تابستان سال ۹۱ همراه جمعی از جوانان اصلاحطلب به دیدار آیتالله در قم رفته بودیم. هنوز صحبت گل نینداخته بود که متوجه نگاه ما بر روی دستش شد؛ دستی که به شدت می لرزید.
پیش از اینکه هر سوالی بپرسیم، تعریف کرد که در دوران ریاستش بر دیوان عالی کشور، پیش از اعدام های سال ۶۷ برای بازدید به زندان اوین رفته بود. از ما خواست تا نپرسیم که چهها دیده و شنیده است؛ اما گفت که با اصرار از لاجوردی خواسته بود تا قفل در یک اتاق را باز کند.
دیگر فقط دستش نبود که میلرزید، تمام تنش تکان میخورد: «در اتاق که باز شد، چند لحظه سیاهی مطلق بود، بعد چشمهایی دیدم، چندین جفت، که مثل چشم گربه در تاریکی میدرخشید. لاجوردی توضیح داد که اینها بچههای زنان زندانی سر موضع است.» کودکانی که یا در زندان به دنیا آمده بودند و یا در نوزادی به همراه مادر خود بازداشت شده بودند.
اردبیلی در پاسخ به چشمهای متعجب ما توضیح داد: «لاجوردی گفت اینجا نگهشان داشتهایم تا پاک شوند و از زندانیان تاثیر نگیرند.»
رییس دیوان عالی کشور، عضو شورای انقلاب، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، عضو هیئت سه نفره رسیدگی به اختلاف بنیصدر و دیگران، نماینده دوره اول مجلس خبرگان رهبری، دادستان کل کشور، عضو شورای عالی قضایی و عضو شورای بازنگری قانون اساسی ادامه داد: «این دست برای این میلرزد که آن روز چشم و دهانم را بستم. این لرزش جزای من است در این دنیا.»
پرسیدیم که چرا در مورد دیگر مسایل هنوز سکوت کرده است، پاسخ تکرار سکوت بود و جلسهای که زودتر از موعد بهپایان رسید.
آیتالله میرکریم موسوی کریمی، معروف به سید عبدالکریم موسوی اردبیلی امروز در ۹۱ سالگی در گذشت، با تمام راز هایی که می دانست و بر زبان نیاورده تا بار بست و رفت.
از سال ۶۸ که در پی مرگ آیتالله خمینی به قم باز گشت و دانشگاه مفید را تاسیس کرد، تا دم مرگ کمتر موضعگیری سیاسی از او دیده شد.
تنها روایتی ناقص از دیدار او با آیتالله علی خامنه ای در اعتراض به بازداشتهای سال ۸۸ مطرح شد و چند بیانیه در لزوم رسیدگی به حقوق تضییع شده مردم.
جز آنچه شخصا در ملاقات با موسوی اردبیلی دیدم، روایتهای متعددی از اظهار پشیمانی او از عملکردش در دوران ریاست بر شورای عالی قضایی شنیده شده و دستکم یکبار هم در بیانیهای رسمی خود نیز در این خصوص نوشت و اظهار پشیمانی کرد؛ اگرچه کلی و بدون اشاره به هیچ مصداقی.
خانواده آیتالله منتظری در پیام تسلیتی که به مناسبت در گذشت آیتالله اردبیلی نوشتهاند او را از «دوستان وفادار » آن مرحوم خواندهاند که «در سالهای حصر خانگی غیرقانونی از مدافعین ایشان بود؛ و از جریان اصلاح طلبى حمایت، و از انتقاد و تجدیدنظر در رفتار حاکمیت طرفدارى مى نمود و از حصر و حبس منتقدین آزرده خاطر بود.». کسی چه میداند شاید موسوی اردبیلی هم میخواست راه منتظری را برود اما دیر شروع کرده بود یا نمیتوانست.
6 پاسخ
باسلام برای دروغ بودن این مطلب همین کافی است که در آن زمان شهید والامقام لاجوردی در زندان اوین سمتی نداشتند و دادستان کل و دادستان انقلاب اسلامی هم از طرفداران اصلاحات بودند و دیدار مرحوم آیت الله موسوی اردبیلی هم به عنوان ریئس دیوان عالی کشور بود نه به عنوان هیئت و موضوع. دیدارشان نیز برخورد شدیدتر با ضد انقلاب مخصوصا منافقین تروریست بود.وعده خداوند راست است با دروغ نمی توان کسی را حقیر کرد واین دروغگو ست که خود تحقیر میشود.
