در باب فلسفه تحلیلی: با محوریت ویتگنشتاین

زیتون-  کتاب «در باب فلسفه تحلیلی: با محوریت ویتگنشتاین» نوشته ی سروش دباغ به وسیله انتشارات «اچ اند اس» منتشر شد. مقدمه این کتاب از سوری نویسنده در اختیار زیتون قرار گرفته است که در ادامه می آید.

***

مقدمـه

«از بخت شکر دارم و از روزگار هم». تا کنون سه کتاب در حوزۀ فلسفۀ ویتگنشتاین منتشر کرده‌ام؛ سکوت و معنا، زبان و تصویر جهان و ترجمه و شرح رسالۀ منطقی ـ فلسفی. دو کتاب نخست حاوی مقالاتی است دربارۀ مضامین مختلفِ فلسفۀ ویتگنشتاین، سومی ترجمۀ یک اثر کلاسیکِ فلسفیِ قرن بیستم است، کتابی مشحون از ایده‌های نبوغ‌آمیز، و نگارش شرحی بر آن برای خوانندگان فارسی زبانِ علاقه‌مند به فلسفۀ ویتگنشتاین. افزون بر این، عام و خاص در اخلاق، درسگفتارهایی در فلسفه اخلاق و امر اخلاقی، امر متعالی در حوزۀ فلسفۀ اخلاق تحلیلی از نگارنده منتشر شده است. اثر پیش رو، پس از آثارِ یاد شده در می‌رسد و شامل مقالات و مقولاتی در تاریخ فلسفۀ تحلیلی، فلسفۀ ویتگنشتاین و فلسفۀ دین است و از تأملات و تتبعاتِ فلسفی‌ام در سالیان اخیر پرده برمی‌گیرد.

روزگاری که ایران بودم،  فلسفه تحلیلی چیست؟، اثرخواندنیِ هانس گلاک  دربارۀ تاریخ فلسفۀ تحلیلی و زمینه و زمانۀ پیداییِ این سنت مهم فلسفی و دل‌مشغولی‌های فکریِ آباء آن ( گوتلوب فرگه، برتراند راسل، جرج ادوارد مور و لودویگ ویتگنشتاین) را در مؤسسه «معرفت و پژوهش»  تدریس کردم.[۱] «فلسفه تحلیلی چیست؟»، «فلسفۀ تحلیلی و متافیزیکی‌اندیشی»، «حلقۀ وین و فلسفۀ تحلیلی متأخر»، «روان­شناسی، طبیعت­گرایی و فلسفۀ تحلیلی»، «اخلاق، سیاست و سنت فلسفۀ تحلیلی» و «فلسفۀ تحلیلی و “شباهت خانوادگی”»، صورت منقحِ و ویرایش شدۀ آن درسگفتارهاست که در قالب جستارهایی جداگانه ، از پی یکدیگر در این کتاب گنجانده شده‌اند.

افزون بر این، در نیمۀ دوم دهۀ هشتاد شمسی، چند دوره، درس دو واحدیِ «فلسفۀ تحلیلی» را در دانشگاه «مفید» در مقطع فوق‌لیسانس تدریس کردم؛  صورت‌بندی و بسط آموزه‌های فلسفۀ ویتگنشتاین متقدم و متأخر از مباحث محوریِ این درسگفتارها بود. روایت منقح و ویراسته شدۀ این درسگفتارها، که پیش‌ازاین در آثار دیگرم درباب فلسفۀ ویتگنشتاین، تقریر و تنسیق نگشته و به بحث گذاشته نشده است، در مقالات «ویتگنشتاین و رسالۀ منطقی ـ فلسفی»، «ویتگنشتاین جوان و نظریۀ تصویری معنا»، «اخلاق، سوژۀ متافیزیکی و فلسفه در رساله»، «مرگ و سکوت در رساله»، و جستار بلندِ «فلسفۀ ویتگنشتاین متأخرِ» این اثر قرار گرفته‌اند.

