زیتون ـ مهسا محمدی: پس از ۲۵ سال شورشی در مشهد مقامات جمهوری اسلامی را غافلگیر کرد.۲۵ سال پیش نیز مقامات جمهوری اسلامی از شورش در مشهد غافلگیر شدند و پس از آنکه احساس کردند اوضاع از دستشان در رفته رهبر جمهوری اسلامی دستور«سخت گیری» یا به تعبیری سرکوب شدید معترضان را داد.
۱۰ خرداد ۱۳۷۱ اکبر هاشمی رفسنجانی،رئیس جمهور وقت در خاطراتش نوشت:«به دفترم آمدم . اوضاع مشهد را پرسیدم . گفتند دیشب شرارت تا ساعت یک ونیم بعد از نیمه شب ادامه داشته و با دخالت سپاه تمام شده و جمعی را بازداشت کرده اند. خرابیهای زیادی بار آورده اند. در جلسه هیأت دولت، وقت زیادی صرف مسأله مشهد و کیفیت برخورد با آن به منظور جلوگیری از تکرار این گونه حوادث مذاکره شد. رهبری هم امروز با احضار وزرای مربوط ، دستور سخت گیری داده اند.»
در روز نهم خرداد ١٣٧١، ماموران شهرداری مشهد، خانههای مسکونی حاشیهنشینان در بلوار طبرسی، کوی طلاب، مشهد را تخریب کردند. به دنبال ممانعت ساکنین منازل، ماموران با آنان درگیر شدند و این درگیری به تیراندازی و زخمی و در نهایت کشته شدن یک دانش آموز انجامید.
ناآرامی بالا گرفت و تا شب ادامه پیدا کرد و در نهایت با دخالت سپاه به طور کامل سرکوب شد. فرمانده نیروی انتظامی مشهد به این دلیل که دستور تیر نداده بود به دادگاه نظامی برده شده و بازنشسته شد. علی جنتی استاندار وقت هم برکنار شد. علیرغم «وقت زیادی» که به گفته اکبر رفسنجانی به «منظور جلوگیری از تکرار این گونه حوادث » صرف شد، آن اعتراضات و برخوردهایی که از پی آن رخ داد، باز هم تکرار شد.
بازگشت مطالبات اقتصادی به محور اعتراضهای مردمی
شورشهای شهری ، مانند شورش قزوین در مرداد ۱۳۷۳ بر سر استان شدن این شهر و شورشهای مردمی بر علیه سیاستهای اقتصادی دولت هاشمی رفسنجانی در اسلامشهر در فروردین ۱۳۷۴ ویژگیهایی کمابیش مشابه با آن اعتراضاتی داشت که هاشمی تلاش در عدم «تکرار» آن داشت اما در هر دو دوره ریاست جمهوری خود با آن درگیر بود.
حال بعد از گذشت نزدیک به دو دهه از زمانی که خواستهای اقتصادی انگیزه شورشهای شهری در ایران بود و بعد از تجربه ناآرامیهایی با محوریت خواستهای سیاسی از جنس آن چیزی که درکوی دانشگاه در سال ۷۸ اتفاق افتاد و یا «جنبش سبز» در سال ۸۸ ، بار دیگر مطالبات اقتصادی تبدیل به محرک تجمعات اعتراضی شده است.
مردم باز هم در مشهد و این بار پس از ۲۵ سال از اوایل دی ماه در قالب اعتراضاتی با عنوان «نه به گرانی» دست به تجمعاتی در این شهر زدند. روز پنجشنبه، ۷ دی اعتراض به شهرهای اطراف هم کشیده شد و شهروندان کاشمر، گناوه، نیشابور، بیرجند در اعتراض به وضعیت معیشتی به خیابان آمدند. این موج در روز هشتم دی ماه از استان خراسان بیرون آمد و به کرمانشاه، قم، اهواز، همدان، ساری، قزوین و قوچان رسید.
بعد از آنکه دولت بودجه سال ۹۷ را تقدیم مجلس کرد موجی از نارضایتی از برنامه اقتصادی دستگاه اجرایی در سال پیش رو جامعه را در نوردید. لایحه بالا رفتن قیمت حاملهای انرژی، بودجه کلان اختصاصی به نهادهای مذهبی، افزایش عوارض خروج از کشور و مواردی از این دست در کنار افزایش قیمت اقلامی مانند تخممرغ و نان موجب گسترش سریع نارضایتیها و رسیدن آن به مرحله اشتعال رسید.
جرقه اصولگرایی، اشتعال مردمی
دولت اما درباره نقطه شروع درگیریها تشکیک میکند و آن را نتیجه تحریک مخالفان اصولگرای خود میداند. معاون اول رییسجمهور عقیده دارد «کسانی که بانی این قضایا در کشور هستند دود آن به چشم خودشان خواهد رفت؛ آنها فکر میکنند که با این کار به دولت آسیب میزنند.» به گفته جهانگیری وقتی که «جریان اجتماعی راه افتاد و حرکت سیاسی در خیابان اتفاق افتاد حتما کسی که آن را شروع کرده اند ادامه دهنده و کنترل کننده پایان آن نخواهند بود و دیگرانی خواهند بود که بر آن جریان سوار خواهند شد.»
