خانواده آیتالله منتظری فایل گفتگویی را از او منتشر کردهاند که یک سند تاریخی است و کمک شایانی به مورخان و پژوهشگران تاریخ معاصر میکند. این فایل در جای خود نیز این امکان را دارد که بهعنوان یک سند حقوقی مورد استفاده قرار بگیرد.انتشار اینگونه اسناد، به افراد عادی نیز این امکان را میدهد که در برخی از باورهای خود نیز تجدیدنظر کنند و درستی و نادرستی آنها را محک بزنند. اینگونه اسناد، مخصوصاً اگر چندان قدیمی هم نباشند، میتوانند منافع شخصی و گروهی را هم جابجا کنند.
از طرفی دیگر، کسانی که با انتشار اینگونه اسناد در جایگاه متهم قرار میگیرند و یا منافع خود را در خطر میبینند، میکوشند در سند تردید وارد کنند، آن را تخطئه کنند و یا افکار عمومی را از محتوای آن منحرف سازند. سند منتشر شده توسط خانواده آقای منتظری نیز، با مجموعهای از این واکنشها روبرو شده است؛ واکنشهایی که اهمیت این سند را نشان میدهد.
در این میان، واکنش مغالطه آمیز حسن خمینی در مواجهه با این ماجرا و دفاع از پدربزرگش، خواندنی و آموزنده است.
***
پیشفرض نادرست (Wrong Presupposition) میتواند در یک استدلالِ درست، ابزار مغالطه شود. یعنی گاهی علیرغم اینکه شکل استدلال درست است و به لحاظ صوری نمیتوان بر ان ایرادی گرفت، اما به خاطر پیشفرض نادرستی که در استدلال وجود دارد، گوینده مرتکبِ مغالطه میشود.
به این نمونه توجه کنید:
دوشنبهها باران میبارد.
فردا دوشنبه است.
پس: فردا باران میبارد.
این استدلال اگرچه از لحاظ صوری درست است و از مقدمات می توان به نتیجه رسید، اما اگر کسی با استفاده از آن بخواهد ثابت کند که «فردا باران میبارد» دچار مغلطه شده است چون محتوای یکی از پیشفرضها نادرست است (دوشنبهها باران میبارد یک پیشفرض نادرست است)
نمونهی روزمرهی این مغالطهی بهظاهر ساده را میتوان در اظهارات اخیر حسن خمینی مشاهده کرد. او در دیدار باجمعی از محیط بانانِ کشور، در واکنش به فایل صوتی آیتالله منتظری میگوید:
جای سؤال دارد برخی کسانی که این نقطه [آیتالله خمینی] را هدف قرار میدهند به چه امیدی و با چه هدف، ملاک و تحلیلی یکی از عمیقترین محورهای وحدت ملی را هدف قرار میدهند؟ البته یقین دارم که از این کار بهرهای نمیبرند؛ اما بازگو کردن سخنانی که دروغ بودنشان معلوم شده و بیاساس است، چه فایدهای دارد؟ البته این اولین بار نبوده و آخرین بار هم نخواهد بود و مانند همان کسانی که نسبت به علی(ع) بغض داشتند، کسانی نسبت به امام و انقلاب بغض دارند و تا آخر نیز خواهند داشت اما خداوند محبت آن را دلها قرار داده است.
لب کلام و استدلال مندرج در این سخنان را میتوان اینگونه نوشت:
سخنان آیتالله منتظری دروغاند (حسن: این سخنان دروغ بودنشان معلوم شده و بیاساساند)
انتشار سخنان دروغ فایدهای ندارند
پس: انتشار سخنان آیتالله منتظری بهرهای ندارد (حسن:کسانی که این نقطه ]آیتالله خمینی[ را هدف قرار میدهند به چه امیدی و با چه هدف، ملاک و تحلیلی یکی از عمیقترین محورهای وحدت ملی را هدف قرار میدهند؟ البته یقین دارم که از این کار بهرهای نمیبرند)
ظاهراٌ که در این سخنان، شکلِ استدلال درست است. از آن مقدمات میتواند این نتیجه را گرفت! اما چون یکی از مقدمات اشکال دارد، گوینده دچار مغالطه شده است. بهعبارتیدیگر در اینجا حسن خمینی، از یکی از سادهترین انواع مغالطات بهره برده است و البته آن را در مجموعهای از اسامی مقدس و دینی پنهان ساخته تا ذهن مخاطب از موضوع اصلی منحرف شود و نپرسد که تمام محل دعوا و نزاع «سخنان آیتالله منتظری» است که در هیچ محکمهی قانونی و هیچ پژوهش تاریخی، دروغ بودن آنها نشان داده نشده است و اگر بنا باشد آنها را «دروغ» بدانیم که اساساً نزاعی وجود ندارد و انتشار این فایل هم واکنشی نیاز ندارد.*
افزودنی است حتی حاضران در جلسه مذکور که به هیئت مرگ مشهورند، به تلویح و یا به سکوت به صحت اظهارات آقای منتظری اقرار میکنند و صرفاً درصدد توجیه آن برمیآیند، لذا اساس دروغ دانستن اظهارات آقای منتظری نیاز به استدلال و شاهد و محکمه دارد.
