بار اول نیست که سروکله کلاهمخملیها در مراسمهای سیاسی پیدا میشود و با آن هیبت منحصربهفرد و سبیلهای پرپشت به سوژههای بکری برای عکاسها بدل میشوند. کلاهمخملیها این بار به نماز جمعهای رفتند که امامتاش را احمد جنتی به عهده داشت و خبرگزاری تسنیم عکسهای دستهجمعیشان را منتشر کرد تا احتمالاً نشان دهد که اینها نیز ازجمله طرفداران نظام هستند. قبلاً هم کلاهمخملیها در همایش اصولگرایان رفته بودند و بعدازاین که عکسهایشان مورد توجه رسانهها قرار گرفت خود را به بیخبری زدند و گفتند که اصلاً نمیدانستند به یک مراسم سیاسی دعوت شدهاند. انکار آنان دقیقاً بیانگر همان وجهی از فرهنگ کلاهمخملی بود که در ادبیات سیاسی ایران بهعنوان «فرهنگ جاهلی» شناخته میشود. جاهلها یا همان لاتها از دوره پهلوی اول پایشان به عرصه سیاسی باز شد اما مهمترین نقشی که در سیاست بازی کردند کمک به موفقیت کودتای ۲۸ مرداد بود. شعبان جعفری و نوچههایش با «نفسکش» گفتن در خیابانها و تخریب اموال عمومی در جریان کودتا به ترس عمومی دامن زدند و بعد هم مزد این خوشخدمتی را گرفتند. فرهنگ لات مسلکی بعد از آن بهویژه در سینمای ایران بازتاب یافت و لاتها تقریباً در هر فیلمی سهمی داشتند تا از غیرت و ناموس دفاع کنند. دفاعی که اغلب به غداره کشی و کشت و کشتار میرسید. در این خردهفرهنگ لات مسلکی با دو نوع لات طرف بودیم. یکی قهرمانان قصه که مهمترین دغدغهشان حفظ ناموس بود و لاتهای دسته دوم که میخواستند به این ناموس دستدرازی کنند. دقیقاً در مرکز ثقل همین دعوای لاتها میشد دید که چقدر این خردهفرهنگ در هر دو سویاش منحط و جاهلانه است. کلاهمخملیها نمادی از روحیه ستیزهجویی و امتناع گفتگو بودند و درست به همین دلیل همیشه باید در دعوای آنها کسانی کشته میشدند.
بعد از انقلاب برای سالها از کلاهمخملیها بهعنوان جریان مسلط در دوره پهلوی یاد میشد و دهها فیلم و سریال ساخته شد که در آن جماعت لاتها بهعنوان اراذل و اوباش و همدستان رژیم پهلوی در سرکوب مردم معرفی میشدند.
جای کلاهمخملیهایی که دغدغه ناموس را یدک بکشند کسان دیگری بعد از انقلاب پر کردند که بسیجی یا در معنای کلیتر حزباللهیها نام گرفتند؛ به خصوص که با پایان جنگ با عراق، بسیج آن کارکرد اصلی خود را از دست داده بود. هر دو به یک اندازه مروج فرهنگ مردسالارانهای که حاضر بودند برای ناموس خون بدهند. تفاوت تنها در تیپ و ادبیاتی بود که این دو گروه استفاده میکردند. حتی همین دفاع با چاقو و غداره از حکومت که در کودتای ۲۸ مرداد به کلاهمخملیهای آن زمان سپرده شده بود بعد از انقلاب بارها و بارها به بسیجیها و حزباللهیها سپرده شد که بهعنوان «نیروهای مخلص» دقیقاً همان وظیفه ایجاد ترس و رعب عمومی را به عهده بگیرند. با این حال چه شد که حالا بعد از ۳۸ سال دوباره سر و کله کلاهمخملیها در مراسم سیاسی پیدا شده است و از آن استقبال هم میشود؟
دلیلاش ساده است. لاتهایی که امروز با سبیلهای پرپشت و تیپهای از مد افتادهشان جلوی دوربینها ظاهر میشوند دیگر نماینده هیچ جریان فرهنگی و سیاسی نیستند. آنها در بهترین حالت بخشی کوچک از یک دستگاه تبلیغاتی بزرگاند که در موقع لزوم به خدمت گرفته میشوند. آنها برای مراسمهای آیینی مانند ۲۲ بهمن و نمازهای جمعه ایجاد جذابیت میکنند درست مانند همان زنانی که با آرایشهای غلیظ و حجاب غیر منطبق با ارزشهای حکومت در چنین مراسمهایی حاضر میشوند. بنابراین حضور کلاهمخملیها در مراسمهای سیاسی هیچ معنایی فراتر از یک شو تبلیغاتی و ایجاد جلوههای ویژه ندارد. آنها دیگر گروهی نیستند که بخواهند جریانی را نمایندگی کنند یا برای مأموریتهایی مشابه کودتای ۲۸ مرداد به خدمت گرفته شوند. جمهوری اسلامی با موفقیت کلاهمخملیهای خود را شناخته و پرورش داده است. آنها عموماً سبیلهای کمتر و ریشهای بیشتری دارند.
