در بخش نخست این یادداشت از مغالطههایی گفتیم که مخاطبان و منتقدان توییت حداد عادل مرتکب شده بودند. در این بخش به مغالطهای می پردازیم که استدلال مندرج در توییت حداد عادل را فاسد کرده است.
حداد عادل در توییتر خود نوشته بود:
برای روشن شدن فرق بین تهمت و سوال: اگر کسی از کسی بپرسد، آیا این صحت دارد که شما فرزند نامشروع پدر و مادر خود هستید؟به نظر شما این یک سوال است یا تهمت؟
عبارت «اگر کسی از کسی بپرسد» که به ظاهر در محتوای تویت حداد عادل نقشی جدی ندارد، محور اختلافها ، سوءتفاهم و سوءاستفاده ها از مثال اصلی است. هشتگی که با عنوان «#این_سوال_است_یا_تهمت » در شبکههای اجتماعی راه افتاد، به خوبی استعداد این عبارت را در مغلطه کردن، نشان داد.
عبارت «اگر کسی از کسی بپرسد»، شکل مبهم یا ناتمام یک عبارت دیگر است که یک حالت «محدود و غیر کلی» را به جای یک «ادعای کلی و فراگیر» قالب میکند، اما شنونده به آسانی متوجه این موضوع نمیشود. شکل کامل و دقیق این عبارت میتواند این باشد :
اگر هر کسی از هر کسی دیگر ( در هر زمان و در هر مکانی) بپرسد …
حذف واژه «هر» از ابتدای واژه مبهم «کسی» در این عبارت، به گوینده این امکان را میدهد که جمله یا جملات بعدی خود را به شکل مبهم به یک ادعای عام و کلی تعمیم دهد، بدون آنکه دلیلی برای آن اقامه کرده باشد. این در حالی است که اگر واژه «هر» که در بطن عبارت وجود دارد، ظاهر شود، باطل بودن ادعا را نشان میدهد.
استفاده از اینگونه عبارتهای کلینما، به مغالطه «سورهای کلینما» (۱) مشهور است،چون واژه «هر» یا «همه» در زبان منطق یک «سور کلی» نامیده میشود. برای نشاندادن این مغالطه، کافی است شکل کامل و غیر مبهم آن را با استفاده از «سور کلی» بازنویسی کنیم و سپس اگر در نادرستی آن تردیدی باقی ماند، برایش «مثال نقض» بیاوریم.
به عنوان نمونه به این مثال توجه کنید:
گداهایی که در شهرهای بزرگ گدایی میکنند، از ثروت کلانی برخوردارند.
مخاطبانی که احتمالا این عبارت را ولو به شکل تلویحی تائید کنند، اگر با شکل واقعی و دقیق آن روبرو شوند از تائید خود پشیمان خواهند شد. شکل دقیق این عبارت را ببینید:
«هر» گدایی که در شهرهای بزرگ گدایی کند، از ثروت کلانی برخوردار است.
اکنون به توییت حداد عادل بر گردیم. او گفته است :
اگر کسی از کسی بپرسد، آیا این صحت دارد که شما فرزند نامشروع پدر و مادر خود هستید؟ به نظر شما این یک سوال است یا تهمت؟
شکل دقیق عبارت حداد عادل این است :
اگر هر کسی از هر کسی در هر زمان و مکانی، بپرسد : ، آیا این صحت دارد که شما فرزند نامشروع پدر و مادر خود هستید؟ به نظر شما این یک سوال است یا تهمت؟
اینجاست که میتوان متوجه شد که ادعای حداد عادل، کلیتر از آن است که امکان اثبات آن وجود داشته باشد. برای آنکه متوجه نادرستی این ادعای کلی شوید، یک «مثال نقض»کافی است. مثلا فرض کنید که در صحن یک دادگاه، قاضی از فردی که به بالا کشیدن ارثیه پدر و مادر خود متهم است، بپرسد: آیا صحت دارد که شما فرزند نامشروع پدر و مادر خود هستید؟
بعید «کسی» حتی غلامعلی حداد عادل هم این سوال را تهمت بداند!