در مغالطات بخوانید:
موسوی بجنوردی و مغالطه «حمله شخصی»
حسن روحانی و مغالطه «تعمیم شتاب زده»
اسحاق جهانگیری و مغالطه «علت جعلی»
وزیر بهداشت و مغالطه «امتیاز کشیشان»
محسنی اژه ای و مغالطه «اشتراک لفظ»
مصباح یزدی و مغالطه «اهمال سور»
7 پاسخ
آقای سیــدحسن وتمام افرادی که دراین زمینــه حرفی زده اند ومرحوم آیت الله منتظری وبیت ایشان را متهـم به دروغ گویی میکننــد بایـد یه چیــز را بفهمنــد وآن این است حتی قبـل ازانتشـار نوارصوتی هم مطرح بوده، یعنی کشورمان میدانستنــد یعنی کم وبیــش اکثریت مطلق ملت شنیــده بودنــد که کشتـاری صورت گرفتــه…واین موضوع باوجوداینکه بستگان آن افراد کشتــه شــده هرسال مراســم میگیرند، مقالات زیادی نوشتــه میشــود واصلا”هم ربطی به سـازمان بقول آقایان منافق ندارد،
حال این آقای سیــد حسن وسیــدعلی خمینی و…دیگرطرفداران اعدام است که بیـاینــد ازاین اعدام ها دفاع بکننــد…نه اینکه ازبیغ و بن بیاینــد منکرچنین اتفاقی بشـونـد این اصلا” ســودی برایشــان ندارد…یــه اتفاقی درکشـور رخ داده وعــده ای ازآن دفاع میکننــد…اگرآن اتفاق(اعـدام) درست بوده این چــه وحشتی است که گریبان شمارا گرفتــه…؟! مثلا” آقای صادق خلخالی معروف شـده به جلاد…آیا ایشـان بگویـد من اصلاح طلب ام و یا آقای محتشمی که هم اکنون زنده است وداعیـــه اصلاح طلبی دارد، این مسخره کردن مفاهیــم اصلاح طلبی نیست؟ یا آن آقای موسوی خوینی ها باسـرپرستی افتخارآمیزش درسفارت آمریکا وباوجود اینهمــه بدبختی ما ملت ازآن واقعــه…آیا ایشان وامثـال ایشـان را میتوان بدون اینکه اعتراف به اشتباه خودکرده باشنــد اصلاح طلب نامیــد… مردمیکه یک روزی جوان بودنـد بلاخره بعداز۳۷سـال بزرگ وعاقل شــده اند،
آقایان باوربکنیــد این شعار که میگویـد: مرگ برما که گفتیـم مرگ برشـاه…خریداربیشتــری از مرگ برآمریکا دارد، این را باوربکنیــد،.
بعضی از علمای مبسوط الید معیار اقتدار را گردن زدن میدانند ، در منابع تاریخی آمده است که حجه الاسلام شفتی ۸۰ نفر را به دست مبارک خود گردن زده و در جوار بیت شریف خود دفن فرمودند ، این بزرگان اقتدار اسلام را نیز در همین فقره میدیدند ، چنانچه در گناهان قابل تعزیر از قبیل روزه خواری و شرب خمر و استمنا و مساحقه نیز بنا به فتوای علما مجازات مرتکب در بار سوم قتل است . از همین رو امام خمینی در یکی از سخنرانی های خود گردن زدن ۸۰۰ نفر در یک روز را به حضرت علی نسبت دادند بدون توجه به اینکه این کار عملا هم امکانپذیر نیست .
ذهن طاها پارسا منتظم و منطقی ست و با هر چه مواجه می شود برخورد منطقی می کند. این کار خوبی ست ولی یک ساید افکت دارد: خواننده یواش یواش خیال می کند سخنانی که نقد شده اند هم ازجنس خود نقد ساخت منطقی دارد. در حالیکه سخن حسن خمینی مثلا هیچ نسبتی با منطق و حقیقت جویی و انصاف و عدالت ندارد؛ صرفا سعی باطلی ست برای توجیه جنایتی که بنام جد او شده و مرحوم منتظری مرحوم پدرش احمد خمینی را به مشارکت در آن متهم ساخته است.
این چه علامه ای است که قادر به درک حساسیت موضوع نیست؟ حضرت آیت الله منتظری رو به نیری می پرسد: “…آقای نیری از شما بپرسند کسی را که به ده سال محکوم کردی، چرا اعدام کردی؟ چه می گویی؟ نیری پاسخ می دهد: باید بگیم باید بگیم آقای خمینی نوشته دیگه…” از این سند گویاتر؟ شهادت زنده رئیس هیئت مرگ به فرمان قتل عام! دگر چه چیزی برای دفاع از بابزرگ ایشان باقی می ماند؟
بلی در متن هم امده است که «شکل» استدلال درست است. یعنی به لحاظ «صوری» استدلال درست است. یعنی از ان مقدمات می توان ان نتیجه را گرفت.
(به عبارت دیگر در حالت صوری، فرض بر این است گذاشته شده که مقدمات درست اند. )
با کذب بودن مقدمه باز هم میتوان گفت “استدلال درست ” ؟!
اساسا مرحوم منتظری در آن نوار هیچ حمله ای به مرحوم امام نکرده است. چرا حسن خمینی چنین نسبتی می دهد؟
دیدگاهها بستهاند.