زیتون– به کوشش «جمعیت رحمان پاریس» مراسم رونمایی کتاب «بازخوانی شریعت» آخرین اثر صدیقه وسمقی که اخیرا انتشار یافته است، روز شنبه ۸ مهر ماه برگزار شد.
در میزگردی که به همین منظور ترتیب یافته بود علاوه بر نویسنده کتاب، سعید پیوندی، رضا علیجانی و حسن فرشتیان حضور داشتند که هریک از منظر جامعه شناختی، نواندیشی دینی، اسلام شناسی روحانیت، کتاب خانم وسمقی را به اجمال مورد ارزیابی ونقد و بررسی قرار دادند.
میزگرد، با سخنان رضا علیجانی آغاز شد که گفت متدولوژی کتاب خانم وسمقی براساس روش شناسی دینی حوزوی و نتایج ایشان همسان با نظرات نواندیشان دینی است. وی افزود هر چند همه فصول کتاب مهم هستند اما برای من فصل چهارم کتاب که به «مخاطب قرآن و حدیث» می پردازد بسیار جذاب و بدیع بود چرا که نشان می دادپرسش بنیادین (در مورد مخاطب شریعت) که در واقع پرسش از دائمی یا زمان مند و مکان مند بودن شریعت است در گذشته نیز به نوعی در میان اصولیون و فقها مطرح بوده است. نقل قول های متنوع ایشان از آخوند خراسانی، آیت الله خوئی و دیگران که ابعاد مختلف این بحث را باز کرده اند به طور مستند این فصل را خواندنی کرده است و مخاطب بدنبال این است ببیند که آنان چگونه با این مقدمات اما در نهایت به تعمیم و جاودانه کردن احکام شریعت رسیده اند. نویسنده کتاب به سه راه و استدلال در تفکر سنتی برای حرکت از این پرسش بنیادین به ابدی کردن شریعت اشاره می کند و هریک را به دقت مورد نقد قرار می دهد و بدین ترتیب زلزله ای در ساختمان سنتی شریعت که مدعی زیرپوشش قرار دادن همه عرصه های زندگی آدمی از ابتدا تا انتهای تاریخ است، می اندازد. در بنیان های فقاهتی که با بسط شریعت گذاری از پیامبر و قرآن به فقها و از حوزه هایی که شارع اولیه ورود کرده است به همه عرصه های زندگی نوین بشرِ، گویی هیچ عرصه ای از زندگی آدمی حتی در قرن معاصر را باقی نمی گذارد که خارج از حوزه فقهی فقها قرار گیرد. نویسنده کتاب پس از نقد ادله اصولی و فقهی برای تعمیم و دائمی کردن شریعت، در نهایت نتیجه ای همانند نواندیشان دینی غیرحوزوی می گیرد که احکام اخلاقی و عبادی می تواند در طول زمان استمرار داشته باشد ولی احکام مدنی و جزائی چنین نیست. با این تفاوت که خانم وسمقی برخلاف نواندیشان دینی که این احکام شریعت را زمانی- مکانی می دانند از ابتدا آن ها را جزء شریعت نمی داند.
علیجانی در ادامه نشست در توضیحات خود افزود که جامعه ایران اینک متکثر است از مذهبی های سنتی(ملایم و تندرو)- رفرمیستهای حوزوی- نواندیشان دینی- افراد غیر مذهبی و بالاخره افراد ضدمذهبی. وی این کتاب را به لحاظ «معرفتی» عمدتا مناسب دسته اول تا سوم دانست و گفت دو دسته بعدی از این جنبه چندان علاقه مند به مطالب کتاب نخواهند بود. اما به لحاظ «کارکردی» به علت حاکمیت فقه بر ابعاد وسیعی از زندگی همه ایرانیان، دو دسته آخر نیز به نتایج نهایی و خروجی مباحث این کتاب علاقه مند خواهند بود. بدین ترتیب کتاب می تواند با همه اقشار اجتماعی ارتباط یا معرفتی و یا کارکردی برقرار کند؛ هر چند مخاطب اصلی کتاب روحانیون و طلاب جوان هستند. وی کارکرد مثبت و رو به جلوی کتاب را ایستادن نویسنده در همین نقطه دانست. یعنی بهره گیری از روش حوزوی و سنتی اما نتیجه گیری نواندیشانه از آن. به نظر علیجانی جامعه ایران از یک جامعه ناموزون با غلبه وجه سنتی وارد یک جامعه همچنان ناموزون اما با غلبه وجه مدرن شده است. بدین ترتیب روحانیت و تفکر فقهی سنتی دیگر از نفوذ پیشین خود به خصوص در میان نسل جوان برخوردار نیست. اما به علت حاکمیت فقه بر دستگاه اجرایی از قدرت فراوان تاثیرگذاری بر زندگی همه مردمان برخوردار است و مباحثی که در این چارچوب حرکت می کنند می توانند برای جامعه ایران بسیار مفید و کارآمد باشند.
