سخنان تند و تهدیدآمیز و کمسابقه رئیسجمهور ایالات متحده در سازمان ملل را میتوان بهمثابه ضایعهای جدید برای دغدغهداران گذار به دموکراسی ایران ارزیابی کرد.
ترامپ هرچند در بخشی از صحبتهای خود از زاویه تفکیک مردم ایران و حکومت به اظهارنظر پرداخت، اما دیدگاههای او ـ و همچنین سخنان نتانیاهو در سازمان ملل ـ در عمل بر تنور راست افراطی و تمامیتخواهی در ایران خواهد دمید.
تهدید برجام و خیز ترامپ برای متزلزلکردن توافق اتمی فقط با استقبال راست افراطی در جمهوری اسلامی ـ برای مختومهکردن برجام ـ همراه نشده؛ بلکه در سطحی دیگر، متاسفانه بهنظر میرسد پروژهای کلید خورده که مابهازای آن امنیتیتر شدن فضای سیاسی در داخل ایران و تشویق افراطیها برای به حاشیه راندن میانهروهاست.
افزون بر اینها، باید به تهدید معیشت طبقه متوسط فرهنگی و تضعیف توان اقتصادی این لایه، و همچنین نحیف و رنجورتر شدن اقشار نابرخوردار اشاره کرد؛ وضعی که نتیجهای در پی ندارد جز دورتر شدن از دغدغههای دموکراسیخواهانه و آزادیطلبانه.
ترامپ ـ چنانکه خود به صراحت گفت ـ در پی تأمین منافع ملی آمریکاست. مستقل از داوری درباره جزییات برنامهها و دیدگاههای ترامپ، دستکم در یک حوزه، او در همین مدت کوتاه سپری شده از ریاست جمهوریاش، تاکنون بس کامیاب بوده است: فروش تسلیحات نظامی.
اردیبهشتماه گذشته بود که واشنگتن و ریاض توافق تسلیحاتی به ارزش ۱۰۰ میلیارد دلار امضا کردند؛ توافقی که به تصریح وزیر خارجه ایالات متحده، «مشخصا دربرابر نفوذ بدخواهانه و تهدیدهای مرتبط با ایران در سراسر مرزهای عربستان سعودی» منعقد شد.
از همان هنگام، مشخص بود که ترامپ و همراهان جمهوریخواه وی در واشنگتن، برای اخلال در برجام و برحستهسازی تصویری تهدیدآمیز از ایران، دریغ نخواهند کرد. کمترین فایده آمریکا از کوبیدن بر طبل «ایران تهدیدساز»، افزایش فروش تسلیحات نظامی به عربستان و دیگر همپیمانان آمریکا و رقبای منطقهای ایران خواهد بود.
ترامپ تاجر بازیگر مکمل نظامی ـ امنیتیهای اقتدارگرا در ایران است؛ او با کوبیدن بر طبل منازعه و مخاصمه بر همان راهی میرود که گفتوگوگریزان و صلحستیزان جمهوری اسلامی. ترامپ از سویی زمین بازی را برای راست افراطی مهیا میکند، و از سوی دیگر، خود از آب گلآلوده در منطقه، برای اقتصاد و مجتمعهای نظامی ـ صنعتی ایالات متحده، «ماهی» صید میکند.
ترامپ زیرک و تاجر در سخنرانی خود در سازمان ملل از «حقوق مردم ایران» گفت و نسبت به رفتارهای «دیکتاتوری» در جمهوری اسلامی معترض شد؛ او اظهار داشت: «رهبران ایران بهجای خرج کردن ثروت کشور برای مردم، آنان را قربانی میکنند و پولها را روانه حماس و حزبالله، تا به کشورهای دیگر حمله کنند. ثروت ایران متعلق به مردم است اما صرف تروریستها در سوریه و یمن میشود.» از این زاویه، او خود را برای اعمال فشار و محدودیت علیه جمهوری اسلامی و مانعتراشی بر سر راه تحقق برجام و تعمیق مناسبات ایران با غرب موجه جلوهگر میسازد.
