ترامپ چگونه به قدرت رسید؟

محمد برقعی

مسیحیان دست راستی و نقش آنان در پیروزی ترامپ (۱)

مسیحیان دست راستی در پیروزی آقای ترامپ نقش بسیار مهمی داشتند حتی می‌توان گفت موثرتر از زمان ریگان و جرج بوش. به همین سبب شاهدیم که بسیاری از برنامه‌های ترامپ مستقیماً خواسته‌های آنان است اما با این وجود در بررسی دلایل پیروزی ترامپ بیشتر به نکات دیگر مثل اقتصاد، بیکاری، نژادپرستی و غیره اشاره می‌شود این مجموعه نوشتارها به ترتیب به این نکات می‌پردازد.

شواهد ادعای نقش وسیع مسیحیان دست راستی، بازتاب آن در برنامه‌ها ترامپ و افراد کابینه او و مقامات کاخ سفید. چگونه است که ترامپ که بر مبنای سوابقش نه تنها یک مسیحی دست راستی نیست، بلکه حتی چندان هم مؤمن و اخلاقی نیست، مورد حمایت آنان قرار گرفت. در این روند به تاریخ اوانجلیکن‌ها، که بدنه اصلی مسیحیان دست راستی هستند اشاره شده، فعالیت‌های آنان، و نقش غیرمستقیمشان در نزدیک به یک قرن در سیاست آمریکا، و و ورود فعالانه آنان در سیاست از دهه هشتاد، ورودی که زمینه‌ساز فعالیت آنان در انتخابات سال ۲۰۱۶ شد. در حد لازم بررسی می‌شود.

این بررسی به ویژه چند دست آورد مهم دارد که از یک تحلیل سیاسی روز یا بیان یک تاریخ فایده بیشتری دارد. از جمله: بسیاری از ویژگی‌های جامعه آمریکا را نشان می‌دهد، اینکه چگونه است که در عموم جهان، به ویژه در ایران و جهان اسلام دین خود را مدافع محرومان نشان می‌دهد، و از این روی مدافع مدافع خدمات دولتی است که بیشترین سودش به اقشار ضعیف جامعه می‌رسد. اما برعکس بیشتر مسیحیان دست راستی آمریکا مخالف کمک‌های دولتی هستند، و خدمات دولتی را زیانبار می‌دانند. و و یا در حالی که پیروان آنان بیشتر مردم طبقه متوسط به پائین هستند و عیسی و بیشتر مقدسین نادار بودند، قهرمانان آنان ثروتمندان هستند، از جمله ترامپ و تقریباً تمام اعضای کابینه‌اش. حتی بسیاری از رهبران مذهبی نیز به موفقیت خود می‌بالند، و خود را زاهد و قانع و بی‌پول نمی‌خوانند. ویا در حالی که به طور سنتی در جوامع مختلف مسیحی جهان، کلیساها مامن و پناهگاه مهاجرین بوده و هستند، چرا این مسیحیان مخالف سرسخت مهاجران هستند. هم‌چنین چگونه است درحالی‌که مسلمانان کینه و نفرتی از مسیحیان ندارند، اما برای اینان همان نفرت جنگ‌های صلیبی ادامه دارد، و وقایع تروریستی چند سال اخیر تنها نفتی بوده که بر آتش ریخته شده است والا این دشمنی یک سویه سوابق دیرینه دارد.

