زیتون-سینا پاکزاد: ثبت نام کاندیداهای انتخابات شوراهای شهر و روستا به پایان رسید و حالا باید دید چه تعداد از ثبتنام کنندهها تایید صلاحیت میشوند و میتوانند خود را در معرض رای افکار عمومی قرار دهند. انتخابات شوراها گرچه به اندازه انتخابات مجلس شورای اسلامی از اهمیت سیاسی برخوردار نیست اما موضوع در پایتخت متفاوت است و میتوان دید که چطور اصولگرایان و اصلاحطلبان برای فتح کرسیهای این نهاد در تلاش هستند.
در انتخابات پیشین شوراها شانس با اصلاحطلبان یار نبود و آنها نتوانستند نتوانستند از رای خود برای تغییر شهردار استفاده کنند و الهه راستگو که در لیست آنها قرار داشت بعد از ورود به شورای شهر به تیم حامیان قالیباف پیوست و امیدها برای تغییر قالیباف را نقش برآب کرد.
انتظار برای پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو بیشتر از گذشته است و آنها میخواهند تجربه انتخابات مجلس شورای اسلامی را تکرار کنند و اکثریتی قاطع در شورای شهر به دست بیاورند. رسیدن به چنین موفقیتی در گرو این خواهد بود که مانند انتخابات مجلس این بار هم بدنه اجتماعی اصلاحطلبان به این نتیجه برسند به یک لیست واحد رای بدهند تا از پراکندگی آرا جلوگیری شود.
نگرانی از تکرار یک تجربه
حامیان اصلاحطلبان در شبکههای اجتماعی مدام این دغدغه را مطرح میکنند که لیست انتخاباتی شوراها باید با در نظر گرفتن تخصص و کارآمدی افراد تدوین شود و جایی برای اعمال نفوذ آقازادهها و رانتهای سیاسی نباشد. چنین دغدغهای ناشی از کاندیداتوری تعداد قابل توجهی از فرزندان چهرههای سیاسی است که انتظار دارند به پشتوانه اسم و رسم پدران خود جایی در لیست اصلاحطلبان پیدا کنند. تجربه انتخابات مجلس هم بر نگرانیها از اعمال نفوذهای سیاسی در تهیه لیست نهایی اصلاحطلبان افزوده است.
در آن انتخابات نام فاطمه حسینی فرزند صفدر حسینی به لیست اصلاحطلبان راه پیدا کرد و پس از این که بحثها درباره فساد مالی پدرش در صندوق توسعه ملی علنی شد از او جملهای نقل شد با این مضمون که «سهم خودمان را از سفره انقلاب برداشتهایم». هر چند او بعدا انتصاب این سخنان به خود را تکذیب کرد اما بهرحال تاثیر خود را بر افکار عمومی گذاشته بود و باعث خشم توام با یاس بسیاری از کسانی شد که تصمیم گرفته بودند طبق توصیه محمد خاتمی به همه اعضای لیست رای بدهند. انتظار میرود که استراتژی اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو هم تبعیت از همان الگوی رای به تمام اعضای لیست باشد و بنابراین کسانی که درباره لیست تصمیم میگیرند در موقعیتی حساس برای جلوگیری از تکرار ماجراهای این چنینی هستند.
راه پرپیچ و خم مبارزه با فساد
پیروزی احتمالی لیست اصلاحطلبان در انتخابات شوراها به معنای خداحافظی محمدباقر قالیباف از شهرداری بعد از ۱۲ سال خواهد بود. کنار گذاشتن قالیباف شاید مهمترین محرک برای بدنه اجتماعی اصلاحطلبان در پایتخت هم باشد. انتشار گسترده خبرها درباره فساد در شهرداری که به عنوان ماجرای املاک نجومی معروف شد هم بر شدت بدبینیها و مخالفتها با قالیباف افزوده است.
اصلاحطلبان با این پرسش هم مواجه هستند که در صورت پیروزی چه کسی را میتوانند به عنوان شهردار تهران در مسند مدیریت پایتخت قرار دهند.
یاشار سلطانی که ماجرای این فساد را در وبسایت معماری نیوز افشا کرده بود و به همین دلیل ناگزیر از تحمل چندین ماه حبس شد حالا خود به عنوان کاندیدا در انتخابات شورای شهر تهران ثبت نام کرده است.
کاندیداتوری او با دو واکنش روبرو بوده است و همه مخالفان شهردار٬ مدافع حضور او در شورا نیستند. منتقدان میگویند که او اگر واقعا ادعای مبارزه با فساد دارد باید در جایی خارج از نهاد قدرت بایستد و به عملکرد نظارتی بسنده کند چرا که حضور در قدرت باعث احتیاط و مصلحتسنجی میشود. موافقان اما به تجربه عملکرد رحمتالله حافظی عضو کنونی شوراهای شهر تهران استناد میکنند که گرچه گرایش اصولگرایانه دارد اما در واقع به تنها صدای اعتراض علیه فساد شهرداری در شورای شهر تبدیل شد.
او به دلایلی که هنوز روشن نیست از ثبت نام در این دوره انتخابات امتناع کرده و همین باعث علامت سوال در ذهن کسانی شده است که به حضور دوباره او امیدوار بودند. برخی تحلیلها حاکی از این است که عدم کاندیداتوری حافظی را میتوان به معنای سرخوردگی و ناامیدی او از مبارزه واقعی با فساد تلقی کرد.
در فقدان استراتژی
اصلاحطلبان با این پرسش هم مواجه هستند که در صورت پیروزی چه کسی را میتوانند به عنوان شهردار تهران در مسند مدیریت پایتخت قرار دهند. مهمترین گزینهای که در دوره گذشته پیش روی آنها قرار داشت٬ محسن هاشمی فرزند علیاکبر هاشمی رفسنجانی بود که حالا خود برای عضویت در شورای شهر کاندیدا شده است. تصمیم او احتمالا بر این اساس است که شانسی جهت شهردار شدن خود نمیبیند و عضویت در شورا را موقعیتی قابل قبول برای خود ارزیابی میکند.
سایر گزینههای احتمالی اصلاحطلبان برای شهرداری هنوز مشخص نیستند و اصولا در حال حاضر کمتر کسی درباره آن حرف میزند. شاید تنها نقطه اجماع را بتوان مخالفت با انتخاب دوباره قالیباف دانست چرا که هنوز هیچ برنامه و استراتژی مشخصی برای مدیریت شهری از سوی اصلاحطلبان معرفی نشده است. انتظار هم نمیرود که رایدهندگان در نهایت به واسطه یک برنامه پای صندوقها حاضر شوند و طبق تجربه گذشته٬ ایجاد هیجان انتخاباتی و دعوت از سوی چهرههای مرجع مانند خاتمی به تحریک اجتماعی بدنه اصلاحطلبان منجر خواهد شد.
یک پاسخ
مشارکت شهروندان در انتخابات شورای شهر و مجلس و ریاست جمهوری و…مورد علاقه ی خارج نشینان منفی باف نیست.
اما اگر مشارکت زیاد باشد، که احتمالش زیاد است، آنها که علاقمند به ایرانند، بهتر است تجدید نظری در ارزیابی های خود داشته باشند. بخاطر آب و خاک آباء و اجدادی و حفظ و ارتقاء کشور، جور دیگری با مسائل برخورد کنند که علاوه برتماشاچی بودن، بتوانند نقش سازنده هم داشته باشند.
هر کس به نوعی و به وسع خود.
دیدگاهها بستهاند.