11 پاسخ
با سلام چرا با مصرو لیبی و عراق مقایسه شویم ?! چرا با نیوزیلند یا سویس،یا کشورهای پیشرفته مقایسه نمی شویم ،،
بعلاوه جناب شهلا خانوم، منظور من مقایسه با ان کشورها نبود، توجه به وضعیتشان بود که در این دهه خواسنه اند انقلاب کنند و یا انچنان بوده که قدرتهایی مثل ناتو به ان حمله ور شده اند تا دموکراسی ایجاد کنند، با تحت نام دموکراسی در سوریه، بزنند توی گوش ایران(تعبیر جان مک کین)که دیگر بشار اسد راه برای ارسال کمک به حزب الله لبنان باز نکند. اگر راست میگفتند بروند عربستان دموکراسی صادر کنند. خلاصه دنیای عجیبی است و بعضی بدشان نمی اید که ایران تجزیه شود. به هوش باشیم، بد نیست!
در جواب دوست عزیز م جناب آقا ی تبریزی عرض کنم که انسان در برابر درد های کوچک بی تابی می کند ومعترض است. اما در مقابل دردها ی بزرگ زبان آدم بند می آید. وخیلی وقت است که زبان مردم ایران در مقابل درد ها و رنجهای کبیر بند آمده است! ومتاسفانه حاکمان هم پنبه در گوش کرده و خود را به نشنیدن زده اند شاید برای گفتن (صدای انقلاب تان را شنیدم) هم دیگرخیلی دیر شده باشد! عزت زیاد!
با تند روی و رادیکالیسم کمتر کسی موفق شده است. زبان ملت در انتخابات های رییس جمهوری و مجلس اخیر، خیلی بند نیامده و اوضاع به ان سیاهی نیست. شما هم پنبه از گوشتان دراورید و شیشه ی عینکتان را عوض کنید! وضع خراب هست ولی نه انقدر! که از (صدای انقلابتان را شنیدم) بدتر شده باشد. نگاهی هم به مصر و لیبی و سوریه و عراق و افغانستان و …بیندازید.
این زبان “بند نیامده ” ملت در انتخابات عشر زبان الکن جنتی هم برد ندارد !
میگویید انقلاب کنیم؟! کردیم و کردند و نتیجه را دیدیم و دیدند!
پس کم را بر هیچ ترجیح دهیم!
با این ادبیات تند، به خیال خود افشاگری می کنید! اکثریت مردم ایران که در ایران زندگی میکنند، نسبت به کل وقایع اینقدر سیاه نمایی را باور ندارند. واقع گرایی و واقع نمایی وظیفه ی یک روشنفکر است. با بزرگنمایی و سیاه نمایی ممکن است عقده ی کسی خالی شود، اما راه نهایی بهبود اوضاع ، اصلاح و اعتدال و سیاست گام به گام است! البته دیر نتیجه می دهد، قطعی هم نیست. اما از عوام گرایی و فریب کاری و … بهتر است.
دست شما درد نکند می خواستم عرض کنم که متاسفانه شعبان بی مخ ها ی حکومتی خیلی رسمی منویات بالا دستی خود را با استفاده از تریبون نماز جمعه ومنبر فریاد میزنند چند ساعت بعد هم اراذل و اوباش حکومتی با پول بیت المال و هدایت امثال کیهان و بنگاه بانگ ورنگ صدا و سیمای میلی به خیابان ها ریخته و از ناموس حکومت دفاع می کنند! وشوربختانه هر روز هم بد تر میشود وزرو زور تزویر عنصر غالب این پروسه است مگر معجزه ای شود!
در جمهوری اسلامی ایران این اتفاقی تازه است. یک معنایش این است: ظرفیت بسیج نیروهای مذهبی از طبقات فرودست تر برای تصرف خیابان رو به اتمام است. ظاهرا ده نمکی و الله کرم و پیشکسوتان دیگر این عرصه دیگر حاضر نیستند این نقش را بازی کنند و جایگزین هم نشده اند با اشخاصی از همان ژانر. خدا کند تصمیمسازان نظام سیاسی این معنا را زود درک کنند.
همانطوری که خود نویسنـده هم اشاره کرده دوران کلاه مخملی ها بسـرآمده واینان از نظراکثریت مطلق مردم ارازل واوباشی بیش نیستنـد وبودنشان در جمـع هرگروه ومجلس ای نه تنهـا افتخاری ندارد بلکه نشانه های دقیقا” برعکس را دارد،
وایکاش آنان به این موضوع توجـه نماینــد :درست مانند همان زنانی که باآرایشهای غلیظ و حجاب غیر منطبق با ارزشها…در بعضی از مراسمها و رای گیــری ها ازآنان استفـاده میشـود…! وایکاش بستگان باسوادشـان این موضوع را به آنان برساننــد،
با درود، وسپاس از مقاله بسیار خوبتان
دیدگاهها بستهاند.