همچنین با وجود تفاوت بنیانی نقش دین در ایران و امریکا، خواهیم دید که چگونه در مورد بسیاری همگونی دارند: از جمله برخورد مدرنیته و سنت، عکس‌العمل دین‌داران به علم سکولار، یا نقش مهم آنان در اخلاق جامعه و از همه جالب‌تر برای ما عکس العمل جامعه به نیروهای دینی است در دو برهه، در زمانی که دین به‌عنوان یک نهاد مدنی عمل می‌کند، و دورانی که دین در قدرت حکومتی سهیم می‌شود. از این روی هرچه که لازم به نظر می‌رسیده با اشاره به اتفاقات مشابه در ایران به مقایسه این دو پرداخته شده به امید آنکه هم فهم مطالب را آسان ترکند، و هم درس‌آموزی از تجربه دیگران بیشتر کند.
اما پیش از ورود به مطلب نخست لازم است نکته مهمی روشن شود. اگر بر طبق ادعای این نوشتار نیروهای مذهبی در سیاست آمریکا، به ویژه در انتخابات ترامپ، نقش مهمی دارند، چرا این موضوع چندان مورد توجه رسانه ها نیست، و در رسانه‌های معتبر کمتر از آن سخن می‌رود، و به همین دلیل هم مردم خارج از آمریکا کمتر با این نیروی بزرگ جامعه آمریکا و نقش آن اشنا هستند، و حد اکثر در حد کلی می‌گویند مذهب در جامعه آمریکا نفوذ بسیار دارد، و تازه این فهم از این جامعه نیز دردو سه دهه گذشته کم کم گسترش یافته است. به خاطر دارم زمانی که کتاب «سکولاریزم از نظر تاعمل» من منتشر شد بسیاری با شگفتی، و حتی انکار، می‌گفتند مگر می شود مذهب تا به این درجه در این جامعه سکولار، با اصرار قانونی‌اش در جدایی دین و حکومت، نفوذ داشته باشد.

به تجربه می‌دانستم که فاصله بین بخش سنتی و مدرن در ایران در طی یک سده پیش از انقلاب چنان کم‌کم زیاد شده بود که گویی این دو در دو سیاره جدا زندگی می‌کردند و شکافی چنان عمیق که با قدرت یابی مذهب نیز این دو با هم بیگانه ماندند. یکی از سمبل عنوان «حاجی آقا» است که در بخش سنتی عنوانی است برای ادای احترام و در بخش متجدد یک تحقیر و چه بسا توهین. و یا در پاریس شنیدم وقتی قرار بود دکتر سنجابی رهبر جبهه ملی به پاریس بیاید آقای خمینی از اطرافیان پرسیده بود که او کیست. و من در هیچ فضای مذهبی سنتی ندیدم کسی از چریک‌های سیاه کل شنیده باشد. درحالی‌که کمتر کسی در بخش متجدد بود که از این حماسه نشنیده باشد. بی‌جهت نبود که هنوز هم بسیاری از متجددین می‌گفتند آقای خمینی را انگلیس‌ها آوردند، و بهترین دلیلشان آن بود که کسی حتی اسم او را هم نشنیده بود. اینان نمی‌دانستند که نیروهای مذهبی سنتی نیز مبارزان زیادی داشتند، و آقای خمینی با بسیج آنان هسته فعالیت خود را برای تصرف قدرت شکل داد.
در روند این مطالعه دیدم که جامعه آمریکا هم کمابیش از این بابت مثل ایران است. در این کشور هم هر یک از این دو دسته مجالس و وسایل ارتباط جمعی خودشان را دارند. اما از آنجا که وجه غالب نیروهای عرفی جامعه هستند، و آنان فرهنگ غالب هستند، لذا نیروهای مذهبی خواه و نا خواه در رابطه با بخش مدرن جامعه قرار می‌گیرند. اما مذهبیان فضای خاص خودشان را دارند و عرفی‌ها علاقه‌ای به رفتن به محافل آنان، یا گوش دادن به رادیو و تلویزیون‌های آنان را ندارند. بسیاری‌شان آنان را مردمی عقب‌مانده یا غیرعلمی می‌دانند. مذهبیان وسایل ارتباط جمعی خود را دارند، شبکه‌های رادیو و تلویزیونی بسیار گسترده، تا جایی که سخنرانان مذهبی معتبر آنها گاه تا ۰۲۰۰ ایستگاه رادیویی سخنانشان را به گوش میلیون‌ها نفر می‌رسانند.، و یا خطابه یک سخنران از طریق ماهواره در هزار کلیسای دیگر هم پخش می‌شود سخنرانان بسیار توانایی که شنوندگان خود را مسحور می‌کنند. کلیساهای عظیمی با آمفی‌تئاتر تاتر ده‌ها هزار نفری. اما کمتر افراد سکولار به جمع آن‌ها می‌روند. پیروان آن‌ها هم بیشتر به همان رسانه‌های خودشان گوش می‌دهند و مابقی را لیبرال و مخالف دین می‌دانند، و در اکثر موارد مثل ترامپ آن‌ها را قلابی و اخبارشان را دروغ می‌دانند. در حقیقت اینان با پشت کردن به وسایل ارتباط مدرن و پناه بردن هرچه بیشتر به درون فضای خاص خودشان می‌توانند از حمله بی‌امان علم و فرهنگ مدرنی که با آن می‌آید در امان بمانند. همان کاری که حوزه‌های علمیه در مقابل تجددی که پس از مشروطه غالب شد، کردند.

