در زمانه پرتلاطمی که رفتارها و گفتارها، هر روز به رنگی، سعی بر اختفای اندراس و کهنگی و آز نام و نآن خود دارند، چقدر جای خالی زُلال رفتار و صدق گفتار مردانی از جنس تو خالی است، برادرم.
آرمان بیتعصب، هزینه نه برای منفعت، آرامش در بحران، صداقت نه برای نمایش، انعطاف با حفظ پرنسیب، انرژی پایانناپذیر، عمل در عین بودن در مقام صاحبنظر، بری از توهم خودبزرگپنداری، مبری از انگیزه نام و نان؛ تو امروز نیاز این زمانه پرآشوبی برادر!
در این زمانه بیاعتمادی به یکدیگر و سوءتفاهمها، چقدر جای خالی امثال تو معلوم است.
تو، با همان روش آرام و سکوت خود با بیماری جانکاه رویارویی نکن، زمان نیازمند بازگشت سریعتر توست.
گزافه نمیگویم، اما نمیدانم آیا خود واقف به تأثیر سحر کلامت، در هنگامه بالاگرفتن اختلافات بودی، آنگاه که همه در بنبست، اختلاف بر سر کل و یا کلمهای، گرفتار و درمانده بودند، چگونه با لحن بیان و صدق کلامت، راهی باز میشد؟ اکنون چنین بینش، گویش و کنشی ضرورت ماست.
نمیدانم منطقت بود یا آرامش و صدقی که از چشمانت جاری میشد، یا پرهیزت از هر توهم خودبزرگپنداری که در ستیغ نظر، همواره همراه جریان عمل بودی! هرچه بود، بودنت و همواره شدنت باطلالسحر بنبستهای خودساخته و یا دیگریپرداخته بود، و امروز زمانه بیش از همیشه نیاز به برق نگاه صادق و نجیب تو دارد.
مگر نه اینکه درمان این گسستی که امروز در طول و عرض این سرزمین، شکافهای عمیقی إیجاد کرده، باور به سیال فکر و اندیشه، دوری از تعصب و جهل، اعتقاد به آینده و تغییر، آرمانخواهی فارغ از سودای نام و نان، اخلاق و ایثار و گذشت از خود است!؟ تو نماد این «همه» هستی؛ برخیز!