رسانههای ترکیه نوشتهاند کودک سهماهی را اخیرا به هنگام عبور از باجه کنترل گذرنامه فرودگاه استانبول به عنوان تروریست شناسایی کردند و ماموران متحیر بودند که حالا چه کنند. یا در مناطق کردنشین قطع و وصل اینترنت که تابع اقتضائات سیاسی است کار خودپرداز بانکها را هم مختل میکند. بوده است که کارتها را دستگاهها خوردهاند و …
در کارهای روزمره هم مردم سرگردان شدهاند. از خود میپرسند که اگر امروز با این شرکت قراردادی منعقد کنم آیا فردا به اتهام نزدیکی به جنبش گولن تعطیلش نخواهند کرد. آیا بانکی را که در آن پول دارم فردا به اتهام نزدیکی به گولن نخواهند بست و تکلیف پولم چه خواهد شد؟
بسیاری از خانوادههای مذهبی هوادار حزب عدالت و توسعه تا همین پنج سال پیش بچههای خود را به مدارس متوسطه و عالی گولن فرستادهاند. حالا ولی دانشآموختههای این مدارس میتوانند به راحتی در مظان اتهام گرایش به جنبش گولن قرار گیرند و شغل و نان خود را از دست بدهند. در چنین شرایطی تو باید برای آن که زندگیات تباه نشود خاکسار دولت اردوغان بشوی و به هر طریق ارادت و وفاداری خود را نشان دهی و در عین حال مطمئن هم نباشی که فردا سراغت نیایند و از کار بیکارت نکنند.
یا در سالهایی که گولن و اردوغان رفیق گرمابه و گلستان بودند و جبهه سیاسی (و اقتصادی) متحدی را علیه کردها و علویها و سکولارها و ارمنیها ساخته بودند بسیاری از همین خانوادهها با توصیههای حزب اردوغان به معامله و همکاری با شرکتهای وابسته به جنبش گولن وارد شدهاند و حالا که ورق برگشته مضطرب و نگرانند.
در واقع سکوت بخش بزرگی از جامعه ترکیه در برابر سوءاستفاده دولت اردوغان ا ز شرایط پس از کودتا برای تصفیه حساب با همه مخالفان لزوما به معنای پشتیبانی آنها از این اقدامات نیست، بلکه قسما به همین ترس و نگرانی و فلجشدگی هم برمیگردد که نکند فردا خودمان هم از زندگی ساقط شویم یا در گوشه زندان بیافتیم.
اردوغان شرایط بعد از کودتا را بیش از همیشه برای پیشبرد منویات سیاسی خود (تبدیل ترکیه به یک نظام ریاستی در قد و قواره اردوغان و بیاختیارکردن مجلس و به عبارتی تهیساختن نظام از مولفههای دمکراتیک) بهره میگیرد. این که او کودتا را هدیه خدا نامید، بیدلیل نبود و این که مخالفانش اقدامات اخیر دولت او را کودتای مدنی علیه کودتای نظامی میخوانند هم بیمسما نیست. عملیات تروریستی بخشی از مخالفان هم در چنین شرایطی هدیهای به اردوغان است.
به رغم فضای رعبآمیز کنونی که حالا حتی حزب سکولار اپوزیسیون جمهوریخواه خلق را هم به ترس انداخته که به رغم نرمشدن اولیه نظر اردوغان نسبت به این حزب تیغ تصفیه و سرکوب به سوی آن هم برگردد، باز هم زمامداران ترکیه مطمئن نیستند. حذف ۶۱ رئیس پلیس استانی از ۸۱ استان ترکیه در هفته گذشته که به رغم وفاداری آنها به حزب حاکم، متهم شدند که سختگیری لازم را ندارند، یا تسلیح برخی از گروههای نزدیک به دولت، نشانه اعتماد به نفس نیست، نشانه نگرانی و ترس است، حال بگذار هواداران آشکار یا خجل اردوغان در میان ما ایرانیان هم همچنان به کار توجیه رفتار دولت او مشغول باشند.
با این همه بعید است که این مشی و رویکرد دولت قابل ادامه باشد. پایگاه اجتماعی دولت ترکیه به رشد اقتصادی آن گره خورده است. اقتصاد ترکیه هم مثل اقتصاد ایران و روسیه نفتی و رانتی نیست، بلکه نافش به به سرمایه خارجی و همکاری با غرب وابسته است. همین حالا هم ارزش لیر ترکیه به پایینترین سطح در سالهای اخیر رسیده و به دلیل کاهش فاحش توریست هتل ۶ ستاره را با بهایی حیرتانگیز میتوان کرایه کرد. بورس رو به نزول است و اوراق قرضه هم با کاهش اعتبار مواجه شده. کشورهای غربی هم به رغم نیازی که به ترکیه دارند حالا بیش از آن زیر فشار قرار گرفتهاند که که همچنان در برابر مانور پرخشم و خشونت دولت ترکیه سکوت اختیار کنند.
سرکوب و سوزندان تر و خشک بیچشمانداز است. این را دولت ترکیه اگر امروز نه، شاید فردا متوجه شود و حتی کار تحقق منویات اردوغان هم نیمهکاره بماند.
منبع: فیسبووک شخصی حبیب حسینیفرد