ترامپ و حامیانش
رهبران سیاسی اکثراً به دو دسته تقسیم می‌شوند. یکی آنان که صاحب ایده‌ای هستند و برای اجرای آن تیم مناسب خود را شکل می‌دهند. و دسته‌ای که خود ایده و نظری ندارند، و اطرافیانش و کسانی که آنان را بر سر کار آورده‌اند مسیر سیاست آن را تعیین می‌کنند. از دسته اول، در همین چند دهه گذشته از ریگان، کلینتون، اوباما، رضاشاه، مصدق و لنین می‌توان نام برد، و از دسته دوم بوش پسر و محمد رضاشاه پهلوی. مردم از دسته اول خود سیاستمداران را نام می‌برند، و از دسته دوم کسانی را که او را در اختیار دارند. از جمله در مورد بوش پسر می‌گوییم نئو کان‌ها، و یا مورد محمد ر رضاشاه تکیه بر سیاست‌های کندی و یا نوع نخست وزیران او می‌کنیم.
آقای ترامپ رهبری از نوع دوم است، که توسط سه نیرو هدایت می‌شود. مسیحیان دست راستی به علاوه نظامیان و سرمایه‌داران بزرگ که مستقیماً در صحنه ظاهر نمی‌شوند.
مروری بر کارهای ترامپ و مهره‌های اصلی حکومتش نشان می‌دهد که مسیحیان دسته راستی فرمان حرکت را به دست دارند. و به پشتوانه همان‌ها است که او توانسته نه تنها در مقابل حزب دموکرات به ایستد، بلکه علیه ساختار حزب جمهوری‌خواه، که کاندیدای ناخواسته آنان است، به ایستد، تا جایی که برای این حزب راهی نمانده، یا با او همراه شوند، یا از مبارزه موقتاً کنار بروند.چند نمونه از خواسته‌های مسیحیان دست راستی: دفاع از دولت یهودی – نه لزوماً اسرائیل با بخش قوی سکولارش. خواسته‌ای که این مسیحیان از قرن شانزدهم بنا به خوانش شان از تورات دنبال آن بوده‌اند. کاستن بودجه کمک‌های اجتماعی. کم کردن مالیات که در حقیقت شامل ثروتمندان می‌شود. سخت گیری در مورد اسلام. خصوصی کردن مدارس و رشد مدارس خصوصی که نتیجه‌اش گسترش آموزش بر مبنای تعلیمات مسیحی است تا اندیشه‌های سکولار و مستقل از دین. افزایش بودجه نظامی به امید گسترش حکومت خدا که بر عهده مسیحیان آمریکا گذاشته شده است. هریک از این موضوعات و برنامه‌های دیگر این گروه بعداً بیشتر شکافته می‌شود.
قبل از معرفی وسیع‌تر این گروه به مهره‌های اساسی آنان که در اطراف ترامپ جمع شده اند اشاره می شود.

