زیتون ـ مهسا محمدی: مشائی به خاتمی نامه نوشت. او از «برادر بزرگتر» خود خواست که نیروهای فعال سیاسی «موسوم به اصلاحات» را از حمایت پروژه رد صلاحیت «برادر عزیز»اش حمید بقایی برحذر دارد.
مشایی این کار را «مخالف هر میثاق مدنی در هر جای جهان» دانست و تاکید کرد: «القای ردصلاحیت قطعی نامزد رقیب آنهم به گونهای که میل و علاقه شدید به ردصلاحیت، آشکارا از آن استنباط شود، نه امری است که بتوان از آن گذشت و نه میتوان به هیچ روی با آن سر کرد.» او در ادامه پرسیده بود:« آیا آقایان ردصلاحیت را در حق رقیب روا و در حق خود جفا میپندارند؟!! یا اینکه در تایید صلاحیت نامزد خود به اطمینان رسیده اند؟!!».
علاوه بر تحلیلهای گلهگزارانه ارائه شده در این نامه بلندبالا و محتوای آن، این که چرا تصمیم به نگارش چنین نامهای گرفته است محل بحث است. پاسخ این سوال را باید در اختلافهای شدید اردوگاه انتخاباتی اصولگرایان باید جست.
جبهه مردمی نیروهای انقلاب (جمنا) که اکثریت اصولگرایان را در خود جا داده است هنوز در کشمکش بر سر تعیین کاندیدای نهایی به سر میبرد و بعید است که آنها میلی برای حمایت از جریانی با پشتوانه احمدینژاد داشته باشند.
اما «احمدینژادیها» علیرغم منع آیت الله خامنه ای و با این تحلیل اسفندیار رحیم مشایی که «آنچه از بیانات مقام معظم رهبری دریافت کردیم این است که دکتر احمدینژاد فقط به عنوان نامزد حضور نداشته باشد.» در تلاشند با بقایی به میدان بازگردند.
حرکاتی مانند نامه نگاری محمود احمدی نژاد به ترامپ، رئیس جمهور امریکا، بازگشت اسفندیار رحیم مشایی بعد از ۴ سال به کنفرانسهای خبری و عرصه عمومی، درختکاری این سه نفر در کنار یکدیگر و حال نامهنگاری مشایی خطاب به محمد خاتمی رئیس جمهور دوره اصلاحات در این زمینه قابل فهم است.
بعد از نامه ۱۳ صفحهای احمدی نژاد به ترامپ بعضی از رسانههای خارجی مانند خبرگزاری آسوشیتدپرس، یکی از انگیزههای نوشتن این نامه را تلاشی برای ترمیم چهرهی او در افکار عمومی تحلیل کرد؛ ترمیمی که در صورت وقوع، اعتبار آن به حمید بقایی خواهد رسید.
حال به نظر میرسد مشایی نیز در حال انجام عملیاتی مشابه در جبهه داخلی باشد. این جریان که از سوی اصولگرایان «انحرافی» ارزیابی میشوند امید و یا حتی میل چندانی برای بازگشت به پایگاه ابتدایی خود ندارند٬ چرا که کار در آن جبهه به جای باریک کشیده و به عنوان مثال یکی از شاگردان آیتالله علمالهدی در گفتگو با مجله «رو به رو» از وی نقل کره است که احمدی نژاد و مشایی خارج از مسیر ولایت هستند. علم الهدی میگوید:«هر روز به حرم میروم و گاهی احمدی نژاد را لعن میکنم.»
اصلاحطلب تر از اصلاحطلبان
پس بهتر است به سراغ رقیب (حتی دشمن) دیروز برود و از رهگذر نامهنگاری به وی هم فرصتی برای دیدن شدن در عرصه عمومی فراهم شود و هم در قالبی گلهگذارانه هویتی جدید تعریف کند.
مشایی در بخشی از نامه با تاکید بر «غفلت»« خسارت بار» اصلاحصلبان از واقعیتهای موجود در سال ۸۴ و ۸۸ تاکید کرد: « اکثریت قاطع مردم در این دو رویداد مهم، با نفی شرایط موجود و با رویکردی بسیار اصلاحطلبانه، از جناح موسوم به اصلاحات عبور کرده و با تایید فهم خویش در انتخابات ۸۴ بر مطالبهی اصلاحگرایانه خود در سال ۸۸، پافشاری کردند.» و به این ترتیب جریان متبوع خود را اصلاحطلب بازمیشناسد. آنچه که مشایی را بر آن میدارد که خود را اصلاحطلب «جا بزند» شاید رصد هوشمندانه اتفاقاتی است که این روزها و در آستانه انتخابات در جریان است.
