عاقبت کابینه کامل شد و منصور غلامی از چهرههای محافظهکار دانشگاهی با صلاحدید رهبری به وزارت علوم گماشته شد و بسیار بعید است که مجلس شورای اسلامی به غلامی رای منفی بدهد. حالا میتوان دولت دوم روحانی را در نمایی کامل دید و نتیجه اینکه کابینه با آن وعدهها که روحانی در انتخابات میداد، سازگار نیست.
«نتوانستن» روحانی در چینش کابینه مطلوب، بی هیچ تلاشی حاصل شد. مثلا در همین نمونه وزیر علوم، اینکه بر خلاف قانون اساسی، یازده گزینه به رهبری پیشنهاد کنی و عاقبت نظر رهبری را بپذیری، تلاش نیست بلکه باختن پیش از مسابقه است.
روحانی حتی قدر دانِ حامیانش در انتخابات هم نبود، گذشته از سه محصوری که هفت سال در زندان خانگی به سر میبرند، هم اینک سید محمد خاتمی هم کم و بیش در حصر است و روحانی البته اعتراض جانداری نکرد و نام خاتمی را هم نبرد.
به میمنت رجز خوانی ترامپ علیه برجام و تحریم سپاه پاسداران، روحانی همه آنچه مصیب دولت با تفنگ میخواند را فراموش کرد و عذرخواه و دست به سینه به اردوگاه سپاه رفت. دردآور است که حمایتها از سپاه و آن عقبنشینی گسترده مقابل رهبری بیهیچ چشمداشتی انجام شده و میتوان مطمئن بود، روحانی امتیازی برای پیشبرد شعارهایی که میداد نگرفته است، اما ممکن است اماننامه ای گرفته باشد بلکه برادر و بستگان و برخی از دوستان و آشنایانش به تیغ قوه قضاییه گرفتار نشوند.
دستگیری برادر رییسجمهوری و زبان در کام کشیدنِ روحانی، چنان چشمگیر بود که همه دانستند یحتمل آقایِ اعتدال چه نقطه ضعف بزرگی دارد و چگونه میتوان زمین گیرش کرد.
وضعیت نیمبند برجام و چُو افتادن اینکه جاسوسان در هیات مذاکره جاخوش کرده بودند، هم نفسِ جناب ظریف را بند آورده است و ناچار فریاد زده که همه ایرانیها سپاهی هستند.
وقتی رییسجمهور چنان عقبنشینی نمایانی کند البته بر جواد ظریف حرجی نیست که سکان سیاست خارجی را به سپاهیان بسپارد. در یکی دو ماه اخیر سرلشگر باقری جایگزین ظریف شده و به ترکیه و سوریه می رود و مذاکره میکند و تصمیم میگیرد و علیاکبر ولایتی مشاور رهبری هم به جای دستگاه خارجی دولت اظهار نظر میکند.
دولت دوم حسن روحانی در آغاز راه است اما این خشت کج و فراموشی وعدهها و چرخش به سمت بیت رهبری و نهایتا از دست رفتن استقلال و شخصیت رییسجمهور، ضربه سختی بر اعتماد رایدهندگان میزند. چگونه میتوان وعدههای دروغ را توجیه کرد و از مردم خواست تا بار دیگر به پای صندوق رای بیایند.
چینش کابینه به میل و دلخواه رهبری البته ممکن است تعرضات بیت را کمتر کند و برای رییسجمهور آسودگی خیال آورد اما عملکرد ضعیف و بیحاصلی به بار خواهد آورد و سر آخر نه رهبری به حسن روحانی اعتنایی خواهد کرد و نه مردم اعتمادی.
بهرغم تصورات روحانی ، رهبری به این کابینه ساکت و خاموش هم راضی نیست و همچنان دخالتها و مخالفخوانیها ادامه خواهد یافت.
حتی اماننامهای که روحانی گرفته هم اعتباری نخواهد داشت و بنا بر شرایط و در بزنگاه حوادث، شمشیر اتهام و بازداشت و محاکمه بر سر تمامی نزدیکان رییس جمهور افراشته است ، بگذریم از اینکه کمتر کسی در نظام اسلامی باقی مانده که دست پاک مانده باشد و اطرافیانش قابل دفاع باشند.
بازی باخت / باخت، حسن روحانی وقتی کامل میشود که این وادادگی را به حساب تدبیر و امیدی گذاریم که هاشمی رفسنجانی هم در راهش جان نهاد. ممکن است حسن روحانی ، آفتاب عمر سید علی خامنهای را لب بام دیده باشد و این مماشات به دلیل این که در آن لحظه حساس، بر کرسی ولایت فقیه تکیه زند. در اینباره باید عاقبت هاشمی را به روحانی تذکر داد.
خلاصه اینکه وعدههای روحانی مثل برف آب میشود و نخواستن و نتوانستن آقای اعتدال کاری خواهد کرد که دیگر حتی «تکرار میکنم» خاتمی و خیر و شر سازی از نامزدهای ریاستجمهوری هم مردم را به رایدادن ترغیب نخواهد کرد و امید به اصلاح درون حکومتی را بر باد میدهد.