حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، اخیراً در تجمعی، گونهای از دموکراسی را که در این دور از انتخابات ریاست جمهوری در امریکا شاهدش هستیم، به سخره گرفته و مردود شمرده است.
او گفته: «ببینید چگونه با هم صحبت میکنند. چطور به هم تهمت میزنند و همدیگر را به سخره میگیرند. آیا ما چنین دموکراسیای در کشور خود میخواهیم؟ آیا ما چنین انتخاباتی را در کشور خود لازم داریم؟ امریکا مدعی است که بیش از ٢٠٠ سال سابقه دموکراسی در این کشور وجود دارد. و بیش از ۵٠ انتخابات ریاست جمهوری در این کشور برگزار شده است اما هیچگونه پایبندی به اصول اخلاقی در این انتخابات وجود ندارد.»
جا دارد برای این همه بی شرمی به رئیس جمهور روحانی تبریک بگوییم!
همانطور که همه جهان شاهد هستند، مردم امریکا در حال حاضر یکی از بدترین نمونههای سوءاستفاده از نهادهای دموکراتیک خود را تجربه میکند.
اما از بین همه، حسن روحانی کمتر از هرکسی حق دارد از این رقابت ناجوانمردانه در انتخابات امریکا انتقاد کند؛ چراکه خودش منتخب رژیمی با ایرادهای ساختاری اساسی و فرمایشی است که در آن عدهای روحانی مستبد هشتاد تا نود ساله، نتایج انتخابات بیش از هشتاد میلیون نفر را -که اکثر آنها هم زیر چهل سال دارند- سانسور میکنند.
درسی برای ایرانیان
انتخابات حاضر ریاست جمهوری در امریکا، درواقع درسی است برای ایرانیانی که چند سال قبل به خاطر اعتراض به صحت نتایج انتخابات ریاست جمهوری در کشورشان، باتوم خوردند، مشت و لگد خوردند، بازداشت و شکنجه شدند، و حتی از نزدیک به ضرب گلوله کشته شدند. رهبران اصلاحطلب آنها تا بدین روز در سیاه چالهای جمهوری اسلامی زندانی هستند.
روحانی باید از خود به خاطر اعتراض به شیوه مبارزه انتخاباتی امریکا شرمسار باشد وقتی دو نامزد قبلی ریاست جمهوری این نظام- همین نظام دروغین که او ریاست جمهوریاش را به عهده دارد- میر حسین موسوی و مهدی کروبی، هنوز در حصر خانگی به سر میبرند و در اکثر مواقع ممنوعالملاقات هستند.
روحانی خود و حکومت استبدادی روحانیون با جهانبینی آلودهشان را با مردم ایران خلط کرده است، که از طرف دیگر و برخلاف نظام، نه تنها حق محکوم کردن نمایش وحشتی را که این روزها در امریکا جریان دارد، دارا هستند بلکه میتوانند از این تجربه برای قوی کردن شم دموکراسی خود بهره ببرند، همانطور که ملت امریکا این کار را میکند.
نکته جالب توجه اینجا است که گفتههای روحانی در محکوم کردن رفتار انتخاباتی در امریکا، نشاندهنده این واقعیت است که در سطحی ناخودآگاه این ایده خود-متناقض در جریان است که انتخابات ریاست جمهوری امریکا باید برای ایران و تمام سایر کشورها، الگو و نمونه باشد.
این واقعیت که مردم در داخل و خارج جهان اسلام میتوانند از وحشت نهفته در هر دوی این موقعیتها، چه در دیکتاتوری روحانیون و چه در بنبست الیگارشی امریکایی درس بگیرند و پایههای گونه جدیدی از حکومت مردمسالار را پی ریزی کنند، حتی به ذهن محدود حجه الاسلام والمسلمین حسن روحانی خطور هم نمیکند.
ایران و مابقی جهان اسلام همگان از نوعی کمبود جدی و ساختاری در زمینه دموکراسی رنج میبرند. حسن روحانی خود نمونه تمام نمای این کمبود است. به قول یک ضربالمثل قدیمی، آنهایی که در خانههای شیشهای زندگی میکنند، به دیگران سنگ پرتاب نمیکنند. پس روحانی هم حق سنگ پرتاب کردن به فاجعه این دور انتخابات امریکا را ندارد.
