زیتون-ارگان رسمی «مجمع نیروهای خط امام» با انتشار یادداشتی نسبت به خاطرهای از یوسفی اشکوری در خصوص دبیر کل این مجمع واکنش نشان داد.
حسن یوسفی اشکوری، نماینده مردم شهسوار و رامسر در مجلس اول شورای اسلامی، در مطلبی با عنوان «چند خاطره از قصه پر غصه اعدامهای دهه شصت» در سایت زیتون، با نقل خاطرهای از دوران نمایندگی خود، از کمیتهای یاد کرد که به دستور آیتالله خمینی برای رسیدگی به موضوع شکنجه در زندان اوین تشکیل شده بود.
یوسفی اشکوری، در بخشی از یادداشت خود به عضویت هادی خامنهای و فهیم کرمانی در این کمیته اشاره کرده و در بخشی از خاطراتش آورده که هادی خامنهای در یک گفتگوی شخصی از «تعزیر» در اوین دفاع کرده و «با افتخار گفت: من خودم در اوین تعزیر میکنم». اشکوری افزوده است: «تازه دانستم که آقای هادی خامنهای خود یکی از شکنجهگران اوین است»
پایگاه اطلاعرسانی مجمع نیروهای خط امام، با انتشار مطلبی با عنوان فرعی «ملاحظهی پیرامون نقل خاطره یوسفی اشکوری از سید هادی خامنهای» ضمن تأکید بر عضویت هادی خامنهای در کمیته مذکور، نوشته است «اصل ماجرا به شکلی که آقای اشکوری نقل کردهاند نبوده است و حداقل آقای فهیم کرمانی احتمالاً در مأموریتی دیگر به اوین اعزام شده بودند و هیات سهنفرهای که از سوی امام خمینی (ره) مأمور رسیدگی به زندان اوین شده بودند آقایان سید هادی خامنهای، سید محمود دعایی و دکتر محمدعلی هادی نجفآبادی بودند و نه آقای فهیم کرمانی»
ارگان رسمی مجمع نیروهای خط امام، توضیحی پیرامون «اتهام شکنجه گری هادی خامنهای و اظهارات او در آن زمان» نداده است اما همچنان از مفهوم «تعزیر» دفاع کرده و «تعزیری مختصر» را «منطقی و عقلانی و درعینحال اسلامی و انسانی دانسته است.»
به نوشته این ارگان «وقتی یک تروریست همراه با مقداری اسلحه و مهمات برای انجام یک عملیات مسلحانه دستگیر میشده طبعاً با اعتراف او که احتمالاً همراه با تعزیری مختصر بوده است جان آدمهای بیگناه زیادی نجات داده میشده بنابراین، تعزیر منطقی و عقلانی و درعینحال انسانی و اسلامی به نظر میرسید.»
در بخشی دیگر از این یادداشت آمده است «نقل خاطراتی که یکسوی گفتگو در قید حیات نیست و یا امکان دفاع از خود ندارد و یا به هر دلیل دیگر نمیتواند روایت نقلشده از سوی دیگر را رد و تکذیب یا تائید و تصحیح نماید عملاً بیاعتبار است و نمیتواند مبنا قرار بگیرد. از سوی دیگر گذر زمان – در مواردی که خاطرات نه ضبط ویدیویی و نه ضبط صوتی شده و نه مکتوب و دستخطی وجود دارد – موجب نسیان و فراموشی هر یک از دو طرف میشود و طبعاً نمیتوان انتظار داشت که خاطرهای مربوط به سی سال قبل دقیق و منصفانه و به دور از دخالت پیشفرضها و گرایشات سیاسی امروز نقل شود. مضافاً بر اینکه دلایل و نشانههایی وجود داشته باشد که بخش دیگری از خاطره قطعاً و یقیناً اشتباه بوده است و این خطا احتمال تسری به سایر بخشهای خاطره را تقویت میکند».
***
تلاش سایت زیتون برای گفتگو با هادی خامنه ای جهت روشن تر شدن ابعاد این مسئله تا کنون نتیجه ای نداده، اما یوسفی اشکوری در گفتگویی کوتاه به سوالات زیتون در این خصوص جواب داد که درادامه می آید. زیتون آمادگی خود را برای انتشار توضیحات آقای هادی خامنه ای اعلام می دارد.
آقای اشکوری در یادداشت سایت خط امام اشاره شده که اطلاعات شما درباره اعضای هیات رسیدگی به وضع زندانها دقیق نبوده و یادداشت نویس نتیجهگیری کرده که میتوان به همین دلیل بقیه اطلاعات عنوان شده در نوشته شما را نیز زیر سوال برد. چه پاسخی به این ادعا دارید؟
یوسفی اشکوری: اگر چنین استدلالی درست و حداقل تمام باشد، نه تنها هیچ خاطرهای -که به مراتب کمتر از مکتوبات تحقیقی و تاریخی از دقت برخوردار است- معتبر نیست، بلکه هیچ متنی مکتوب و حتی دقیق نیز نمیتواند از اعتبار برخوردار باشد. سهو و اشتباه در هر نوشتهای و به ویژه گزارشهای تاریخی (آن هم از ورای زمانی نسبتاً طولانی) امری طبیعی است؛ چنان که پس از انتشار یادداشتم در باره زندانها و اعدامها، متوجه شدم «کمیته هشت» را به اشتباه «کمیته چهارده» نوشتهام، اما به استناد به این سهو که نمیتوان کل موضوع را زیر سوال برد.