استیفن بن نون Stephen Bannon: کسی که نقش اصلی را در انتخاب شدن ترامپ داشت، و بسیاری چون نیویورک تایمز او را رئیس جمهور واقعی می‌خوانند. او خود درا ین مورد در تابستان ۲۰۱۶ در مصاحبه با نشریه «ونتی فر» می‌گوید «ترامپ به‌وضوح یک ابزار در دست ما است، من نمی‌دانم او واقعاً می‌داند یا نه». وی تحت تأثیر دو نویسنده آمریکایی به نام‌های ویلیام استراوس و نیل‌ها است. آن دو معتقدند آمریکا در دوره چهارم تحول خود است. دوره‌ای که نهادها در آن ضعیف شده، اعتقاد به شخصیت محکم داشتن از بین رفته، و تضاد بین محافظه‌کاران و لیبرال‌ها بسیار شدید شده، و در اینجا که اتمیزه شده هر کس به دنبال لذت خود است. آن نویسنگان بر آن هستند که این امر حدود هر هشتاد سال یکبار در آمریکا پیش می‌آید. مردم علیه کل ساختار عصیان می‌کنند ولی جامعه پس از یک در گیری سخت خود را ترمیم می‌کند. لذا در زمان حاضر ما جنگی خونین را در راه اصلاح جامعه در پیش داریم.
او به شدت ضد اسلام است. و بر آن است که علت رشد غرب اتکایش به کلیسا‌ها بود، که در اثر آن مسلمانان را شکست داده و غرب را رشد دادند. اما متاسفانه غرب این نقش سازنده کلیسا‌ها رافراموش کرده، و مذهب را از حکومت بیرون رانده و جامعه سکولار و بی‌اعتقادی را جایگزین آن جامعه مسیحی کرده است. با این کار هم در خود سقوط کرده، و هم در برابر اسلام مهاجم ضربه پذیر شده است. فراموش نشود که اسلام یک دین نیست، یک ایده سیاسی خشن تروریست پرور است. وی استراتژیست اصلی ترامپ است و در حقیقت او از طریق موسسه «برایت بارت نیوز»، که سرمایه اصلی آن از سوی خانواده میلیاردر مرسر، تامین می‌شود توانست زمینه را برای سیاست‌هایی که بعدا ترامپ دنبال کرد فراهم کند. مخالفت با کل ساختار سیاسی موجود آمریکا. وی در سرکوب رقیب از هیچ جوسازی ابا ندارد. از دستکاری در اخبار تا ساختن فیلم‌های تبلیغاتی.‌‌ همان سیاستی که ترامپ برای مبارزات انتخاباتیش دنبال کرد.

تیمسار مایکل فلین Micheal Flynn: که رئیس امنیت ملی ترامپ، و از با نفوذ‌ترین یاران او بود. وی نیز همین باور‌ها را داشت، و سال‌ها است در هر فرصتی تبلیغ می‌کند که اسلام یک دین نیست، بلکه یک مرام سیاسی خشن جنگنده مهاجم است. درست به دلیل همین اظهاراتش، در زمان اوباما، پنتاگون او رااخراج کرد **

کلیان کن Kellyanne Conway : مدیر مبارزات انتخابی ترامپ و از مشاورین اصلی او. متخصص مطالعات آماری، به ویژه روی زنان و جوانان است. زنی بسیار مهاجم و تند، دارای اعتماد به نفس بالا و مستقل، که با زبانی گستاخانه به سران جمهوری خواهانی که هم ناقد ترامپ بودند، و هم بافاصله از او حمایت می‌کردند گفت: ما حامیان ترسوی بزدل تیتیش مامانی نمی‌خواهیم. او جزو تیم تد کروز، رهبر تی پارتی، بود. حزبی بسیار راست و تند که مورد پشتیبانی سخت مسیحیان دست راستی بود. وی از همکاران نزدیک بن نون در برایت بارت نیوز بود.

