباط عربستان با سازمان مجاهدین خلق پیش از این شروع شده بود.
اقدام عربستان و به طور مشخص ترکی الفیصل در نزدیکی به سازمان مجاهدین خلق در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با استقبال مواجه شد
در ماه مارس ۲۰۱۴ پایگاه خبری «میدل ایست آنلاین» خبری اختصاصی منتشر کرده مبنی بر اینکه بندر بن سلطان از طرف عربستان مامور شده تا با سازمان مجاهدین خلق هماهنگی کند تا این گروه دست به عملیاتهای مختلفی علیه جمهوری اسلامی بزند. در این خبر همچنین ذکر شده بود که بندر بن سلطان با دولت اردن مذاکره کرده و اتاق عملیاتی برای سازمان مجاهدین خلق در این کشور راهاندازی کرده است.
نجاح محمدعلی روزنامهنگار عراقی مشهور در این گزارش خبری پیشبینی کرده بود که مرحله آینده بین ایران و عربستان شکل امنیتی ویژهای به خود بگیرد و عملیات خرابکارانه مختلفی در بلوچستان، کردستان و خوزستان رخ دهد. به گفته نجاح محمدعلی «گروههای تروریستی آماده شروع عملیات آدمربایی، ترور و انفجار در ایران هستند».
سه ماه قبل از این گزارش، در دسامبر ۲۰۱۳ زیدان القنایی روزنامهنگار و سخنگوی سازمان «عدل و توسعه اسلامی» به نقل از منابع آگاه فاش کرده بود که بندر بن سلطان و ترکی الفیصل تماسهایی محرمانه با سازمان مجاهدین خلق برقرار کردهاند که هدف از آن تقویت این سازمان و دست زدن به عملیات علیه ایران است. به گفته زیدان القنایی، عربستان به مجاهدین خلق تعهد داده تا تعداد زیادی از سلفیهای جهادی در نقاط مختلف دنیا را در اختیار سازمان قرار داده و از آن حمایت تسلیحاتی به عمل آورد.
اقدام عربستان و به طور مشخص ترکی الفیصل در نزدیکی به سازمان مجاهدین خلق در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با استقبال مواجه شد. جمال خاشقجی روزنامهنگار سعودی در حساب توییتر خود نوشت «مخالفان با حضور ترکی فیصل در نشست اپوزیسیون ایران کسانی هستند که میخواهند ایران را با آرزو کردن و با تکیه بر متحدان نامریی شکست دهند».
ضاحی خلفان معاون رییس پلیس دبی نیز خواستار به رسمیت شناختن سازمان مجاهدین خلق از طرف تمامی کشورهای عربی و افتتاح دفاتر نمایندگی این سازمان در پایتختهای عربی شد.
عبدالخالق عبدالله استاد دانشگاه و از چهرههای نزدیک به دولت امارات نیز در برنامهای تلویزیونی گفت که وقت آن فرا رسیده تا کشورهای عربی، میزبان رهبر سازمان مجاهدین خلق باشند. به گفتهی عبدالله، «زمان آن رسیده تا کشورهای عربی خلیج فارس از اپوزیسیون ایران حمایت کرده و از مریم رجوی رهبر این اپوزیسیون در پایتختهای خود استقبال کنند».