حسن فرشتیان دومین سخنران میزگرد در ابتدا، ورود بانوان را در عرصه بازخوانی شریعت، امری فرخنده خواند و با اشاره به مثال های فقهی مندرج در کتاب که مرتبط با حقوق زن است، مطالبه گری بانوان از نگاه درون دینی را یکی از عوامل موثر در پیشرفت فقهی حقوق زنان دانست که به نگاه شبه انحصاری مردانه به فقه پایان می بخشد. وی سپس در بررسی محتوایی کتاب، هنر تجزیه مبانی شریعت را از مهمترین مزایا و ویژگی های کتاب فوق خواند و توضیح داد که نویسنده، بسیار ماهرانه به تجزیه و واشکافی مبانی شریعت می پردازد تا با تجزیه آن، به بررسی تک تک اجزایش بپردازد. در این تجزیه، موفق می شود خواننده را به همراهی خویش به بررسی این اجزای از هم تنیده شده فرا بخواند. در مثال های فقهی که به عنوان شاهد مثال می آورد و بخش زیادی از حجم کتاب را دربر می گیرد، نیز مخاطبین و خوانندگان کتاب را به همراهی و همدلی با نویسنده سوق می دهد.
فرشتیان سپس به بیان برخی از واکاوی های فوق پرداخت و آن ها را از نکات قوت کتاب دانست: در تعریف حکم شرعی (ص ۱۱۵) نگارنده با ارائه تعریف حداقلی، به گونه ای به بیان راه حلی می پردازد که مانع فربه شدن احکام فقهی و شرعی گردد. با تفکیک سئوالاتی که از پیامبر شده بود به سئوالات شرعی و عرفی (ص ۱۴۹)، گام دیگری به سوی حداقلی شدن شریعت برداشته می شود. با اشاره به سیال بودن قوانین در صدر اسلام (ص ۱۷۱)، «حکم شرعی» بودن برخی از مقررات را زیر سوال می برد، و سپس با نقد ورود مجازات هایی که مخالف قرآن است به شریعت (ص ۱۷۴)، تلاش می کند در بازخوانی احکام شرعی، به محدودیت حداقلی این احکام اکتفا کند.
حسن فرشتیان در ادامه به نقد ساختار و شاکله فکری کتاب پرداخت، وی اظهار داشت که به نظر می رسد نویسنده کتاب در تلفیق نظریات خویش برای ارائه یک منظومه فکری منسجم، با پرسش ها و اشکالاتی مواجه می شود که توجیه و پاسخ بدان، ساده نیست. از جمله این که نگارنده مدعی است که برای این که عبارت قرآنی دلالت بر حکم شرعی داشته باشد باید به دو نکته اطمینان داشته باشیم اول به الزام آور بودن عبارت و دوم به شناخت قطعی مطالبه (ص ۱۲۱). نکته دوم محل مناقشه است زیرا اگر خواسته و مطالبه را به شکل دقیقی نشناسیم آن را کاملا معطل و تعطیل نمی کنیم در همان حدی که می فهیم و درک می کنیم عمل می کنیم، مگر آن که عمل به آن مفهوم اجمالی موجب ضرر و زیانی باشد، که به دلیل پرهیز از آن زیان، از عمل به آن خودداری می کنیم.