آنچه گفتهها و نوشتههای تاریخی را بی اعتبار و حداقل مخدوش میکند، آمیختن مغرضانه و عامدانهی راست و ناراست است؛ نسبتی که نویسنده مقاله مورد اشاره به من داده و این به کلی عاری از حقیقت است. در هر حال در هر گزارشی اجزای مختلف جداگانه باید مورد تحقیق و تفحص قرار میگیرند و میزان وثاقت شان احراز گردد.
واما در این متن هم، ظاهراً استناد نویسنده به روایت من از هیئت رسیدگی به زندانها از طرف آیت الله خمینی وعضویتِ آقای فهیم کرمانی در آن است. در این مورد ایراد وارد است. یعنی این که گفتههای آقای فهیم را ناشی از عضویت در آن گروه سه نفری دانستهام، نادرست است اما در این که آقای فهیم آن سخنان را به من گفتهاند تردیدی ندارم و البته در این میان دو احتمال وجود دارد. احتمال نخستان است که آقای فهیم به دلیلی دیگر مراجعاتی به اوین داشته (مثلاً بازدید از زندان اوین) که از قضا در متن منتشر شده در سایت مجمع خط امام نیز به این احتمال اشاره شده است. احتمال دیگر این است که او از دیگری و یا دیگران نقل کرده و در ذهن من به عنوان تجربه شخصیاش ثبت و در واقع موضوع خلط شده است. به هر حالی چیزی را عوض نمیکند و البته میکوشم همین موضوع را نیز در حد توان روشن کنم.
در یادداشت پایگاه اطلاع رسانی مجمع، ادعای شما در خصوص حضور و دخالت هادی خامنهای در زندان اوین تکذیب نشده است بلکه از واژه «تعزیر» به جای «شکنجه» استفاده شده. اساساً این دومفهوم چه تفاوتی با هم دارند؟
یوسفی اشکوری: بله. نهتنها تعزیر کردن جناب آقای خامنهای انکار نشده بلکه تلویحاً تأیید و توجیه شده است. از این رو نتیجهای که نویسنده میخواهد از اشتباهات احتمالی و یا قطعی من از یک گزارش بگیرد تا خبرهای دیگر و ازجمله خبر مربوط به آقا هادی را مخدوش و بیاعتبار کند، رنگ میبازد.
اما در مورد موضوع تعزیر. تعزیر در فقه نوعی مجازات است که تحت شرایطی (ازجمله زیر حد بودن) به دست قاضی در مورد برخی جرائم و مجرمان اعمال میشود که یکی از انواع آن شلاق است؛ اما در جمهوری اسلامی از این اصطلاح به بهانههای مختلف و به حد وفور درباره زندانیان سیاسی اعمال میشود و دههی شصت اوج تعزیرات یعنی استفاده از شلاق در زندانها بوده است. انگیزه این تعزیرات دو چیز بوده و هست. یکی گرفتن اعتراف از زندانیان و دیگر تحقیر زندانی و خرد کردن شخصیت و کرامت او که این هر دو اهدافی خلاف شرعاند.
اینکه در اصل ۳۸ قانون اساسی آمده است «هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است» به همین دلیل است و آیتالله خمینی نیز (به نقل از آقای فهیم) چنین تعزیری را جنایت دانسته است.
قابل تأمل است که نویسنده سایت خط امام (البته ناشیانه) تلاش کرده که شکنجه یا تعزیر را بهقصد اخذ اعتراف مثلاً توجیه کند. حالآنکه در مجلس بررسی قانون اساسی اول، وقتیکه اصل ممنوعیت شکنجه مطرح بود، آیتالله مشکینی دقیقاً همین استدلال را برای جواز شکنجه در شرایط استثنایی مطرح کرد و آیات منتظری و بهشتی هر دو بهصراحت آن را مردود اعلام کردند و از این رو اطلاق ممنوعیت شکنجه در قانون به تصویب رسید. این نکته مهم است که وقتی مشکینی برای جواز شکنجه به قاعده عقلایی «دفع افسد به فاسد» متمسک شد، زندهیاد آیتالله منتظری بهدرستی اشاره کرد که شکنجه ضررش بیشتر است و به عبارتی افسد را همان شکنجه دانست.
نیز قابل توجه است در قانون مجازات اسلامی اگرچه مفهوم تعزیر تعریفشده، اما چنانچه قوه قضائیه نیز تصریح کرده است این تعریف «در مقام تعریف تعزیر است نه در مقام اعطاء اختیار به قاضی و نمیتواند مستند قانونی برای تعزیر اشخاص قرار گیرد».