واکنش نظامی ـ امنیتیهای اقتدارگرای مستقر در کانون مرکزی قدرت در جمهوری اسلامی اما کاملا قابل پیشبینی است: افزایش انسداد سیاسی و سرکوب کنشگران جامعه مدنی به بهانه افزایش تهدید خارجی، اعمال فشار بر میانهروها و واقعگرایان و مصالحهجویان و تکنوکراتها و شبهدموکراتها در ساختار سیاسی قدرت، و هزینهکرد بیشتر در حوزههای نظامی و امنیتی (از فعالیتهای موشکی گرفته تا مداخلههای برونمرزی) با توجیه بازدارندگی.
مستقل از این عوارض، از زاویهی دیگر، ناامن کردن فضای سرمایهگذاری و مشارکت شرکتهای معظم جهانی در ترمیم اقتصاد بحرانزده ایران، بهمعنای افزایش لشکر بیکاران و تداوم رکود و تعمیق فقر و تشدید فشارهای اقتصادی بر اقشار متوسط و نابرخوردار جامعه خواهد بود.
این همه، بهگونهای قابل حدس، مابهازایی نخواهد داشت جز آسیبدیدن و تهدید و به حاشیهرفتن مقولههای مهمی چون دموکراسی و آزادی.
به دیگر سخن، برخلاف آنچه ترامپ ادعا میکند، رفتار سیاسی او نه تنها ناظر به بهبود وضع حقوق بشر و دموکراسی در ایران نیست و نخواهد شد، بلکه چونان عاملی مخرب و مولفهای سلبی، علیه دموکراتیزاسیون و کنشگران آن ایفای نقش خواهد کرد.
ترامپ و نتانیاهو ـ که او نیز با ادبیاتی تهاجمی و بسیار تند و گزنده در سازمان ملل سخن گفت ـ آگاهانه تندروهای جمهوری اسلامی را به میدان بازی مشترک فرامیخوانند. اینچنین، راست افراطی در اسرائیل و آمریکا همچون راست افراطی در ایران، بهمثابه تهدیدی علیه جان گرفتن جامعه مدنی ایران ایفای نقش میکند.
به نظر میرسد که در برابر ترامپ و نیز ترامپیزاسیون* در جمهوری اسلامی، پیگیران گذار به دموکراسی در داخل کشور روزهای دشوارتری پیشرو خواهند داشت. اینکه بتوان در وضع خطرخیز و تهدیدزای جاری و محتمل، نسبتی واقعبینانه میان لوازم و مولفههای سختافزاری و نرمافزاری تأمین امنیت و منافع ملی (از حفظ تمامیت سرزمینی ایران گرفته تا افزایش آزادیهای بنیادین و گسترش و تعمیق مشارکت اجتماعی و توسعه سیاسی و بسط رفاه) برقرار کرد، کار آسانی نیست. بازی دشوار میان دو تیغه قیچی: راست افراطی در آمریکا و اسرائیل و راست افراطی در ایران.
*پینوشت:
مراد از ترامپیزاسیون در جمهوری اسلامی شکلگیری یا تشدید روندی از سیاستورزی در ایران است که نسبتی وثیق و معنادار با گفتار و کردار سیاسی ترامپ برقرار میکند و مهمترین شاخصههای آن عبارتند از: پوپولیسم (عوامگرایی)، میلیتاریسم (نظامیگری)، صلحستیزی، گفتوگوگریزی، تشویشسازی، تحریفگری، جنجالآفرینی، تعصبورزی و تهدیدپراکنی، شکافآفرینی قومی و تفرقهافکنی مذهبی.
0 پاسخ
جناب کاظمیان عزیز،ترامپ ادم بسیار بدیست ،راست افراطیست ،این ها را بنده هم قبول دارم…ولی من و بسیاری طعم جنایات ناشی از پیروی از مذهبی ها را چشیده ایم و نهایت دموکراسی اسلامی را هم می دانیم چیست…ترامپ آدم بد ،بمن ایرانی هم لطفی ندارد،اما از هر اخوندی،که من در طول همرم شناخته ام ،راستگو تر است..همیشه سرکوب گران بهانه دارند با یا بی ترامپ….چرا کسانیکه ایران را به این روز انداختند دست از سر مردم و نسخه نویسی بر نمی دارند؟