انتخاب فرصتی را پیش روی قرار میدهد تا از میان پیشنهادهای مختلف و متفاوت، آن را که از نظر فرد و یا جمع و گروه و حزبی بیشتر به واقعیات جامعه نزدیک است و میتواند مشکلات مردم را مرتفع سازد و تضمینکننده منافع ملی و نیز عزتمندی جامعه و مردم باشد، برگزید.
در سیاستورزی معمولاً تاکید بر دستیابی به قدرت برای مدت زمانی محدود است تا امور جامعه را به افرادی معین و لایق و مدیر بسپاریم تا با مدیریت و تدابیر کاربردی و موثر شرایطی را بوجود آورند تا آرامش و رفاه نسبی بدست آید و از بار مصائب و معضلات در همه ی بخشها اعم از اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، علمی و آموزشی، اخلاقی و… کاسته شود و نیز کرامت انسان محترم شمرده شده و پیشرفت حاصل آید.
انتخابات آزاد اگر با حق گزینش آزاد شهروندان صورت پذیرد می تواند تا حدودی راهگشا و کارگشا باشد.
انتخابات ساز و کاری است که اگر آزادانه و سالم برگزار شود میتواند موجبات حل و فصل مسالمت آمیز منازعات سیاسی گردد و وفاق و همبستگی اجتماعی را پدید آورد.
کثرت انتخابات نمیتواند دلیلی بر حقانیت و یا دمکراتیک بودن باشد؛ انتخابات پیدرپی عوارضی دارد که اولین آن بیخاصیت کردن خود انتخابات و فرمایشی کردن آن است. فرسایش اجتماعی و هدر رفت نیروهای کارآمد و مدیران توانمند و خستگی و ملال مردم و آزردگیهای پس از انتخابات و عدم تمکین بازندگان انتخاباتی به رای مردم خطری است که کثرت انتخابات باعث آن است و این یعنی سلامت سیاسی برقرار نیست. ضمن اینکه در نظامهایی که بطور آشکار یا نهان امور در دست و نظر یک فرد قرار میگیرد که ورای قانون عمل میکند و پاسخگو به جایی نیست و قدرتمطلقه ای ساخته شده است، نه تنها انتخابات کارکرد مثبتی ندارد بلکه نوعی بیماری سیاسی ابتلا و استیلا یافته و در حال گسترش است.
در انتخابات شوراها به هیچوجه نمیتوان ادعا کرد این حجم از ثبتنام کاندیداها معقول و مبتنی بر آزادی و دموکراسی است و یا برای رضای خدا و خدمت به مردم این همه سینه چاک شده اند، باید بررسی شود چه گنجی میخواهند بهدست آورند و چه در سر میپرورانند که به این شکل و بعضاً بدون تخصص لازم و تعهد اجتماعی، خود را به آبوآتش میزنند تا به شورا برسند.
در بعضی مناطق وضعیت وخیم و نابسامانی در انتخابات شوراها حاکم است و قبیلهای و فامیلی به قضیه نگاه میکنند. حتی دیدهشده طوایفی خود را کاندیدای شوراها میکنند که به خشونت و ویرانگری و انحصارطلبی فامیلی و سود جویی شهره هستند.
باید انتخابات را در هر زمینهای بر اساس نیازهای واقعی جامعه و با ساز و کاری که تعریف واقعی انتخابات در آن بگنجد و دموکراسی را لحاظ نماید برگزار کرد و به انتخاب مردم احترام نهاد و قدرتهایی را که در هر اموری دخالت نابجا میکنند و قطبسازی مینمایند، محدود کرد.
برای رسیدن به جامعهای دموکراتیک باید احزاب را تقویت نمود و آگاهی داد و مردم را به سمتوسویی هدایت کرد که در درون حزب و با آزادی به انتخابات بپردازند.
حقیقت آن است که انتخابات کارکرد اصلی خود را از دست داده و جامعه ما به بیماری سیاسی انتخابات بازی مبتلا شده است. انتخاباتی که در مدت کوتاهی پس از آنکه فرد یا افرادی از سوی مردم برگزیده شدند، افراد دیگری با قدرتهایی که در اختیار دارند آنانرا یا مقهور یا تطمیع یا تهدید میکنند و یا اجازه فعالیت و مدیریت و برنامهریزی به آنها نمیدهند.
2 پاسخ
مقاله بسیار بجا، کوتاه و صریح بود. اما ممکن است این گونه برداشت شود که نگارنده محترم انخابات شوراها را بیشتر مدنظر داشته. ای کاش در کنار انتخابات شواراها از ریاست جمهوری هم نام برده می شد.
انتخابات امریکا هم ترامپ را روی کار آورد.
مدتی دنبال اتخابات بویم، حالا دیگه از انتخابات بد می گوییم!
مستبدین و مرتجعین مونده اند بالاخره چیکار کنند!
دیدگاهها بستهاند.