در نقد بر ادله جاودانگی شریعت، نگارنده با قرار دادن واژه «ابدی» در برابر واژه «موقت»، تلاش می کند با نقد ابدیت احکام شرعی، موقت بودن آن ها را نتیجه گیری کند (ص ۲۲۰ و ۲۲۶). در حالی که استفاده از واژه «ابدی» اینجا نامناسب است، در برابر «موقت» و زماندار بودن بایستی واژه «دائمی» و یا «همیشگی» بکار برده شود. به نظر می رسد نگارنده ناخودآگاه برای اثبات مدعیات خویش، واژه مورد نظر خویش یعنی ابدیت را انتخاب کرده است، و با توجه به اینکه ابدیت هرچیزی را به سادگی می توان زیر سوال برد، به موقت بودن احکام نتیجه گیری می نماید. در حالی که قانون یا موقت است یا دائمی، و هر قانون دائمی، با تغییر شرایط ممکن است موضوعیت خویش را از دست بدهد، ولی این سبب نمی شود که ما آن قانون را، موقت بخوانیم.
از نظر فرشتیان، نویسنده در مبحث «مخاطبین قرآن»، با این ادعا که ما مخاطب احکام شرعی قرآن نیستیم، و با رد ابدی بودن احکام آن، با این اشکال مقدر مواجه می شود که در این صورت قرآن، کتاب بلااستفاده می شود. برای پرهیز از این اشکال مقدر، نویسنده به آموزه های اخلاقی و اعتقادی قرآن برای مفید بودن آن، استناد می کند (ص ۱۴۰). اما همه اشکالاتی که بر آموزه های احکام شرعی قرآن بیان می کند در مورد آموزه های اخلاقی و اعتقادی نیز می تواند تکرار شود. در پایان کتاب، نگارنده برای اصلاح تعریف شریعت، پیشنهاد می کند که احکام عبادی را می توان به دیگران (غیر مخاطبین عصر پیامبر) تعمیم داد، زیرا زیانی متوجه دیگران نمی شود ولی قوانین را نبایستی به دیگران تعمیم داد (۲۸۶ و ۲۹۰). این تفکیک نگارنده حلال مشکل فوق نیست زیرا تعلیل فوق بر عدم زیان، محل مناقشه است زیرا برخی از احکام عبادی صدر اسلام، امروز می تواند برای برخی از مومنین زیان آور باشد، مثل زمان نمازهای یومیه که در عصر پیامبر، منطبق با زندگی افراد آن روز بود، این ساعات نمازهای یومیه یا زمان روزه رمضان، می تواند برای دینداران معاصر ما زیان آور تلقی شود، بنا بر این، تفکیک فوق با استناد به این تعلیل، محل مناقشه است.
حسن فرشتیان در انتهای سخن خویش، دو نتیجه گیری نهایی کتاب را مهم ارزیابی کرد: یکی نیاز به شجاعت و جسارت برای بازخوانی شریعت، و دوم رویکرد نوین به قرآن و حدیث که متفاوت از رویکرد پیشینیان باشد که آن را به عنوان منبع قانونگذاری تلقی می کردند.
آنگاه سعید پیوندی از موضعی متفاوت به تحلیل کتاب پرداخت وی در ابتدا ضمن اشاره به برخورد خود از دیدگاه جامعه شناسانه به کتاب به اهمیت نقد دینی و نگاه سنجشگرانه به دین به عنوان پدیده تاریخی و فرهنگی برای جامعه ایران پرداخت و گفت سنت و فرهنگ نقد و سنجشگری پیرامون دین و دینداری در ایران مانند بسیاری دیگر از کشورهای مسلمان نشین از پیشینه پرباری برخوردار نبوده است و فقط در دو سه دهه اخیر است که ما شاهد ظهور جنبش انتقادی هستیم که تا حدودی با تجربه اروپا در حوزه دین قابل مقایسه است. مسیر نقد سنت و دین در ایران از اواخر قرن نوزدهم به این سو غیر خطی و متناقض است و شماری از اصلاح گران دینی بیشتر بدنبال آشتی دین با علم و یا دین با سیاست و بازگشت آن به عرصه عمومی به عنوان آلترناتیو بودند تا عقلانی کردن دین آنگونه که در اروپا پیش رفت.
