رسانههای اقلیم کردستان، به نقل از یک نماینده مجلس عراق، از توافقی سخن میگویند که میان یکی از فرزندان جلال طالبانی به نمایندگی از (بخشی از) حزب اتحادیه میهنی و هادی عامری انجام شده است. بنا بر این توافق، نیروهای عراقی بدون درگیری در کرکوک مستقر شده و پیشمرگههای حزب اتحادیه میهنی از آنجا عقبنشینی میکنند. از طرفی دیگر دولت عراق متعهد به پرداخت بودجهی مصوبه برای کرکوک و حقوق پیشمرگهها شده و فرودگاه سلیمانیه نیز اجازه مییابد پروازهای خود را از سر گیرد. تقسیم وظیفهای میان نیروهای نظامی دو طرف در اداره شهر صورت خواهد گرفت و این توافقنامه در نهایت منجر به تاسیس یک ایالت فدرال شامل شهرهای کرکوک، سلیمانیه و حلبچه خواهد شد.
گفته شده است که این توافق بر مبنای یک طرح قدیمی فرانسوی و با وساطت/ وسیلهی قاسم سلیمانی به انجام رسیده است. در این طرح قدیمی آمده است برای اینکه کردها در میانمدت نخواهند از عراق مستقل شوند، بهتر آن است که اقلیم کردستان به دو ایالت تجزیه شود.
آنچه امروز ( ۱۶ اکتبر ۲۰۱۷) رخ داد، احتمال وجود چنین توافقی را بیشتر کرده است و عقبنشینی پیشمرگههای اتحادیه میهنی که نیروهای اصلی مستقر در کرکوک محسوب میشدند و تحویل شهر به نیروهای عراقی، این گمانهزنیها و شایعهی خیانت اعضای این حزب به مسعود بارزانی و نتایج رفراندوم را تقویت کرده است.
در دهههای گذشته، حزب اتحادیه میهنی، به دبیر کلی مرحوم جلال طالبانی، رئیسجمهور فقید عراق، یک همپیمان و متحد منطقهای و استراتژیک جمهوری اسلامی ایران بوده است. بر خلاف اربیل که پایگاه و محل استقرار نیروها و پیشمرگههای حزب دموکرات کردستان (عراق) است، شهرهای سلیمانیه، کرکوک و حلبچه به صورت سنتی در اختیار و تحت سیطره حزب اتحادیه میهنی بوده است و اینک اگر این توافق صحت داشته باشد، میتوان گمانهزنیها برای حضور و نفوذ و دخالت جدی ایران و نقش او در اقلیم کردستان و تحولات روزهای اخیر را بیش از پیش جدی کند. شاهد دیگر این ماجرا بسته شدن مرزهای سهگانه اصلی ایران بر روی اقلیم کردستان در ۴۸ ساعت پیش از تحولات غیرمنتظره و غیرقابل پیشبینی کرکوک است که دستکم نشان میدهد این اتفاق برای ایران چندان غیرمنتظره نبوده است، حتی اگر بهرام قاسمی سخنگوی وزارت امورخاجه رسما از بستهشدن مرزها اظهار بیاطلاعی کند!
نگارنده پیش از این به ضرورت میدانداری نیروهایی که درک درستی از منافع ملی ایران داشته باشند، در مواجهه با رفراندوم اقلیم کردستان اشاره کرده بود (اینجا) و قصد تکرار آنرا ندارد اما میبیند که متاسفانه در این ماجرا نه تنها به کارشناسان مسایل قومی مراجعه نشده بلکه حتی اظهار بیاطلاعی وزارت امور خارجه گواه آن است که میدانداری در این موضوع حیاتی را به تمامی به نظامیهایی چون قاسم سلیمانی سپردهاند که دستکم کارنامهی درخشانی در مواجهه با جنبش مردمی ۸۸ و قیام مردم سوریه ندارد و در هر دو جا شناخت و حساسیتی نسبت به مناسبات دیپلماتیک و منافع ملی نداشته است و در هر دو جا اسباب و بهانهای برای فشار بر ایران شده و عملا همسو با منافع اسرائیل عمل کرده است.
اسباب نگرانی جدی است. تا این لحظه اسمی از اسرائیل در وقایع اخیر کرکوک به میان نیامده است و معلوم نیست کسانی که اسرائیل را حامی و خطدهندهی اصلی به کردها میدانستند در تحلیلهای خود تردید کردهاند یا نه، اما نامی که در این ماجرای خطرناک امروز بیش از هر چیز تکرار میشد قاسم سلیمانی بود.
سیاستمدار مشهوری در غرب پس از یک پیروزی چشمگیر گفته بود: «جنگ را بردیم اما صلح را نه!» اینک باید نگران این پیروزیهای موقت و «بذر نفرت و کینهای» بود که در دوران صلح میتواند میان ملتهای دیگر منطقه علیه ایران بکارد، تردیدی اگر هست لحظهای را با مردمان آواره سوری به گفتوگو بنشینید، مبادا بدانند ایرانی هستید، اما از آنها بخواهید نظرشان را راجع به ایران بگویند.