«واقع‌گرایی و ضد واقع‌گرایی اخلاقی در ویتگنشتاین متأخر»، که معطوف به فلسفۀ اخلاق ویتگنشتاین متأخر است و  با عنایت به  گرامر مفهوم «واقعیت» نگاشته شده، مقالۀ بعدی کتاب است. روایت دیگری از این مقاله به همراه ابوالفضل صبرآمیز، دانشجوی دکتری فلسفۀ غرب که رسالۀ فوق لیسانس خود را با نگارنده گذرانده، پیشتر در نشریۀ  علمی ـ پژوهشی  متافیزیک، شمارۀ ۱۰- ۹  منتشر شده است.  جستار «عقل همیشه قاصر»  متکفل بحث از مفهوم «نحوۀ زیست»[۲]، از  آموزه‌های محوریِ فلسفۀ ویتگنشتاین متأخر است. «ویتگنشتاین و مِلک مشاع زبان» و «ویتگنشتاین، فیلسوف خوش‌شانس»، گفتگوهایی است دربارۀ دو اثر قبلیِ‌ام در حوزۀ ویتگنشتاین‌پژوهی؛ زبان و تصویر جهان و ترجمه و شرح رسالۀ منطقی ـ فلسفی. «علم حضوری، علم حصولی و استدلال زبان خصوصی»، به بهانۀ انتشار یکی از مقالات جناب یوسفی اشکوری نگاشته شده، به بحث از ربط و نسبت میان علم حضوری و علم حصولی  در فلسفۀ اسلامی از منظر دلالت شناختی می‌پردازد. در این مقاله، جهت ایضاح این امر  مهم، از مبحث «استدلال زبان خصوصیِ»[۳] ویتگنشتاین در کاوش‌های فلسفی  استفاده شده است. «ماجرای ویتگنشتاین و هایک»، نوشتاری است دربارۀ فون هایک، برندۀ جایزۀ نوبل اقتصاد در دهۀ هفتاد میلادی و عزم راسخش بر نگارش زندگی‌نامۀ  لودویگ ویتگنشتاین.

مباحث فلسفۀ دین از دل‌مشغولی‌های فلسفیِ من در ده سال اخیر بوده است. برخی از جستارهای این کتاب از این سنخ  کندوکاوهایم پرده برمی‌گیرد: «هیک، ویتگنشتاین و واقع‌گرایی دینی» که به همراه سوده اسپری، دانش آموختۀ فلسفۀ دین که رسالۀ فوق لیسانس خود را با من گذرانده است،  نگاشته شده؛ متکفل بحث از «واقع‌گرایی دینی» در فلسفۀ  دین جان هیک است. جهت ایضاح بیشتر این بحث، از مثال «اردک – خرگوش» و لوازم  دلالت‌شناسانۀ  آن در کاوش‌های فلسفیِ ویتگنشتاین بهره گرفته شده است. «واقعیت غایی و کثرت‌گرایی دینی»، گفتگویی است که به همراه دوست عزیز امیر اکرمی با جان هیک  در سال ۸۴ شمسی در منزل او در شهر بیرمینگام انجام شد؛ دیگر دوست گرامی، هومن پناهنده آن‌را به فارسی برگرداند و نسخه نهاییِ آن در فصلنامۀ مدرسه، ویژه‌نامۀ جان هیک منتشر شد[۴]. «نیازمند پلورالیسم هستیم تا اهل مدارا شویم» و «مردی در عبادت سکوت»، جستارهایی است که پس از وفات جان هیک در ویژه‌نامۀ جان هیک در نشریۀ مهرنامه در سال ۹۱  شمسی انتشار یافت. در گفتگوی «نیازمند پلورالیسم هستیم تا اهل مدارا شویم»، حدود و ثغور «کثرت‌گرایی دینی» و ربط و نسبت آراء هیک با آثار نواندیشان دینی به بحث گذاشته شده است؛ «مردی در عبادت سکوت»  نوشتاری است ناظر به تصویری که طی  قریب به نه سال نشست و برخاست با جان هیک، از این فیلسوفِ دین بلند‌آوازۀ معاصر در ذهن و ضمیرم نقش بسته است. «نصر، هیک و پلورالیسم دینی» متکفلِ نقد قرائت سید حسین نصر از چگونگیِ تبیینِ مقولۀ کثرت ادیان و پلورالیسم دینی به روایت هیک است؛ «بضاعت فلسفی و پلورالیسم دینی»، خوانش ناموجه یکی از مسئولان فرهنگی از فلسفۀ دینِ هیک را به اختصار تبیین می‌کند. «نحوۀ زیست دینی و ایمان‌گرایی در فلسفۀ ویتگنشتاین» گفتگویی است دربارۀ  مؤلفه‌ها و مقومات فلسفۀ دین ویتگنشتاین متأخر با  وام کردن مفاهیم «نحوۀ زیست» و «حکمت سرد»[۵] از کاوش‌های فلسفی و فرهنگ و ارزش.