از نظر سعید پیوندی نقد و اصلاح دین در تاریخ اروپای غربی از آغاز رفرماسیون در قرن شانزدهم تا کنون هم دوران گوناگونی را از سر گذرانده است اما این مسیر پر پیچ و خم کمتر موضوع بازگشت به دین و یا مشارکت دین در امر سیاست و حضور همه جانبه در عرصه عمومی مطرح شده است. وی در بخشی از سخنان خود به برخورد علوم اجتماعی نوپا در غرب پرداخت و گفت که مسیحیت در پویش عقلانی شدن به دگرگون کردن جامعه و عقلانی و سکولار شدن آن یاری رسانده است. برخورد با تحولات دین نیز در میان اندیشمندان علوم اجتماعی و انسانی یکسان نبوده است. فویر باخ به دین برخوردی انترپولوژیک داشت، مارکس به آن از منظر طبقاتی و اقتصادی نگاه می کرد، دورکیم کارکرد اجتماعی دین را می دید وفروید به وجه روانکاوانه توجه داشت. در پس این مقوله از نقد دین پروژه اصلاح جامعه و سکولاریزه کردن آن مطرح بود چرا که دین پدیده ای متعلق به گذشته و در حال زوال تلقی می شد.
در میان برخورد با اصلاح دینی در تجربه دنیای صنعتی توکویل و ماکس وبر جایگاه ویژه ای دارند. اولی به نقش مثبت دین در روندهای دمکراتیزه شدن در امریکا می پردازد و دومی نقش نظم اخلاقی پروتستان در رشد جامعه سرمایه داری را برجسته می کند و تاثیر عقلانی شدن دین بر روندهای مدرنیته. ویژگی این دو برخورد پایه ریزی نوعی علوم انسانی جدید است که خوانش ذات گرایانه از دین را کنار می گذارد و به نقش های پیدا و ناپیدای دین در جامعه و گروه های اجتماعی و نوعی تفسیر و درک آنها از دینداری توجه می کند. تجربه اروپای شرقی و برخی دیگر کشورها در آسیا، آمریکای لاتین و افریقا و نقش متفاوت دین در این جوامع نشان داد که درک از دین به عنوان پدیده رو به زوال و متعلق به گذشته دقیق نبود چرا بیش از آنکه دین به معنا مطلق وجود داشته باشد تفسیر از آن در زمینه تاریخی و متن هر جامعه وجود دارد.
پیوندی در ادامه گفت با وجود حضور پررنگ دین در ایران اما مطالعات میان رشته ای دین و یا جامعه شناسی دین در ایران پیشینه چندانی ندارد و تجربه و انباشت فکری در حوزه شناخت دین و برخورد به آن به مثابه امر تاریخی و فرهنگی و ذهنیت دینداران و معنای دینداری و تحولات آن ناچیز است و فقط در دو سه دهه اخیر با وجود محدویت ها اندکی رشد کرده است. گاه کسانی از سر دشمنی به دین بد و بیراه گفته و می گویند و دیگرانی هم از سر اعتقاد به ستایش آن می پردازند. هیچ یک از این دو نگاه ایدئولوژیک کمک چندانی به بازاندیشی سنجشگرانه به دین نمی کنند. اما علوم انسانی و اجتماعی ای که به گونه ای آکادمیک و باز و از ورودی های گوناگون به موضوع دین و دینداری به عنوان پدیده تاریخی و فرهنگی می پردازد، می تواند به روند نقد واصلاح دین شتاب بخشد و نوعی دیالوگ سازنده و پرسشگرانه در جامعه پیرامون موضوع دین بوجود آورد.
سعید پیوندی در پایان با بازگشت به کتاب خانم وسمقی گفت که این نوشته خواندنی و جالب مشارکتی بسیار معنادار از سوی یک پژوهشگر زن در برخورد سنجشگرانه به دین در محیط بسیار مردانه آموزش دینی است. تحولات فکری و فرهنگی جامعه ایران و دمکراتیزه شدن آن از جمله به نگاهی مربوط می شود که به اسلام و شیعه و نقش آن در جامعه وجود دارد. برای جستن از مخمصه تاریخی حکومت دینی و توهم اداره جامعه بر پایه اصول فقه و شریعت نقد دین از درون و چند و چون کردن پیرامون تجربه ۴ دهه حضور پررنگ دین در جامعه ایران اهمیت اساسی دارد. او همچنین با اشاره به توجه ویژه نویسنده به اهل حوزه و تدریس دینی به عنوان مخاطبان اصلی این کتاب اظهار امیدواری کرد که همین تلاش در مورد افکار عمومی هم صورت بگیرد و در بعد مقایسه ای و با مراجعه به سایر کارهای فکری مشابه در ایران و دیگر کشورها از جمله نشان داده شود چرا و چگونه بیش از یک قرن تلاش برای نوسازی اسلام و اصلاح آن نتوانسته است فرهنگ نقد و سنجشگری را در میان دینداران و نهادهای دینی به گونه ای چشمگیر گسترش دهد.