مطلب زیر«دیدار آیت الله اردبیلی با …. » به این علت منتشر می شود تا درس عبرتی برای تمام مردم، کارمندان، لشکری و کشوری از شخصی و یا روحانی همه و همه در هر سمتی که هستند یا در هیچ سمتی نیستند. اگر اطلاع و مطالبی از جنایت، ظلم، شکنجه، اعدام، یا هر نوع درد و رنجی که حاکمیت اسلامی برای انسانهایی بوجود آورده است دارند آنها را به هر شکل مقتضی انتشار بدهند یا بدست دیگران بسپارند تا منتشر شود، زیرا سرنوشت موسوی اردبیلی برای همه پیش خواهد آمد. وقتی انسان خودش را فدای ریاست کند آنچنان غرق در جنایت می شود که حاضر است سکوت کند و جانیان و حرامیان همچنان بر مردم بتازند و ناموس ملت را بر باد دهند. آیت الله چنان قلبش از قساوت قلب سنگ شده است که حتی حاضر نیست برای نجات انسانهای بسیار در این کشتی در حال غرق یک قدم بردارد و با تمام رازهای جنایت از کشتار که می داند بخاک مرگ می سپارد. همچنین انسانی که بخاطر ترس یا بدلیل اینکه ثروتی از میراث خود را از دست می دهد از انتشار ظلم یا جنایتی ممانعت کند ننگ و رسوایی بی حد و حصر برای او و بازماندگانش بیادگار خواهد گذاشت چرا که از نتیجه و عواقب، آه و نفرین این همه ظلم پنهان به انسانها ، دامنگیر تمام بازماندگان آنها نیز در طول تاریخ خواهد شد و هر آنچه این حکومت به ظلم بیشتر ادامه دهد در تمام این جنایات بعد از مرگ خود نیز به شکلی شریک می باشد زیرا باعث تداوم خونریزی و شکنجه و اذیت و آزار کثیری از مردم شده است. از آقای مهدی خزعلی بدلیل افشاگری هایش قدردانی می گردد و امیدواریم که بیشتر از جنایت های پنهان در سالهای گذشته ایران پرده بردارد تا نوری در این ظلمت بتاباند و حرامیان شب را از جان و مال، آبرو وحیثیت و زندگی مردم دور کند.
قربان شکل ماهتان بروم. این شیوه برخورد احمدی نژادی را ترک کنید. خاتمی به عنوان ریس قوه اجراییه میبایست حرفی میزد.شما وجدانا فکر میکنید خاتمی پشتیبان افکار و اعمال لاجوردی بود.ایا میدانید خاتمی قاتل لاجوردی بود؟ لاجوردی با خانواده در دژ اوین زندگی میکردوخاتمی او را از سمت اش خلع کرد و او مجبور شد به کاسبی اش در بازار برگردد که در انجا ترور شد.
اگه واقعیتی که برای اردبیلی هم مشخص نشد برای مردم عیان شود چه میشود.
دشمنیهای ساختگی جمهوری اسلامی و آمریکا و همان واقعیت و نه توهم توطئه و و و وچه روزی میشود….
ایشان عضو هیئت سه نفره نبودند اعضای هیئت سه نفره آقایان مهدوی کنی به نمایندگی از امام خمینی محمد یزدی به نمایندگی از مجلس شورای اسلامی و شهاب الدین اشراقی به نمایندگی از بنیصدر بودند همچنین لاجوردی در دی ماه ۶۳ از دادستانی تهران و ریاست زندان اوین عزل شد در این گزارش به گونه ای نوشته شده پیش از اعدامهای ۶۷ که گویا این مسئله در بهار آن سال واقع شده است
اما آقای محمدخاتمی پس از کشته شدن آقای لاجوردی ،شهادت این سردار بزرگ اسلام را به همه مردم ایران(نمیدانم چرا ایران…) تسلیت گفت..روزی که آقای اردبیلی چنین گفت ،شمای اصلاح طلب به تسلیت خاتمی را بیاد داشتید؟
دیدگاهها بستهاند.