در سالهای اخیر ایران و کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل بهاضافه آلمان (۵+۱) بلاخره بعد از فراز و نشیبهای متعدد به نتیجهای رسیدند و قراردادی که خواستهای کامل هیچیک را در بر نداشت امضا کردند. حال که از خطر فوتی جنگ رها شدهایم و دنیای حاکم بر جهان ایران را در کنار پرتگاه میپندارد، نغمههای جدید آغاز کرده است که میتوانند خطرناک باشند.
بنظر میرسد که بعضی از کنشگران و سیاسیون ایران و بعضی از دول جهان در جهان گرفتار “ندامت خریدار” شده و بدنبال ایکاش و اگر و مگر های مختلف و کسب امتیاز های گوناگون از رقیبان سیاسی و اقتصادی تیشه به ریشه یگدیگر میزنند. آینها فکر مردم کوچه و بازار که متضرر و بازنده نهائی این بازیها باشند نیستند و نمی توانند باشند چون منافع ملی خود را ورای همه و همه چیز میدانند. حال باید دید که دنیا و ایران در غیاب برجام در چه وضعییت میبود و حال در حضور برجام چه میتوانند بکنند.
برای ایران فقط جهارحالت ممکن بود: مصالحه و تعامل ، جنگ همه جانبه، ادامه تحریمهای فلج کننده بین المللی، و یا غلبه عقل و منطق به دنیا واعتماد به ایران که بدنبال سلاح هسته ای نیست. عدم امکان گزینه چهارم احتیاج به بحث و گفتکو ندارد بنابراین ایران میبایست بین سه گزینه دیگر یکی را انتخاب میکرد.
گزینه جنگ
احتمالا همه آنهائی که جنگ خانمانسوز ایران و عراق (شهریور ماه سال ۱۳۵۹ تا مرداد ۱۳۶۷ ) را بیاد دارند وعواقب جنگ با “قدر قدرتی” نا چیز که مورد حمایت همه دنیا ی غربی وشرقی بود را بیاد دارند. این جنگ برای جلوگیری از پیشرفت و موفقیت سیاسی (هژمونی) و اقتصادی ایران جدید توسط صدام حسین با پشتیبانی مالی و معنوی اعراب، امریکا، روسیه، چین، ژاپن، اروپا، و سایرین. در روال این کمپین اقتصاد ایران از حد اعلای خود در سال ۱۹۵۷ حدود %۶۰ کاهش یافت و هنوز پس از حدود چهل سال به آن حد در آن سال باز نگشته است. امروز در آمد سرانه ایران در حدورد %۹۲ آن زمان است. من نمیتوانم که تمام این عقب ماندگی و واپس گرائی اقتصادی را به جنگ منصوب کنم ولی میتوانم اصرار کنم که جنگ و پس آمد های آن سهم بزرگی در آن داشته اند.
در کتابی فرهاد دژپسند و حمیدرضا رئوفی میزان خسارات مستقیم این جنگ را ۴۴۰.۲ ملیارد دلار (به قیمت دلار آن روزها) و تعداد کشتگان ایرانی را ۲۳۳۵۹۱ برآورد کرده بودند. ویرانی زیر بنای اقتصاد ایران مسِئله ایست جدا گانه. آبادان و خرمشهر هنوز پس از چهل سال بازسازی نشده و این مراکز مهم اقتصادی ایران بهبود نیافته اند. حال اگر کشوری نه چندان قدرتمند توانست این چنین صدمه ای وارد کند باید صادقانه گفت که صحبت جنگ با دنیا نمیتواند نشانه عقل سلیم باشد.