———————————————————————————-
پی نوشت:آیا آخرین جمله این یادداشت از مغالطه ی سور های کلی نما استفاده کرده است؟
۱.half-concealed qualification
در مغالطات بخوانید:
- آیا حداد عادل مرتکب مغالطه شد؟
- آرش نراقی و مغالطه «نمدمالی»
- وزیر آموزش و پرورش و مغالطه «کوچک نمایی/ بزرگ نمایی»
- حسن خمینی و مغالطه «پیشفرض نادرست»
- موسوی بجنوردی و مغالطه «حمله شخصی»
- حسن روحانی و مغالطه «تعمیم شتاب زده»
- اسحاق جهانگیری و مغالطه «علت جعلی»
- وزیر بهداشت و مغالطه «امتیاز کشیشان»
- علی خمینی و مغالطه «خودت هم»
- محسنی اژه ای و مغالطه «اشتراک لفظ»
- مصباح یزدی و مغالطه «اهمال سور»
- آیت الله خامنه ای و مغالطه «پهلوان پنبه»
5 پاسخ
در این مورد حداد عادل مرتکب مغالطه نشده است اما پاسخ سوال خیلی واضح هست .چرا که وقتی از کسی بپرسیم آیا تو فرزند نامشروع پدر و مادر خودت هستی دقیقا مثل این می ماند به کسی بگویند پدر و مادر زن و شوهر شرعی نبودند بنابر این تو فرزند نامشروع پدر و مادر خودت هستی . در این صورت در اصل جمله شبهه توهین وجود دارد . هر چند کسی مورد سوال قرار گرفته می تواند جواب بدهد : خیر من فرزند نامشروع پدر و مادر خودم نیستم . اما قبح این گونه سوالات از جایی معلوم می شود شخصی را ناگزیر به پاسخگویی درباره حیثیت و آبروی خودش بکنیم . در واقع برای پیدا کردن پاسخ این سوال بهتر هست از خود آقای حداد عادل سوال کنیم : شما چطور آیا شما فرزند حلال و مشروع پدر و مادر خود هستید ؟
به نظر من شما هم دچار همان مغالطه ای شده اید که در یادداشت پیشین به منتقدان حرف ایشان نسبت دادید یعنی «مناقشه در مثال». یعنی شما هم بدون در نظر گرفتن محتوای استدلال به رد مثال پرداختید. دقت کنیم که این مثال و مطلب در پاسخ به مطلب آقای صادقی مطرح شده و شرایط طرح مطلب به عنوان پیش فرض در اذهان مخاطبان به روشنی وجود داشته. فلذا موارد استثنایی مثل موردی که به عنوان مثال نقض مطرح شد نمی تواند استدلال را نقض کند. آقای حداد عادل می توانست به جای واژه «کسی به کسی» بگوید «اگر آقای الف (مثلا خودش) از آقای صادقی بپرسد (بپرسم)»… واضح است که این موضوع اصلی استدلال نیست
تنها در این صورت این استدلال شما به رد مطلب آقای حداد عادل منتهی می شود که شما ثابت کنید که «آقای صادقی در مقامی این مطلب را طرح کرده است که می توانسته و چنین جایگاهی را داشته چنین سوالی را مطرح کند و هیچ جور دیگری هم نمی توانسته علاوه بر اینکه باید این سوال (متضمن تهمت ضمنی) را عمومی و از تریبون مجلس مطرح میکرده است (در واقع قبلا پاسخی به آن از طریق مراجع رسمی و مورد وثوق داده نشده است) و در غیر این صورت حقی از ملت تضییع می شده است». نمی گویم چنین اتفاقی نیفتاده (افتاده؟) عرض می کنم مطلب شما چنین حلقه اتصالی را در بر ندارد و لااقل ناقص است اگر نگوییم غلط است.
ای ناقلا. مثال نقض و تبیین را از من گرفتی و پهلوان شدی. تازه آن هم چه بد.
ممنون از شما. من در این نوشته و نوشته قبلی بنا بر تحلیل سیاسی یا داوری قانونی از اظهارات صادقی و حداد عادل نداشته ام. صرفا بنا بر تشریح منطقی زبان سیاسیون بوده است.
البته درنوشته قبل نشان داده ام که سوال می تواند حاوی تهمت و توهین هم باشد. فارغ از انکه نماینده مطابق قانون اساسی و در مقام انجام وظیفه هر سوالی حتی حاوی توهین و تهمت هم می تواند بپرسد
درود جناب پارسا برای چنین دقت و رمزگشایی از زبان سیاسی ها
اما چرا به این سبک و چرا تقبل این همه تکلف و پیچیدگی؟؟؟
یک نماینده مجلس از حق طبیعی خود استفاده کرده و یک مساله مهم و مبهم را جهت تبیین و روشنگری مطرح نموده اند. بعد آقای حداد عادل با یک تکنیک زبانی بنحوی خواسته اند این حق طبیعی را غیر طبیعی جلوه دهند، و کل استدلال نماینده را در سایه یک نوع خطای احتمالی قرار دهند.
اگر پرسش در این باره را حق طبیعی نماینده مجلس بدانیم، که در قانون هم تصریح شده است،دیگر نیازی به این نیست که با این همه تکلف در دام بازی زبانی حداد بیفتیم،نماینده میتواند سوال بپرسد، سوال یا مساله که نمیتواند در خلا شکل بگیرد،یک موقعیت مبهم بوجود میاید،برای خروج از این ابهام پرسش شکل میگیرد،
اگر دمکراسی را یک کلاس درس تصور کنیم و نمایندگان را در مقام معلم،حق طبیعی معلم است که از همه شاگردان سوال بپرسد،معلم یقینا به جواب سوالات هم عالم است، فقط برای اطمینان یافتن ازیادگیری شاگرد مخاطب سوال میپرسد، و هدف دیگرش هم میتواند تقویت یادگیری بقیه شاگردان باشد. دیگر مانمیتوانیم به معلم ایراد بگیریم،چون جواب سوال را میداند نباید بپرسد،چون این منطق کلاس و معلم و شاگردیست.
اگر بپذیریم که منطق نمایندگی، پرسش از هر شخصیت و منصب در هر جای حکومت است،دیگر نمیتوان سوال نماینده را بهچیوجه تهمت یا تشویش اذهان عمومی قلمداد کرد.
دیدگاهها بستهاند.