در ادامه این نشست، نویسنده کتاب صدیقه وسمقی سخنش را با این پرسش آغاز کرد که چرا کتاب بازخوانی شریعت را نوشته است. وی به این سئوال چنین پاسخ داد: شریعت و قوانین منسوب به آن نقش مهمی در زندگی همه مسلمانان از جمله مردم ایران دارد. شریعت چنان اهمیتی دارد که در سرتاسر جهان اسلام گروه های اسلام گرای زیادی تا کنون برخاسته اند که تنها هدفشان اجرای قوانین شریعت بوده است. این گروه ها برای رسیدن به این هدف می جنگند، مردم را می کشند و خودشان نیز کشته می شوند. این گروه ها در وضعیت نابسامان جهان اسلام نقش عمده ای ایفا می کنند. این همه، این پرسش را پیش روی ما قرار می دهد که شریعت چیست که اینهمه اهمیت دارد. از سوی دیگردر کشوری مانند ایران که قوانینش بر مبنای شریعت است می بینیم که بسیاری از قوانین منتسب به شریعت ناکارآمد است و با چالش جدی روبروست. به عنوان مثال قوانین تبعیض آمیز علیه زنان و یا مجازات های موجود درقوانین کیفری مانند سنگسار، تازیانه زدن و یا قطع دست و پا و امثال آن که از موارد چالش برانگیز است و در دنیای امروز از نظر بسیاری از مردم پسندیده محسوب نمی شود.
وی در ادامه افزود: انتساب قوانین ناکارآمد و یا تبعیض آمیز و غیرعادلانه به اسلام و پافشاری بر این موضع، جفا به اسلام و مسلمانان است. برای من همواره این پرسش مطرح بوده که آیا به راستی این قوانین، قوانین شریعت است که اجرای آن ها باید رستگاری را برای ما به ارمغان بیاورد؟ بررسی بی طرفانه مبانی قوانین شریعت مرا به این نتیجه می رساند که بسیاری از این قوانین، احکام شرعی نیستند.
وسمقی معتقد است که احکام عبادی و اخلاقی اسلام باید از قوانین اجتماعی اعم از قوانین مدنی و کیفری، تفکیک شود زیرا قوانین اجتماعی با هدف تحقق عدالت و حقوق انسانی وضع می شود و این اهداف مهم بدون توجه به شرایط جامعه و نیازها و مقتضیات روز آن محقق نمی شود. وی معتقد است که مبانی نظری تعریف شریعت و احکام آن که قرت ها پیش پایه گذاری شده محتاج نقد و بازنگری است. او می گوید: برای آنکه اسلام دینی احترام برانگیز باقی بماند و برای آنکه پیروان این دین بتوانند زیر چتر آن نفس بکشند و به طور متعارف و معقول همراه با تحولات اجتناب ناپذیر جوامع بشری زندگی کنند، باید اشتباه گذشتگان را تصحیح نمود. یعنی باید گره میان اسلام و سنت را گشود و اسلام را از بار سنگین و غیرقابل تحمل قوانین برآمده از سنت، رها ساخت.
نیمه دوم برنامه به بحث و اظهار نظر و پرسش و پاسخ با افراد و صاحبنظران حاضر در جلسه رونمایی گذشت که هریک از زاویه ای به طرح نقد و نظر خویش و یا پرسش از نویسنده پرداختند. مشروح جلسه بزودی در فیلمی که در یوتیوب قرار خواهد گرفت در اختیار عموم قرار خواهد گرفت.
در پایان نیز هر یک از شرکت کنندگان در میزگرد برای خانم وسمقی که از معدود زنانی است که در جهان اسلام با این رویکرد و مضمون به پژوهش و فعالیت مشغول است آرزو کردند کار و تلاش و تحقیقات شان همچنان ادامه داشته باشد و مخاطبان عرصه فرهنگ دینی ایران بتوانند از آن بهره مند شوند.