یک) در انتخاباتی آزاد، مردم حتی میتوانند حق رای دادن را نیز از خود سلب کنند. این یکی از پارادکسهای کلاسیک دموکراسی و به لحاظ ماهوی مشابه همین وضعیتی است که مردم آمریکا به تازگی خود را دچار آن کردهاند. یعنی به لحاظ منطقی، دموکراسی این قابلیت را دارد که به ضد خود نیز تبدیل شود، چنانچه مردم آمریکا در روندی دموکراتیک و قانونی، کسی/کسانی را به قدرت رساندهاند که اعتقادی به ارزشهای دموکراتیک ندارند. مردم ترکیه نیز به زودی در مقابل چنین انتخابی قرار خواهند گرفت و شواهد تا اینجا حاکی است که آنجا هم دموکراسی علیه خود خواهد بود. پیش از این نیز ما مردم ایران در سال ۱۳۶۸، به یک قانون اساسی حکم دادیم و ولایت مطلقهی یک فقیه را به رسمیت شناختیم و در یک حرکت انتخاباتی به او اختیاراتی را دادیم که نمیتوانیم آنرا مهار کنیم( از انتخابات ۵۸ با توجه به شرایط انقلابی آن چشمپوشی کردهام)
اگر این پارادکس را در انتخابات ایران و ترکیه، میشد با عبارتهایی چون «شبه دموکراتیک» و «کمتر دموکراتیک» و «نو پا» توجیه کرد، برای به قدرت رسیدن ترامپ درانتخابات آمریکا این توجیه هیچ مجالی ندارد.
دو) همانگونه که به قدرت رسیدن ترامپ، پشتوانهی قوی و خوشنامی چون «انتخابات دموکراتیک» دارد، دستور ترامپ برای منع موقت ورود اتباع ۷ کشور به آمریکا، نیز پشتوانهی مهمی به اسم «امنیت» دارد. شاید بتوان در آثار دراز مدت این دستور بر امنیت ملی آمریکا مناقشه کرد اما اثر آنرا در کوتاهمدت بر امنیت یا افکار عموم آمریکا، نمیتوان نادیده گرفت. حتی اگر این دستور را هم آشکارا غیراخلاقی، نژادپرستانه و خلاف ارزشهای انسان امروزی بدانیم، از فرمان جنگ محدود که از اختیارات رئیسجمهوری آمریکا و رهبر ایران و اردوغان ترکیه است، بدتر نیست که پشتوانهی اصلی آن امنیت است. «امنیت» با تمام حسن هایی که دارد، با آزادی نسبت معکوس دارد. غالبا برای افزایش امنیت، باید آزادی را محدود کرد و هر چه آزادی را بیشتر کنیم برقراری امنیت سختتر میشود و هزینهی بیشتری میطلبد. همین نسبت معکوس امکان سوءاستفاده را برای سیاستمداران فراهم میکند، یعنی به ترامپ اجازهی منع ورود اتباع ۷ کشور، به اردوغان امکان برقراری شرایط فوقالعاده و مهیا کردن تغییر قانون اساسی و به رهبری ایران امکان جنگ محدود در سوریه را میدهد.
سه) غمانگیز است! ۷کشوری که اتباع آنها، امکان ورود به آمریکا را از دست دادهاند، نه امکان عملی مقابله به مثل با آمریکا را دارند و نه امکان عملی دفاع حقوقی از آنها. آنچه آمریکا را در این میدان پیشاپیش پیروز میکند، قدرت نظامی و اقتصادی اوست. اینجا «منطق قدرت» حاکم است و جز با «زبان قدرت» نمیتوان با آن سخن گفت. این دستور در کنار تمام عیبها و اشکالاتی که دارد، برای ساکنان این ۷ کشور و دستکم برای ما ایرانیان میتواند بهانهای برای بازسازی حس حقارت ملی و مهار شیفتگی در برابر آمریکا و حتی غرب و سبک زندگی غربی قرار گیرد. به تاثیر شعارهای پوپولیستی بلکه عوامفریبانه- در فریب آمریکاییها تامل کنیم و به انتخاب غیر اخلاقی آنها بیاندیشیم و ببینیم که اشتباهات دهههای پیشین ما را مردم آمریکا، چه بسا در مقیاسی بزرگتر و در شرایطی بهتر، مرتکب شدند و آنگاه به سرمایههای انسانی و طبیعی فکر کنیم که اگر قدر بدانیم، چه بسا امروز هیچ ایرانی از اینکه فرصت پرواز به آمریکا را از دست داده است، غمگین و افسرده نباشد.
چهار) گفته میشود: یکی از اشکالات ساختاری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، این است که به صورت ساختاری امکان دیکتاتوری را فراهم میکند و اصلاحات را غیرممکن میسازد. گاهی برای اثبات این نظر به حلقهی ظاهرا بسته و «دور»ی اشاره میشود که در انتخاب میان اعضای شورای نگهبان،مجلس خبرگان و رهبری وجود دارد. کسانی نیز با تکیه بر این اشکالات ساختاری، اصل مقایسه میان ایران و آمریکا نادرست میدانند. مقصود این یادداشت ورود به این بحث نیست اما نباید فراموش کرد که قانون اساسیها و منجمله قانون اساسی کهنه و ضعیف آمریکا، به عنوان یک متن خالی از اشکال و حتی اشکالات ساختاری نیستند و کسانی که به این بهانه مقایسه میان ایران و آمریکا یا هر کشور دموکراتیک دیگری را پیشاپیش ناممکن می بینند، لابد به همان احساس حقارت گرفتارند و به همین خاطر هنوز هم وجود ترامپ را برای عدم تردید در باورهای خود، توجیه و چه بسا از حضورش دفاع میکنند.
پنج) ناگفته نماند: ترامپ اگر چهار سالش را هم سر کند، بعید است بتواند دوران خوشی داشته باشد. شاید سیاستمداران از عهدهی او نیایند و تودهها را بفریبد اما نهادهای مدنی آمریکا، رسانهها و حقوقدانها دست از سر او برنخواهند داشت. اینجاست که آزادی به کمک قانون لگام امنیت را میکشد؛ همانچیزی که ایران و ترکیه، بیش و کم از آن بیبهرهاند.
یک پاسخ
قانون اسای امریکا کهنه و ضعیف نیست .مطابق با همین قانون فردی مثل ترامپ ۴ سال دیگر باید مجددا رای بگیرد و نهایتا ۸ سال بیشتر نیست .پوپولیست یکی از مشکلات دموکراسی هست که اگر بخواهیم فیلتر دارش کنیم نهایتا به دیکتاتوری ختم میشود .نهایتا با همه ضررهای دموکراسی بسیار بهتر از دیکتاتوری هست .و یک نکته دیگر مردم امریکا در جهت حمایت از مردمی بیرون امدند که هیچ ربطی به منافع لحظه ای شان نداشت .تنها و تنها در پاسداشت ازادی و ارمان امریکایی بیرون امدن .نکته ای که در کشورما فراموش شده .و کسی بخاطر کسی اعتراض نمیکند
دیدگاهها بستهاند.