بیشتر بخوانید
یادداشت
- تب عبور از نظام در سراسر ایران | تاملاتی دهگانه در اعتراضات دو روز اخیر
- آیا اعتراضها ادامه خواهد داشت؟
- «آخوندا» در سه اپیزود | حسن یوسفی اشکوری
- جمهوری اسلامی نمیخواهیم؛ شعار یا استراتژی؟ | فرزانه بذرپور
- جهانگیری و سه خط قرمزی که مردم از آن عبور کردند | فرزانه روستایی
- این یک جنبش است | سعید رضویفقیه
گزارش
- شورش نان یا تجمعهای سازمانیافته؟ | مهدی تاجیک
- از مشهد تا مشهد؛ ۲۵ سال شورشهای اقتصادی | مهسا محمدی
- آن تجمع از شهرستان آمد | سینا پاکزاد
با فرض درستی این ادعای معاون رییسجمهور و برخی از حامیان دولت، نقطه شروع ماجرا و جرقههای ابتدایی آن ممکن است از سوی رقیبان جناحی دولت زده شده باشد اما همانطور که عباس عبدی تحلیلگر اصلاحطلب هم در یادداشت امروز خود در روزنامه اعتماد تاکید کرد:« تظاهرات روزهای گذشته در خراسان و برخی دیگر از نقاط کشور اگرچه سازماندهی شده به نظر میرسد و میتوان دستهای مخالفان دولت را تا حدودی در پشت این وقایع دید ولی در هر حال زمینههای اجتماعی مهمی دارد که ناامیدی یکی از زمینههای آن است. بدتر از همه نداشتن یک رسانه کارآمد و قابل اعتماد است. رسانهای که از دروغ پرهیز کند و اعتماد مردم به آن جلب شود، بیش از هر چیز دیگر نیاز جامعه ایران است».
اینک ۲۵ سال در دوره ریاست جمهوری فردی که سیاستهایش شبیه اکبر هاشمی رفسنجانی است، تجمعی دیگر از مشهد آغاز شده است.تجمع دوم بازتاب گسترده ای یافته، به شهرهای دیگر هم کشیده شده و شاید گروهی برای تغییرات اساسی به آن امید بسته اند. ،تغییراتی که حتی بر سر آن هم توافق چندانی وجود ندارد.
مخالفان این تجمع نداشتن رهبری واحد را از جمله اشکالات اصلی آن می دانند و معتقدند که این تجمع ها تنها باعث امنیتی تر شدن فضا،افزایش بودجه نهادهای امنیتی و تضعیف دولت حسن روحانی خواهد شد.
استدلال آنها برای این تحلیل ها استقبال برخی از چهره های جوان اصولگرا از این تجمع ها است.از جمله پیشنهادهایی که برای خلع دولت و سپردن اداره کشور به سپاه پاسداران مطرح شده است.
حامیان این اعتراضها اما معتقدند که نباید هیچ اعتراضی را با تصورها درباره پشت پرده های آن نفی کرد و باید به مطالبات مردم که زمینه شکل گیری اعتراضها شده توجه کرد.
این اعتراضها از این منظر شباهت زیادی به تجمعات اعتراضی معلمان در دولت دوم محمد خاتمی هم دارد. در سال ۸۰ اصولگراهای مخالف دولت خاتمی و اصلاحطلبان، معلمان را به مقابل مجلس و دفتر ریاست جمهوری فراخواندند و شعار « مجلس پِرشیایی به کار ما نیایی» سر دادند.
به مرور با بالاگرفتن اعتراضها شعارها هم تغییر کرد و معلمان با «فلسطین را رها کنید، فکری به حال ما کنید» از حامیان اولیه خود فاصله گرفتند و به طرح مطالبات خود پرداختند. این روند کمابیش تا سال ۸۴ ادامه داشت. در نهایت روز ۲۳ اسفند سال ۸۵ بعد از سر کار آمدن دولت اصولگرای محمود احمدینژاد و بعد از یک هفته تجمع اعتراضی معلمان در برابر مجلس این مجموعه اعتراضها با دستگیری گسترده معلمان معترض برای سالها ساکت شد.
در اعتراضهای سال ۷۱ مشهد نیز با دستور محمد یزدی رئیس وقت قوه قضائیه قاضی ویژه ای برای پرونده بازداشت شدگان مشهد در نظر گرفته شد و در نهایت هفت نفر به عنوان عاملان این اعتراضها «اعدام» شدند. اعدام چهار نفر از آنان فقط ۱۱ روز بعد ۹ خرداد و روز بالاگرفتن درگیریها بود.
عماد افروغ در سال ۸۴ و در جریان رای اعتماد مصطفی پورمحمدی به عنوان وزیر کشور با اشاره به سرکوب جنبشهای شهری در دهه ۷۰ به پورمحمدی گفت: « یادم نرفته که در سال ۱۳۷۲ جنبشهای شهری را در شیراز، مشهد، اراک و مبارکه چگونه قلع و قمع کردند و به خاک و خون کشیدند، چون فهمی نداشتند.»
سایت رصد روزنامه خراسان ۹ خرداد ۹۶ یعنی ۲۵ سال بعد از این ماجرا درباره اتفاقات مشهد نوشت: «آنها حاشیه نشینانی بودند که خود را از مواهب توسعه شهری بی نصیب می دیدند.آنها متوجه تفاوت های طبقاتی شده و وقتی در مشهد با ماجرای تخریب آلونک های حاشیه ای خود روبرو شدند، نتوانستند در برابر آن سکوت کنند».
اینک ۲۵ سال دوباره و در دوره ریاست جمهوری فردی که سیاستهایش شبیه اکبر هاشمی رفسنجانی است، تجمعی دیگر از مشهد آغاز شده است.از تجمع اول تنها عده محدودی از مردم ایران خبردار شدند. تجمع دوم اما به دلیل وجود شبکههای اجتماعی و رسانههای خارج از کشور بازتاب گسترده ای یافته، به شهرهای دیگر هم کشیده شده و شاید گروهی برای تغییرات اساسی به آن امید بسته اند. ،تغییراتی که حتی بر سر آن هم توافق چندانی وجود ندارد و طیفی از خواستها از براندازی حکومت اسلامی در ایران تا «تغییر بودجه به نفع مردم» را شامل میشود.