میلیونها امریکایی، درست مثل میلیونها ایرانی، و ترک، و عرب، و … در درون نظام معیوب و خشونتآمیزی گرفتار شدهاند که نماینده خواست دموکراتیک آنها نیست. آنها احتیاجی به نصیحتهای سیاستمدار بی لیاقت و ناکارآمدی ندارند که سال گذشته حق حاکمیت ملی سرزمین اش را با قرارداد ننگآور و خفتبار هستهای از دست داد. قراردادی که یادآور قراردادهای ترکمانچای و گلستان در اوایل قرن نوزدهم و رژیم به همان میزان فاسد قاجار است که در مقابل امپراطوری روسیه سر خم کرد.
آرمانهای دموکراتیک
ایرانیها، امریکاییها، ترکها، و عربها و تمام سایر ملتها، به حرکت تاریخی دائم و پیوسته خود به سمت جاهمندی آرمانهای دموکراتیکشان ادامه میدهند. در نظام انتخاباتی امریکا، همتای میرحسین موسوی، ‘برنی سندرز’ دیگر نامزد انتخابات امریکا است که باوجود اینکه نتوانست آرای کافی برای رسیدن به ریاست جمهوری را بهدست بیاورد، آزاد است و همچنان به فعالیتهایش برای عملی کردن آرمانهای دموکراسی میلیونها طرفدارش ادامه میدهد.
روحانی! قبل از اینکه راجع به دیگر کشورها یاوه سرایی کنی، موسوی، زهرا رهنورد، و کروبی را آزاد کن!
همین حالا در این نظام پر نقص و کاستی ایالات متحده، من این حق را دارم که انتخابات امریکا و تمام سیاست خارجی آن را زیر سؤال ببرم، و درعین حال، هنوز این امکان را داشته باشم که آزادانه عقایدم را بیان کنم، در بهترین دانشگاههای این کشور تدریس کنم، و تألیفات من در بهترین انتشارات دانشگاهی آنها به چاپ برسد. از آقای روحانی میپرسم. آیا من در کشور خودم میتوانم چنین کاری بکنم؟ آیا سرسوزنی نجابت و خوی انسانی در شما باقی نمانده است؟!
از همینجا و در قلب یک دموکراسی معیوب، من هم مانند بسیاری از ایرانیان مقیم امریکا و اقصی نقاط دنیا، با تحریمهای فلجکننده و جنگافروزیهایی که علیه ملت من صورت گرفته است، مبارزه کردهام. در حالیکه شما و اسلاف شما با همکاری رژیم، مشغول بر باد دادن منابع ارزشمند ملت ما در راه قرارداد خطرناک، مسرفانه و از اساس اشتباه هستهای بودید. ممکن است این خیال خام بر شما مشتبه شده باشد که خطر یک حمله نظامی به کشور را دفع کردهاید. اما سخت در اشتباهید. این ملت ایران بودند که کشور را از خطر حمله نظامی نجات دادند.
در حال حاضر، رسانههای تحت کنترل حکومت در ایران، مشغول پخش سریال “House of Cards” هستند. چرا که نه؟! این سریال تلویزیونی، برنامه بسیار موفقی است که فساد بیمارگونهای را که در نظام سیاسی امریکا رواج دارد، به خوبی به تصویر میکشد و مردم ایران باید این سریال را ببینند و از آن درس بگیرند. اما آیا برای هیچ فیلمساز ایرانیای هم این امکان وجود دارد که فیلمی در مورد فساد دیرپا در جمهوری اسلامی بسازد؟
شما، آقای روحانی، با همدستی رژیم فاجعهآمیزی که نماینده آن هستید، در طول سی و اندی سال گذشته با استفاده از تصفیههای دانشگاهی، انقلابهای فرهنگی زننده و ناخوشایند، کشتار زندانیان سیاسی، و وادار کردن نخبگان و روشنفکران سرزمین من به بازنشستگی پیش از موعد، تبعید، و سکوت کشور را اداره کردهاید.
شما و امثال شما ریشه علوم انسانی و اجتماعی را در ایران خشکاندهاید. چطور به خودتان اجازه میدهید انگشت اتهام به سمت کشوری دراز کنید که باوجود نقایص و فساد دیرپا، هنوز به من این امکان را میدهد که تفکر انتقادی داشته باشم، و آزادانه عقایدم را حتی علیه نخبگان رهبری آن ابراز کنم؟ اگر من در ایران، در سرزمین مادریام بودم، بی شک حالا جایم در زندان اوین بود.«ملتها رشد میکنند و میبالند، دولتها متزلزل میشوند.»
‘ سیر یک روز طعنه زد به پیاز…’ آقای روحانی! این شعر ماندگار پروین اعتصامی تا به حال به گوشتان خورده است، یا حتی زحمت فکر کردن به آن را به خودتان دادهاید؟! ‘که تو مسکین چقدر بدبویی’…
جریمه امشب شما و تمام کابینه: صدبار رونویسی از این شعر!