کا‌ترین پی یرسن Katrina Pierson: سخنگوی مبارزات انتخاباتی ترامپ. زنی بسیار بددهن، از تیم تد کروز. وی در یک مصاحبه‌ای گردن بندی آویزان کرده بود که از دو گلوله تفنگ درست شده بود. در پاسخ خبرنگاری که از آن تعجب کرده بود گفت: نگران نباش این از گلوله‌های اصیل تفنگ‌های تگزاسی درست شده است. همچنین در جواب مادر یکی از قربانیان که به او اعتراض کرده بود که چرا به جای آن گردن بندی نمی‌بندد که نشان قربانیان خشونت با اسلحه باشد گفت: «ممکن است دفعه دیگر گردن بندی از جنین یک کودک ببندم، تا نشان ۵۰ ملیون کودکی باشد که سقط جنین می‌شوند، و هرگز نمی‌توانند تویت کنند». وی در دوران مبارزات انتخاباتی، به کسانی که به خشونت‌های طرفداران ترامپ، و تشویق ترامپ به خشونت اعتراض، می‌کردند به تندی می‌تاخت و می‌گفت این نشان عکس العمل مردم به سیاست‌های کلینتون و اوباما است. او مدافع سرسخت خشن‌ترین سیاست‌های ترامپ در باره مهاجران بود. وی در پاسخ خبرنگار سی ان ان که گفت سیاست جلوگیری از آمدن مهاجران تند روی است، و علیه مسلمانان گفت«خوب چی! آن‌ها مسلمان هستند».

مایکل گلاسنر Micheal Glassner: تمام سابقه سیاسی او با جمهوری خواهان بوده. وی همکار لابی اسرائیل «ایپک» است و نسبت به اسلام بسیار بدبین است. می‌گوید بعد از ماجرای یازدهم سپتامبر به این نتیجه رسیده که خطر اصلی برای آمریکا و جهان تروریست‌های اسلامی هستند و وظیفه آمریکا حمایت هرچه بیشتر از اسرائیل است. او مشاور سارا پی لین، کاندیدای معاونت رئیس جمهوری در ۲۰۰۸، بود که وی نه تنها از مسیحیان دست راستی است بلکه از یکی ازگروه‌های افراطی آنان بود که پنتاکوستال Pentecostal خوانده می‌شوند. اینان معتقدند در جذبه روحانی در کلیسا، روح القدس وارد وجود آن‌ها می‌شود و چنان آنان را به شوق می‌آورد که از خود بی‌خود شده و غش می‌کنند و در آن حالت جملاتی بر زبان آنان جاری می‌شود که بیشتر اوقات به زبانی نامفهوم و ناشناخته است. در این زمان کسی که آن را می فهمد، که یا اهل آن زبان است، یا او هم با عنایت الهی معنی آن کلمات نامفهوم را می‌فهمد، برای جمعیت برسر شوق آمده بازگو می‌کند.

ترامپ با یاری اینان به کاخ سفید راه یافت. ولی در آنجا سیاست مداران کهنه کار و حزب جمهوری خواه کم کم وارد معرکه شدند. این مشاوران بیرون از سیستم در دوران انتخابات بسیار کارآمد بودند، اما پس از ورود ترامپ به کاخ سفید داستان فرق کرد. دستگاه حزبی با تجربه طولانی از سویی شروع به انتقاد از او کردند و از سویی به او فهماندند که آماده یاری به او هستند. بدین سان کم کم به او فهماندند که دوران یکه تازی‌ها و یاغیگری‌های انتخاباتی به سر آمده و زمان حکومت کردن رسیده است و او برای اداره کشور به وجود آنان احتیاج دارد، نه به افراد گستاخ و بی‌پروای مخالف نظام سیاسی جا افتاده  در کشور. این یاغیان پوپولیست اگر در زمان انتخابات مفید بودند، در زمان حکومت و اداره کشور رئیس جمهور نیاز به کسانی دارد که ابزارهای قدرت را در دست دارند، از کنگره تا بوروکراسی در همه سطوح.
درست است او بر خلاف نظر آنان برنده شده، ولی برندگی با اداره کردن مملکت فرق دارد.‌‌ همان داستان که در تاریخ ایران مرتبا تکرار شده است. سرداری نیرومند و توانا با یاری ایل و قبیله‌اش حکومت را می‌گرفت، اما به زودی در دست دیوانیان با تجربه گرفتار می‌شد و سلسله‌ای را پایه گذاری می‌کرد از جنس سلسله‌های پیشین. و اگر جز این می‌کرد دولتش عاجل می‌شد، حتی اگر نادرشاه قدر قدرت باشد، یا کریم خان زند محبوب مردم. در نتیجه کم کم یاران دوران مبارزات انتخاباتی او از جلو صحنه کنار رفتند.