آیا شما اسناد و اطلاعات دیگری هم از دخالتهای آقای هادی خامنهای یا دیگر چهرههای سرشناس سیاسی در زندانها دارید که بخواهید در آینده آن را عموم قرار دهید؟
یوسفی اشکوری: خیر. فعلاً مطلب خاصی درباره آقا هادی خامنهای به یاد ندارم. البته ازآنجاکه یادداشتهای روزانهای از چهار سال مجلس اول دارم، در آنجا اخبار قابلتوجهی از موضوعات مربوط به زندانها و لاجوردی و برخی دیگر ثبت شده و اگر روزی منتشر شود شاید زوایایی از ابهامات و یا عملکردهای برخی مسئولان و ازجمله نمایندگان مجلس را روشن کند.
2 پاسخ
استدلال حامیان شکنجه ( ترجمه فارسی اصطلاح فقهی تعزیر ) وطنی عین استدلال دیک چنی و بوش و دیگر ابو غریبیان است .آقای هادی خامنه ای هم در معرفی حامیان لاجوردی فقط از سید احمد و آقای هاشمی رفسنجانی نام برده است .گویا امام هم برای تبدیل ” جنایت ” شکنجه به مثلا” استنطاق قضائی دستور داددند با ” طناب ” شلاق بزنند نه با ” کابل سیمی “.اینهمه زندانی جان به در برده و خاطراتشان ! تا حال یکی از آنها از شلاق با طناب یاد کرده است ؟آقای هادی خامنه ای یا کسانی مثل موسوی تبریزی نمی دانند که تقصیر شدت و شکنجه های دهه ۶۰ را بگردن سید احمد و هاشمی انداختن دفاع مناسبی از بی تقصیری امام خمینی نیست ؟ دو سه سال پیش هم موسوی تبریزی در مصاحبه ای علنا” و رسما” گفت که در ماه های آخر به دلیل شدت بیماری امام سید احمد بعضی نامه ها را می نوشت و امام با انگشترشان مهر می زدند .آقای سید حسن فرزند سید احمد هم که همان روز تشیع پدر مرحومشان اعلام کردند ایشان اسرار انقلاب را با خود بردند .در ظاهر معنی این حرف این است که ایشان هم آن اسرار را می دانند . ولی برای برائت ایشان از این نوع اتهامات این فرزند صلاح می بینند چیزی بگویند؟ ضمنا” آقای اشکوری عزیز ! یکی از کامنت گذاران به نوشته دیگرتان توصیه درستی داشتند که در عوض نگارش تاریخ ایران و اسلام که البته فی نفسه و مخصوصا” با توجه به صداقت ، بی غرضی و راست گفتاری شما در جای خود مفید است به نقل خاطرات خود از کم و کیف برخوردهای تمام آنها ئی که به نوعی در صحنه بودند به پردازید ( نماینده ، مقام دولتی ، کمیته ، سپاه …..روحانی .وغیر روحانی و….)و به اصطلاح جامعه شناسی قدرت از ابواب جمعی قدرت رو به رشد حاکمه بودند بپردازید که باتوجه به قانون طبیعی ارتباط و هم نهشتی طرز فکرها و انگیزه ها و امکانات و بستگی های سببی و نسبی آنهم در ایران ما که هنوزهم در واقع قبیله زده است . اگر چنانکه تفکر حوزوی و بلکه ۹۹.۹۹ مسلمانان اعم از شیعه و سنی ( همراه تمام شاخ و برگشان ) مذهب و اسلام یعنی رعایت شعائر و دانستن اجمالی از تاریخ و معارف اسلامی پس چطور است که بین خیل تمام کسانی که روحانی هستند ( از آخوند های روضه خان و پائین مرتبه تا آیت اله های عظمی ) تا مومنان غیر روحانی ، کسانی مثل طالقانی و منتظری یا بازرگان و سامی و سحابی ها و پیروان زخم خورده و شجاع آنهاتا این اندازه کم و انگشت شمارند ؟این از روی اتفاق است که هر چه حشر ونشر با همان معارف و شعائر بیشتر است درصد تعهد عملی به اقتضائات عملی آن معارف و شعائر کم تر است ؟ مثلا” از مجموع جمعیتی که به طور متعارف مذهبی شمرده می شوند ، چرا راست روان ، شجاعان و از جان گذشتگان غیر روحانی به مراتب از روحانیان بیش تر است ؟انگار روح بی قرار و حق طلب دکتر شریعتی الهام گرفته بود که می گفت اسلام را باید از چنگ روحانیت نجات داد !
منون جناب اشکواری. ولی حالا چرا؟ توی این سالها لازم نمیدیدین اینها را نشر بدین؟ این فایل صوتی زنده یاد آیت اله منتظری چه گرد و خاکی که به پا نکرده. ولی باز هم ممنون! با احترام
دیدگاهها بستهاند.