ملتها رشد میکنند و میبالند، ملتها درس میآموزند، ملتها بر قدرتهای خودکامه و صاحبان زر و زور که بر آنها حکومت میکنند، پیروز میشوند.
فاجعه حضور همزمان کلینتون و ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا هرگز نخواهد توانست آنچه شما در طول سه دهه و اندی حاکمیت با سرزمین ما کردید، با مردم امریکا بکند.
نه رژیم خودکامه جمهوری اسلامی و نه هیچکدام از دول مستبد اسلامی، نباید سناریوی مصیبت بار این دور از انتخابات در امریکا را بهمنزله چراغ سبزی برای ادامه حکومت غیرمشروع و اجحافآمیز خود تلقی کنند. هیچ دولتی- نه دولت امریکا، نه دولت یهود و نه جمهوری اسلامی- الگوی کامل آرمانهای ملل و محرک تلاش بی وقفه آنها در سراسر دنیا نیست.
شما به اعمال فجیع و خشونتبار خود ادامه بدهید و ما هم به مبارزه و ایستادگی به دور از خشونت خود ادامه میدهیم. در آخر شما بازنده خواهید بود و ما مردم پیروز میدان خواهیم شد: ایرانیان، اعراب، ترکها…. و امریکاییها.
به این حرفهای من توجه کنید و سرتان به کار خودتان باشد!
حمید دباشی استاد مطالعات ایران و ادبیات تطبیقی در دانشگاه «کلمبیا»ی نیویورک است.
توضیح: این یادداشت به زبان انگلیسی در «وب سایت الجزیره» منتشر شده و توسط «زیتون» به فارسی ترجمه شده است.
3 پاسخ
برخی دلیل می اورند که چون برجام از زیان های بیشتر جلوگیری کرده است نمی توان انرا با قرارداد ترکمانچای مقایسه کرد . اگر دسترسی به گفتگو های زمان قرارداد ترکمانچای و گلستان که احتمالا در دربار قاجار و بین سرامدان اجتماع وجود داشته است دسترسی داشتیم احتمالا همین استدلال را انزمان شاهد بودیم که ” قرارداد ترکمانچای درست بوده است چون از زیان های بیشتر جلوگیری کرده و از اشغال سرزمین های بیشتری در ایران از سوی ارتش روسیه تزاری جلوگیری کرده است “. مشکل این است که این استدلال مقطعی از تاریخ را چنان برجسته می کند که درک درست به روند واقعی انچه رخ داده از دست می رود . قرارداد ترکمانچای و گلستان نتیجه ضعف حکومت ایران و پنجه در افکندن با روسیه تزاری قدرتمند بود . در این پنجه افکنی روحانیون در تحریض مردم عامی در توهم قدرت اسلام در مقابل روس های کافر نقش اساسی داشتند . جنگ با روسیه قدرتمند در حالیکه حاکمان قاجاری در فساد و ضعف بودند به قرارداد ترکمانچای و گلستان انجامید . همین امر نیز در قرار داد برجام رخ داد ه است . برجام فتح الفتوح نیست شکست است . شکستی که نتیجه خود فریبی توهم قدرت حاکمان اسلامی و سپس ضعف و ناتوانی و فساد این حکومت است تا با از دست دادن برترین دوره در تاریخ مدرن ایران برای ابادانی و پیشرفت به قراردادی تمکین کند که این حکومت و ایران را از جنگ و زیان های بیشتر مصون دارد و درست از این زاویه دید است که شباهت عجیبی بین برجام و قرارداد ترکمانچای و گلستان هست !
اقای دباشی نظر خود در باره خطرناک و مسرفانه بودن توافق هسته ای را هم بنویسند تا استفاده کنیم و درس بگیریم ، چرا که این توافق از طرف اکثریت ملت ایران حمایت شد !
تحلیل اوضاع و احوال منجر به قرادادهای گلستان و ترکمانچای و همچنین توافق هسته ای ، هم درس اموز تر است از چماق کردن این قرارداد ها و زدن بر سر هر انچه که نمی پسندیم .
آقای دباشی، اگر برنامه هستهای یک برنامه ضد ملی بود (در متن بالا چنین برداشتی میشود)، پس چطور عقب نشینی از آن را با پیمان ترکمن چای مقایسه میکنید؟ من معتقدم شاید اگر یک کار مثبت در پرونده روحانی و تیمش باید نام برد، عقب نشینی از این طرح ضد ملی بود. با عمده نظرات شما موافقم.
دیدگاهها بستهاند.