اما این بدان معنی نیست که ترامپ از آن جمع کاملا بیرون رفته، و در ساختار جا افتاده نظام حل شده است. وی می‌داند اگر به وعده‌های انتخاباتی خود عمل نکند و سمت‌هایی از کابینه خود را به کسانی ندهد که وعده‌هایی راکه او داده اجرا کنند، پایگاه خود را از دست می‌دهد. و بدون این پایگاه، آنان که ارکان نظام را در دست دارند این یاغی را بیرون می‌کنند. نگاهی به کابینه ترامپ این عملکرد را نشان می‌دهد. اینکه چه گونه او انجلیکن‌ها را با تقاضاهای مذهبی اشان راضی کند. ناسیونالیست‌ها را ازخود نراند، کسانی که خواستار نیروی نظامی قوی هستند و از سیاست مماشات اوباما، و حل مناقشات از طریق دیپلماسی سخت دلخورند و خواستار رئیس جمهوری قدر قدرت چون ریگان هستند. و بالاخره سرمایه دارانی که از جنس خودش هستند و به دنبال سود هرچه بیشتر.

کابینه
معاون رئیس جمهور
مایک پنس Mike Pence معاون آقای ترامپ. از مسیحیان دست راستی بسیار معتقد است، که همیشه از تعلقات خودش به اوانجلیکن‌ها می‌گوید. انتخاب او به عنوان معاون نشان هوشمندی ترامپ بود، زیرا با حضور او می‌دانست پشتیبانی همه جانبه راست‌های مسیحی را می‌تواند داشته باشد. به ویژه که کارنامه خودش از او یک مسیحی مومن معتقد، و مهم‌تر عامل به دستورات دینی نمی‌سازد. پنس فرماندار ایالت ایندینا بود، و چند قانون را در ایالتش اعلام کرد که نشان اعتقادات دینی شدید او بود. از جمله قانونی علیه همجنس گرایان، که در اثر فشار بسیار سنگین از سراسر کشور آن را تعدیل کرد. هم چنین در مورد سقط جنین، که از نظر بسیاری کاملا افراطی بود. کارنامه او چنان است که بسیاری با همه مخالفتشان با ترامپ از ترس، آنکه اگر ترامپ برود معاونش رئیس جمهور می‌شود سخن از خلع ترامپ نمی‌کنند. ترامپ شاهد بود که درسال ۲۰۰۸ که سناتور مک کین به دنبال جلب حمایت اوانجلیکن‌ها بود آنان حمایتشان را مشروط به آن کردند که سارا پلین را برای معاونتش برگزیند. کسی که افکار ارتجاعی و بی‌اطلاعیش از جهان بلای جان مک کین شد و او این بلا را از اول می‌شناخت.