بهرام پارسایی، سخنگوی فراکسیون امید مجلس ایران روز دوشنبه ( ۲۳ اسفند) گفت که در دیدار این فراکسیون با روحانی٬ یکی از موضوعات مطرح شده٬ توجه دادن رئیسجمهور به عنوان مجری قانون به موضوع ممنوعالتصویری آقای خاتمی بود. از سوی دیگر علی لاریجانی نیز در پاسخ به این پرسش خبرنگار ایلنا که آیا امکان حل مشکل ممنوعالتصویری و استفاده از تصویر خاتمی در اقلام انتخاباتی اصلاحطلبان در انتخابات بهار سال آینده وجود دارد٬ گفت که:«قطعا مصوبه قانونی را مجلس باید تصویب کند. بدیهی است که در این زمینه [ممنوع اتصویری] مصوبه قانونی وجود ندارد.»
حال برای مشایی در یک جبهه قرار گرفتن و مخاطب قرار دادن فردی که با وجود ممنوعالتصویری در سال ۹۴ ، اعتبار و توان ایجاد بسیج عمومی برای پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس را داشت، به نوعی تلاش برای اعتبار گرفتن از وی است؛ اعتباری که در میدان انتخابات بسیار به کار میآید.
احمدینژادیها و اصلاحطلبان
فارغ از انگیزههای نگارش این نامه، پرداختن به واکنشهای موجود به آن نیز خالی از لطف نیست. قرارگاه سایبری عماریون وابسته به اصولگرایان تندرو این نامه نگاری را «آشکار شدن پیوند اصلاح طلبی و جریان انحرافی» ارزیابی کرده است. این فرضیه از زمانی که جریان نزدیک به احمدینژاد به عنوان «جریان انحرافی» تعریف شد از سوی اصولگرایان تندرو مطرح شده بود و حال این نامه را اثباتی بر آن ارزیابی میکنند.
حال با توجه به شرایط موجود به نظر میرسد که این نتیجه برخلاف گذشته، مطلوب احمدینژاد و اطرافیانش باشد و یکی از اهدافی است که مشایی از نامه نوشتن به «برادر بزرگتر» دنبال میکرد. از سوی دیگر با نگاهی به جریان اعتراضات سال ۸۸ و وقایع بعد از آن ، بعید به نظر میرسد همقطارشدن با احمدی نژاد و جریان نزدیک به وی برای اصلاحطلبان مطلوبیتی داشته باشد. خاتمی هنوز پاسخی به این نامه نداده است، اما در واکنشهای پراکندهای که از سوی بدنه اجتماعی اصلاحطلبان در شبکههای اجتماعی شکل گرفت ضمن تاکید بر غیرقانونی بودن رد صلاحیت بیدلیل و سند بقایی، هر نوع همراهی با این جریان که پیش از این امتحان خود را پس داده است نامطلوب قلمداد شد.
باید دید که رئیس دولت اصلاحات به بازی جدید تیم احمدی نژاد که در یک حرکت هم باقیمانده اصولگرایی را از تن خود تکاند و هم سعی در تعریف جریانی سوم و «اصلاحطلبتر» از اصلاحطلبان دارد، چگونه واکنش نشان خواهد داد.
3 پاسخ
بهتر است که وقت خود و ما و بقیه ی مردم را با نشر سخنان و بررسی این خاسران، که جاهلانی مدرن هستند، تلف نکنید. کمترین پردازش به آنها مطرح کردن آنهاست و ضرر.
دراینکه آقای احمدی نژاد وهمــه ی اطرافیـان ایشـان نوعی تـوهـم دارنـد شکی نیست… مثـل نامــه نوشتــن به ترامپ و خود را همطراز با او دانستــن در راستـای بهبـود کردن وضع جهانیان…!
یکی را به ده راه نمیدادنـد: سراغ خانه کدخــدا را میگرفت…
دوم اینکه بخاطر همیــن آقا…! درسـال۸۸ عده ای جوان کشتــه شـده تا این آقای متــوهــم بناحـــــق بــه ریاست جمهـوری برســد…! کسی یادش نرفتــه وکسی هـم یادش نمیرود…
اگر فردی چون بقایی رئیس جمهور ایران شود باید از این ملت قطع امید کرد ، از آن گذشته گفته اند که ، یک داغ دل بس است برای قبیله ای .
دیدگاهها بستهاند.