4 پاسخ
این مقاله با واقعیت موجود تطابق دارد اما این نکته مورد توجه فرار نگرفته که اختلاف و یا خصوت میان ایران و عربستان تازگی ندارد در زمان پهلوی اول و پهلوی دوم نیز همین اختلافات بوده که کاهی به قطع روابط سیاسی هم منجر شده بود ریشه دشمنی عربستان با ایران در چهار مورد است: سابقه تاریخی که عربستان خود را اصل عربیت میداند و واقعا هم همینطور است چون دیگر کشورهای ” عربی” فرهنگ و طرز تفکر و تاریخ و سنتهای اجتماعی خاص خود را داشتند و هنوزهم دارند و تنها بعد اسلام بود که رنگ یا انگ عربی گرفتند تا قبل از اسلام عرب نبودند و بعدا مستعرب شدند حال انکه عربستان از ازل عرب بوده و قبایل عربی نجد و حجاز هنوز تا حد زیادی در همان سنتهای دوران جاهلیت قبل از اسلام هستند پس میتوان گفت که اولین اختلاف از یک نفرت ریشه دار تاریخی نشئت گرفته است عامل دوم دشمنی ۱۴۰۰ ساله میان شیعه و سنی است خاصه انکه مذهب وهابی در این دشمنی با شیعه پیشتاز بوده و هست و خواهد بود عامل سوم تفاوت فاحش فرهنگی مردم ایران با مردم عربستان است در کنار این سه عامل دشمنی افرین باید رقابت سیاسی و اقتصادی را مد نظر داشت و عربستان جز ثروت کلان نفت هیچ یک از پایه های فرهنگی و جمعیتی بالندگی را ندارد و از این لحاظ که نمیتواند با مردم ایران که چهارملیون دانشجو دارند رقابت کند و از این لحاظ به شدت رنح می برد. اما دور نمای اینده میان ایران و عربستان گمان نکنم از همین تنشها ی کنونی فراتر برود زیرا هر دو کشور ایران و عربستان و جامعه جهانی ظرفیت جنگ ویرانگر دیگری را در اینده قابل پیش بینی ندارد البته برخی معتقدند که اسرائیل سر انجام زهر هود را خواهد ریخت و جنگی در خواهد گرفت این نطر با واقعیت بافت جامعه اسرائیل همخوانی ندارد و من تقریبا باور دارم اسرائیل تا زمانی که مورد حمله نظامی گسترده قرار نگیرد هرگز اغازگر یک جنگ دیگر در منطفه نخواهد شد اسرائیل بسیار اسیب پذیرتر از انست که دوستانش لاف انرا میزنند اما اگر خدا نخواسته جنگی در منطفه رخ دهد و یک ائتلاف اهریمنی علیه ایران تشکیل شود قطعا ایران تلفات بسیار سنگین در ابعاد ملیونی را تحمل میکند اما از اسرائیل و سراسر ساحل جنوبی خلیج فارس هیچ چیز جز خاکستر و شنهای سوخته باقی نخواهد ماند کافیست دستگاهای شیرین کنند ابشان نابود شود تا از تشنگی بمیرند اما دشمنان دورتر ایران با جنگ سایبری و دیگر عملیات چنان اسیبی خواهند دید که تصورش مقدور نیست گذشت ان زمان که قلدرهای قداره بند با یک تشر همه را ساکت میکردند. نگاهی گذرا به رویدادهای امروز و دیروز نشان میدهد همه چقدر اسیب پذیرند پس انفدر خرد و کف نفس دارند که وارد جنگ نشوند من علیرغم همه ناخواسته های امروز ایران به فردای ایران بسیار میدوارم ایران تنها کشور خاورمیانه است که از تمام بایسته پیشرفت و تعالی برخورداراست اسرائیل با محدودیت های زیادی روبرو است اسرائیل از لحاظ وسعت خاک و تعداد جمعیت ظرفیت تحقق روءیاهای تلمودی را ندارد . بهترین اینده ای که برای اسرائیل قابل تصور است این است که به چیزی شبیه افریقای جنوبی بشود . در دراز مدت جهان غرب در خواهد یافت که باید با ایران به تفاهم برسد چون این بسود همه است که این خود بسیار مایه افسردگی و دقمرگی دشمنان دور و نزدیک است
با سپاس از گزارش جالب و بجا. و اما دو نکته:
اول، بعد از آنکه رجوی به آغوش صدام حسین شتافت و علیه میهنش جنگید و یا برای اسرائیل در ارتباط با فعالیت های اتمی ایران تن به جاسوسی و ترور و در یک کلام وطن فروشی داد خارج از انظار نبود که حال در بود یا نبود او (مرده یا زنده و برکنار شده) این فرقه را به آن حد از پستی و دون مایه ای بکشند که حاضر شوند از سفره ارتجاعی ترین نیروی منطقه ارتزاق کنند و علیه منافع ملی کشور زادگاهشان عمل کنند. افشای این خیانت امریست ضروری و به جا اما این افشاگری باید شامل همه کسانی که گوشه چشمی به حمایت عربستان و اسرائیل دارند یا اینکه ندانسته با آنان همسنگرند نیز بشود. نگاه کنید به مواضع برخی نیروها و افراد در بین اپوزیسیون یا حتی برخی اصلاح طلبان پیرامون مسائل سوریه، یمن، عراق و بحرین. آیا آنها که امروز با عربستان و ترکیه و اسرائیل و امریکا همصدا هستند در یک قدمی سقوط به دامن ارتجاع نیستند؟
سوالی که مطرح می شود اینکه برخی از مدعیان اصلاح طلبی یا تحول طلبی تهدیدات مستقیم یا غیر مستقیم خارجی را تهدید یا فرصت ارزیابی می کنند؟ کافیست به سکوت سایت های اصلاح طلب و یا همین سایت زیتون پیرامون افشای پر سر و صدای نقش تونی بلر در راه اندازی جنگ عراق توجه کنیم. حال اینکه این یک سهل انگاری بوده یا نشان از داشتن چشم امیدی به کشورهای سلطه جو را باید خود دوستان پاسخگو باشند.