گزینه تن دادن به تحریمها ی بین المللی
ایرانیان خوشبختانه عراق نشد و تجربه عراق را برای خود تکرار نکرد و این مهمترین دستاورد برجام بود و هست. برجام با تمام کاستی های موجود در آن، راه نجاتی از پرتگاه اقتصادی – سیاسی برای ایران بود. برجام پایانی بود به برنامه ای که برای ایران بسیار پرخرج و پر از مخاطره بود. ایران آن مسیری که دول شرقی و غربی برای بپا آوردن صدام به عراق تحمیل کردند و عراق را به پذیرفتن شرایط غیر انسانی نفت برای دارو و غذا اجبار کردند و در نهایت برای جذف تهدید صدام مملکت را به توبره کشیدند که هنوز هم ادامه دارد را پرهیز کرد . تحریمهای همه گیری که در مورد عراق بکار رفت و صد ها هزار نفر قربانی داد و در شرف تحمیل به ایران نیز بودند جنگی بود که بی عدالتی و شقاوتش از جنگ گرم چیزی کم نداشت. بنابراین این گزینه نیز نمیتوانست قابل قبول باشد و خوشبختانه بوقوع نپیوست.
گزینه گفت و گو، مصالحه و تعامل برای توسعه
در حال حاضر که قرار دادی بین ایران و (۵+۱) امضا شده است ایران میتواند از این مفر استفاده کند و زیر بنای علمی وصنعتی خود را با معیارهای تازه بین المللی دوباره سازی کند. ساختار این زیر بنا میبایست جوابگوی معضلات رودر روی جامعه باشد. یعنی مبارزه با مسئله بیکاری را در مرکز خود داشته باشند. پروژه هائی که محیط زیست را ترمیم کند، آب، آبیاری، و تولید مواد کشاورزی از مهمات آن باشد را باید در صدر تقدمهای خود بگذارد. جوابگوئی باین معضلات دولت را اجبار به سرمایه گذاری بنیادی و آینده نگری برای رفاه طبقات مصتضعف فعلی میکند و مردم را از تبلیغات این و آن نیز مصون مینماید. این کار میتواند کاری سهل و ممتنع بنظر بیاید ولی دست اندر کاران باید بجای مقابله با دنیا به مصالحه و تعامل بپردازند.
کلمات پایانی
من شخصا اعتقاد داشتم و هنوز هم بر آن اعتقاد پا بر جا هستم که ایران نمیتواند با تکنولژیهای سالهای قبل سطح زندگی مردم را بالا ببرد. رقیبهای بین المللی با تولید و فروش مواد و کالا های بهتر و ارزانترکه با تکنولژیهای جدید تولید میکنند این اجازه را نمیدهند که ایران در جا بزند و زندگی بهتری برای مردم فراهم کند. دنیا ایران را مجبور به تغییر خواهد کرد همانظوریکه سایر کشورها را اجبار به تغییر کرده است. بنابراین دستاوردهای هسته ای، الکترونیکی، بیولوژیکی، هیدرولژیکی، و غیره حیاتی هستند و نمیتوان پنهان نمود. تحریمها دستآوری این صنایع را در چهل سال گذشته برای ایران سخت و گرانبها کرده و این روند ادامه خواهد کرد مگر اینکه نظام از این خواب خود بیدار شود و مسیر تازه ای را انتخاب کند.
مهمترین خطر در این مقطع زمانی سوریه ای شدن ایران است که ما باید با آگاهی دادن به مردم آنها را از خود محورانی که در آن مسیرند روی گردان کنیم. ایران کشوری است چند ملییتی ولی از نظر فرهنگی و تاریخی در هم تنیده و منسجم است ولی تبلیغات “مرغ همسایه غاز است” ممکن است بی اثر نباشد. ما نباید غافل از نظرات و خواستهای نا پسند این و آن چه در داخل و چه در خارج باشیم.
باید توجه نمود که در این دنیا هیچگس نگران رفاه ایران بجز خود ایرانیان نیست. بر عکس همه دنیا حداکثر سعی خود را خواهند کرد که ایران را مشغول به مشغله های زیان آور و مخرب کنند تا خود از این آب گل آلود ماهی تازه بگیرند. هیچکس در دنیا معتقد به ایرانی نیرومند با اقتصادی پویا و مرفه نیست بلکه به صرفه همه است که ایران از نظر دفاعی ضعیف با اقتصادی مصرفی باشد که نفت بفروشد و گندم و گوسفند وارد کند.