«با افسون‌زدگی آغاز کردیم»، میزگردی است دربارۀ نحوۀ آشنایی ایرانیان با فلسفۀ غرب و تحولات و تطورات آن در دهه‌های اخیر؛ ضیاء موحد، محمد ضمیران و من به پرسش‌های مهرنامه در این باب پاسخ داده‌ایم. «فلسفۀ تحلیلی، فلسفۀ قاره‌ای: شباهت‌ها و تفاوت‌ها»، گفتگویی است که به مناسبت روزجهانی فلسفه با نگارنده انجام شده است و ناظر به ربط و نسبت میان فلسفه تحلیلی و فلسفۀ قاره‌ای و وضعیت این دو نحلۀ فلسفی در داخل کشور در دهه‌های اخیر است. «کارنامۀ ترجمۀ آثار فلسفی در ایران»، گفتگویی است دربارۀ چندوچون ترجمۀ آثار کلاسیک فلسفۀ غرب و کتاب‌هایی که دربارۀ این آثار کلاسیک فلسفی نگاشته، به فارسی برگردانده شده است. «ایرانیان فلسفه­‌ زده شده‌اند»، به وضعیت شغلی فارغ التحصیلان فلسفه در فضای آکادمیک کنونیِ مغرب زمین و تصویر و تلقی و انتظار دانشجویان ایرانی از تحصیل در رشتۀ فلسفه می‌پردازد؛ «آشنایی ایرانیان با فلسفۀ تحلیلی» ، مواجهۀ ایرانیان با سنت فلسفۀ تحلیلی را تقریر می‌کند. «عشق و فلسفه»، تلقی فیلسوفان از مفهوم «عشق»، انواع عاشقی و مقولۀ عاشق شدن را روایت می‌کند.

به اقتضای پیشینۀ تربیتی‌ام، تا کنون عموم کتاب‌های فلسفی‌ام ذیل سنت فلسفۀ تحلیلی نگاشته شده؛ این اثر نیز از این قاعده مستثنی نیست و جستارهای سی‌گانۀ آن معطوف به مباحث فلسفۀ زبان، فلسفۀ دین و فلسفۀ اخلاق تحلیلی است. درعین‌حال، در پاره‌ای از مطالب این کتاب، اشاراتی به ایده‌ها و آموزه‌های فلاسفۀ قاره‌ای شده است که سرّ آن، انس و آشناییِ بیشتر من با آثار فیلسوفان قاره‌ای در پنج سال اخیر است، سالیانی که ساکن کانادا شده‌ام. پررنگ شدن علایق و دغدغه‌های اگزیستانسیل، در این سال‌ها مرا به خواندن آثار فیلسوفان قاره‌ای و روان درمان‌گری نظیر اروین یالوم که در مرز میان فلسفه و روانکاوی حرکت می‌کند و از «روان درمانیِ اگزیستانسیل» سراغ می‌گیرد و در آثار فیلسوفانی چون اپیکور، اسپینوزا، شوپنهاور، نیچه و فیلسوفان اگزیستانسیالیستِ قرن بیستم به دیده عنایت می‌نگرد، سوق داده است.

نهایی شدنِ این اثر مرهون عنایت و محبت بی‌دریغ ِ افرادی چند بوده است. خانم‌ها زهرا عرب و فاطمه کاملان، دانشجویان سابق من در دانشگاه «مفید»، زحمت پیاده کردن و ویرایشِ اولیۀ درسگفتارهای «فلسفه تحلیلی چیست؟» و «فلسفۀ تحلیلیِ‌ام» در مؤسسۀ «معرفت و پژوهش» و دانشگاه «مفید» را بر خود هموار کردند و خانم‌ها پروانه امانی و سوده اسپری نیز کل کتاب را به دقت ویرایش نمودند؛ از این بابت صمیمانه از آنها سپاسگزارم، همچنین آقای بهزاد محمدی زحمت صفحه‌آراییِ کتاب را به نیکویی انجام دادند، از ایشان بسیار ممنونم. در انتها ارج می‌نهم زحمات آقای محمد رزمی، مدیر فرهنگ دوستِ نشر «صراط» را برای انتشار این اثر.

درباب فلسفۀ تحلیلی: با محوریت ویتگنشتاین، گامی است  در راستای اندیشیدن و تأمل کردن دربارۀ فلسفۀ تحلیلی به زبان مادری؛ امیدوارم جستارهای متعدد این اثر به کار علاقه‌مندانِ به فلسفۀ تحلیلی، عموماً و فلسفۀ ویتگنشتاین، خصوصاً بیاید.

سروش دباغ

تورنتو ـ مرداد ۹۵

نحوه تهیه کتاب

 


[۱]. Hans – Johann Glock (2008) What is Analytic Philosophy?, (ambridge: Cambridge University Press).

[۲]. form of life

[۳]. Private -language argument

  1. هر چند مصاحبه «واقعیت‌غایی و کثرت‌گرایی دینی»، پیش از این در کتاب امراخلاقی، امر متعالی منتشر شده است، در عین حال به دو سبب در این مجموعه نیز گنجانده شد. نخست آنکه مجدداً بازخوانی شده است و منقح‌تر شده؛ دیگر آنکه قرار گرفتن آن در کنار دیگر جستارهایی که در سالیان اخیر درباره فلسفه دین هیک منتشر گشته، تصویری جامع‌الاطراف از تلقی من از آراء فلسفیِ جان هیک به خواننده محترم می‌‌دهد.

[۵]. cold wisdom

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »