اخیراً یک فایل صوتی منتشر شده که حاوی گفتگویی است میان آیتالله منتظری و چند نفر از متصدیان اعدامهای دستهجمعی سال ۱۳۶۷؛ این فایل میتواند به عنوان یک سند تاریخی و احیاناً حقوقی مورد استفاده قرار گیرد.محتویات این فایل صوتی، نشان میدهد که مراحل قانونی و شرعی برای اعدامهای ۶۷ طی نشده است. در این جلسه، آیتالله منتظری به این رفتار اعتراض میکند و متصدیان اعدامها که به «هیئت مرگ» مشهور شدهاند، سعی میکنند او را راضی کنند که تعداد دیگری را با اجازهی او و با همان روال اعدام کنند، اما منتظری نمیپذیرد.
انتشار این فایل صوتی واکنشهای زیادی را موجب شده است. در این میان، برخی از ناقدان و بلکه متهمان بهجای ورود به محتویات فایل و ادعاهای مطرحشده در آن، کوشیدهاند انگیزهی ناشران این فایل و یا انگیزهی آیتالله منتظری در خصوص انتقاد به اعدامها را مورد ایراد قرار دهند؛ یعنی از مغالطهی «انگیزه و انگیخته» استفاده کنند.
***
مغالطه «خلط انگیزه و انگیخته» (argumentum ad hominem) یکی از رایجترین مغالطات روزمره است؛ و گاهی عوام چنان با آن خو گرفتهاند که بهسختی میپذیرند مغالطهای صورت گرفته است. این مغالطه با عنوان «حمله شخصی» (ad hominem) نیز شناخته شده است .
اساس این مغالطه بر این است که کسی برای نقد یک عقیده یا باور، بهجای آنکه به محتوایش ورود کند و درست و نادرستی آن را نشان دهد، به خاستگاه آن عقیده و انگیزهها یا اهداف آن میپردازد. بهعبارتیدیگر بهجای آنکه به ارزش سخن و دلایل آن توجه کنند، به سراغ این مسئله میرود که تعلقات و انگیزهی گوینده یا راوی سخن چیست؛ مثلاً متعلق به کدام حزب است و اهداف او و همفکرانش کدام اند؟
به این نمونه توجه کنید:
بهتازگی کتابی دربارهی عوارض سوءاستفاده از داروهای شیمیایی نوشتهشده و در آن استفاده از انواع قرص و کپسول، مضر تشخیص داده شده است. البته این کتاب را نباید خیلی مهم تلقی کرد، زیرا نویسنده آن یک عطار است که به طب گیاهی علاقه دارد و درنتیجه این کتاب را برای اهداف مالی و تبلیغِ کار خود نوشته است.
در این نمونه، اگرچه ممکن است «انگیزه» نویسندهی کتاب منافع و اهداف مالی باشد، اما دلیلی ندارد که به خاطر انگیزهی او «محتوای کتاب» نادرست شمرده شود. شخص مغالطه گر در این مغالطه، توجه شنونده را از موضوع و مدعای اصلی که « مضر بودن داروهای شیمیایی» است، منحرف کرده و بهسوی انگیزهی نویسنده میبرد و با این کار دچار مغالطه میشود.
نمونهی روزمره این مغالطه را میتوان در سخنان محمد موسوی بجنوردی در واکنش به فایل صوتی آیتالله منتظری و خانواده او مشاهده کرد. در سایت جماران که با او گفتگو کرده، آمده است:
او (موسوی بجنوردی) با تأکید بر اینکه مسئله که منافقین رذلترین و خشنترین گروه بودند که به محاربه با نظام اقدام کرده بودند و احمقانه به آغوش صدام پناه برده بودند، گفت: من نمیدانم که انتشار سخنان آیتالله منتظرى در روزهایى که منافقین جلاد و آدمکش آلت دست حکام سعودى شدهاند و عملاً درصدد احیاى جریان نفاق هستند از کدام پشتوانه عقلى، ملى و شرعى برخوردار است.
موسوی بجنوردی که ازقضا به خاطر عضویتش در شورای عالی قضایی، یکی از متهمان این پرونده محسوب میشود، بهجای آنکه به محتوای اظهارات آیتالله منتظری ورود کند و احیاناً درستی و نادرستی آنها را نشان دهد،از مغالطهی «انگیزه و انگیخته» استفاده کرده و توجهی شنونده را به «اعمال و رفتار مجاهدین خلق و دیدار آنها با عربستان سعودی» منحرف ساخته و به «انگیزهی» ناشران سخنان آیتالله منتظری ورود میکند، تا مخاطب از موضوع اصلی و محتوای سخنان آیتالله منتظری، فارغ شود و لابد حق را به «هیئت مرگ» بدهد.
در مغالطات بخوانید:
حسن خمینی و مغالطه «پیشفرض نادرست»
حسن روحانی و مغالطه «تعمیم شتاب زده»
اسحاق جهانگیری و مغالطه «علت جعلی»
وزیر بهداشت و مغالطه «امتیاز کشیشان»
محسنی اژه ای و مغالطه «اشتراک لفظ»
مصباح یزدی و مغالطه «اهمال سور»
یک پاسخ
مغالطه منطق حاکم بر حاکمیت ایران است ، امریکا دشمن است چون با سرخپوستان چـــه کرد و با سیاه پوستان کذا ، کسی نمیگوید که در این چهار دهه با ما چه کرده است ، هواپیمای مسافری ما را زد که موجب پذیرش قطع نامه شد و تبدیل عراق به عزیز دل ما کشته نشدن هزاران جوان دیگر ایرانی و عراقی !
به عراق اسلحه میداد که به ما هم داد و انگلیس و سایر کشورها هم میدادند چون الکاسب حبیب الله !
در گذشته نیز انچه که از ما دزدید بیشتر از یک قلم ارسال ۱۸ میایارد دلار از طریق ترکیه به خارج از کشور نبود !
و قس علی هذا .
دیدگاهها بستهاند.