دوم، متاسفانه شرایط حاکم در ایران (فساد حاکم، افزایش فقر و بی عدالتی و استبداد دینی-نظامی) کشورمان را ضربه پذیر کرده.و اینجاست که نگرانی ها نسبت به آینده کشور و هم میهنانمان دو چندان می شود. تنها راه مقابله با تهدیدات مستقیم خارجی یا غیر مستقیم آنها (ترور ها و درگیری ها در کردستان و بلوچستان و …) وفاق ملی است. برای دستیابی به آن در درجه اول حاکمیت مسئول است. برای نیل بدین هدف آزادی رهبران جنبش سبز و زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات و استفاده از همه کارشناسان دلسوز برای نجات از شرایط فاجعه بار اقتصادی-اجتماعی از جمله مواردی است که حکومت باید بدون درنگ بدانها تن دهد. اما بخشی از مسئولیت هم متوجه نیروهای تحول طلب (راستین) می شود. بدین شکل که با شفافیت بیشتر در قبال خطرات خارجی (منطقه ای یا فرا منطقه ای) موضعگیری کرده و از طرفداران پروپا قرص سرمایه جهانی (نولیبرال های میهنی) حال با هر ماسکی فاصله بگیرند. این دسته اخیر برای تمامیت ارضی ایران و منافع ملی آحاد مردم ایران پشیزی هم ارزش قائل نبوده و رسالت خود را تنها وصل کردن (زیر سلطه بردن) ایران به سرمایه جهانی می دانند. حال اگر از راه های صلح آمیز موفق نشوند، از درگیری یک جنگ داخلی به تحریک خارجی ها یا مداخله نظامی خارجی نیز برای رسیدن به هدفشان واهمه ای ندارند. نمونه های آپ تو دیت آن را در لیبی و افغانستان و سوریه و عراق به وفور می توان یافت. آینده به قضاوت بیرحمانه عملکرد حاکمیت و مخالفین آن خواهد نشست. اگر بتوان برای ایران آینده ای متصور بود.
امیدوارم که دوستان سایت زیتون بخاطر صراحت بنده باردیگر بنده را مشمول سانسور نکنند.
دو ولی امر در جهان اسلام نگنجند !
بیچاره جهان اسلام !
این نتیجه کاملا روشن عدم توانایی رهبر ایران و حرکت های گروه های فشار تحت رهبری ایشان و دخالت های نادرست و خائنانه سران سپاه در امور سیاسی است و مسولیت بدبختی و هرگونه جنگ دیگر مستقیمان متوجه رهبری و همه جناحهای سیاسی مملکت است. متاسفانه شما هم جرات نشر حقایق را ندارید و یا وابسته به یکی از این گروه ها هستید یا منتظر گرفتن ماهی در آب گل آلود, در غیر اینصورت در بازتاب نظرات مردم کوشا تر میبودید.
دیدگاهها بستهاند.