وزیر فرهنگ
بتسی دی وس: Betsy Devos: یک مسیحی دست راستی میلیاردر از خانوده‌ای میلیاردر است. نیاکان او کالوینیست‌هایی هستندکه حدود ۱۵۰ سال پیش از هلند به صورت گروهی به رهبری کشیش خود به آمریکا آمدند و در می‌شیگان ساکن شدند. آین جمع بسیار فقیر بودند، اما با سخت کوشی و با الهام از معتقدات دینی خود زندگیشان را ساختند. خانواده او به زودی از کلیسای سنتی خود جدا شده و به اوانجلیکن‌ها پیوستند. این جمع بدلیل علاقه زیاد به موطن اصلی خود شهر خود را هلند نام گذاشتند. آنان چنان مذهبی بودند که تا سال ۱۹۹۱ در مدارس آنان تئوری تکامل داروین درس داده نمی‌شد. روز‌های یکشنبه رقص و رفتن به سینما، خورد ن مشروبات الکلی، و هم چنین کار کردن ممنوع بود. هیچ یک از فرزندان این خانواده در مدرسه دولتی تحصیل نکردند. پدرشان آنان را به مدارس خصوصی مذهبی می‌فرستاد.
به هرحال خانم بتسی و خانواده‌اش سخت مخالف آموزش‌های در مدارس دولتی هستند زیرا معتقدند نظام آموزشی آن‌ها سکولار است. آنان میلیون‌ها میلیون دلار به موسسات مسیحی‌ای که در این راه تلاش می‌کنند کمک می‌کنند. تا جایی که در اثر تلاش و پول او، شهر دیترویت پس از نیواورلئان ن بیشترین مدارس خصوصی را دارد. مدارسی که در آن دعای صبحگاهی خواندن و آموزش‌های دینی دادن مجاز است.
پدر او ثروتی بهم زد. اما این برادرش بود و خود او که به ثروت عظیمی رسیدند. برادرش گروه معروف «بلک وا‌تر» را پایه گذاری کرد، که شرکتی خصوصی بود که مزدوران ورزیده‌ای را استخدام می‌کرد که در خدمت ارتش آمریکا باشند و عملیات سخت و خطرناک، یا کارهایی که ارتشیان حاضر به انجامش نبودند، را انجام دهند.‌‌ همان گروهی که جمعی عراقی عابر را از هلی کوپتر، بدون  هیچ دلیلی، به مسلسل بستند و فیلم این جنایت در دنیا پخش شد. همین گروه زندان‌های مهیب عراق، چون ابوغریب، را اداره می‌کردند. بهر حال او از طریق این شرکت به ثروت هنگفتی رسید. بهر حال این خانواده نمونه‌ای از جمع شدن دین داری و نظامی‌گری است.

وزیر بهداری وخدمات انسانی
تامپ پرایس Tomp Price: نماینده ایالت جورجیا و جراح اورتوپد. وی از خانواده بسیار مرفهی است، و از سرسخت‌ترین مخالفان بیمه همگانی اوباما است. وی همچنین مخالف سقط جنین و خدمات حمایتی برای آن است. از این روی مهم‌ترین همکارش، که تمام سازمان‌های وزارت خانه را زیر نظر دارد، خانم شارماین یوستCharmaine Yoest است، که سال‌ها مدیر موسسه «اتحادیه امریکایی‌ها برای زندگی» است. سازمانی که به شدت برای ممنوعیت سقط جنین در سرایر کشور فعال است. پوشیده نیست که یکی ازبزرگ‌ترین خواسته اوانجلیکن‌ها و مسیحیان دست راستی مسئله سقط جنین است، و مخالفت آنان با بیمه عمومی اوباما هم به دلیل تبلیغی است که شده، که چنین بیمه‌ای خرج سقط جنین را می‌دهد.

کوتاه کلام آن که عمده اعضا کابینه او یا بیلیونرهایی چون رکس تیلرسونRex Tillerson، یا مسیحیان سرسختی چون بن کارسنBen Carson و یا افراد سخت ضد مهاجر و متهم به‌نژاد پرستی چون جف سشنزJeff Sessions هستند.

ادامه دارد …
————————————————————————————–
** چند تن از یاران نزدیک ترامپ در زمان انتخابات T در دوران حکومتش یا برکنار شدند مثل فلین Tیا از جلو صحنه کنار رفتند مثل بن نون.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

یک پاسخ

  1. جناب برقعی، ممنون از اطلاع رسانی. اما لطفا تحلیلی هم ارائه دهید که آمریکای مهد و الگوی دموکراسی، چگونه به این روز افتاد؟ اشکال از کجا و در کجاست؟

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان قدیمی که سابقه جنگ و خدمت در رده بالای سپاه را

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده مردم از انقلابی که

ادامه »

آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که جهان در آن قرار دارد.

ادامه »