زیتون-سینا پاکزاد: هر دو روزگاری میخواستند حکومت را با اسلحه سرنگون کنند. پس از حکومت مطلوبشان هم تا سالها در کار ترویج فرهنگ مطلوب حکومت اسلامی بودند. یکی در حوزه هنری و دیگری در وزارت ارشاد؛ با این حال همیشه سیاست دغدغه اصلی هر دوشان بود.
یکیشان سالهاست که ایران کنونی را جایی حتی برای ساخت آزادانه فیلم نمیداند، دیگری اما همچنان به مبارزه سیاسی در ایران امیدوار است. سال ۸۸ اما با یکدیگر برای پیروزی یک نامزد متحد شدند و محسن خطاب به مصطفی نوشت که «من اگر جای خدا بودم از آنچه جنتی به نام من انجام داده ست، خداییام را پس میدادم».
پس از هشت سال محسن بار دیگر نامهنگاری به مصطفی را کلید زده است. یکی از مهمترین موضوعات جدل طرفین هم سوریهای شدن یا به تعبیر مصطفی تاجزاده«سوریزاسیون» ایران است.
درگیریهای سوریه نه تنها باعث ویرانی بخشهایی از این کشور و کشتهشدن بیش از ۳۴۰ هزار نفر شده، بلکه باعث شده هراس از تبدیل شدن به آن، تغییر جمهوری اسلامی از نگاه عدهای سختتر شود.
محسن مخملباف درنامه اول خود به او مینویسد که اصلاحطلبان با استدلال جلوگیری از سوریهای شدن ایران «بر تداوم شیوه اصلاحات اصرار ورزیدهاید. چنانکه گویى ما از بین دوگانه (سوریهاى شدن، افغانستانى شدن) و ادامه اصلاحات بىنتیجه، که چیزى جز شرکت در انتخابات طراحى شده و در مشت خامنهاى نیست، راه دیگرى نداریم.»
تاج زاده درپاسخ به مخملباف اما«بروز خشونتهای داخلی و دخالتهای خارجی» را باعث سوریهای شدن ایران میداند و می گوید «ایران اگر گرفتار یکی از آن دو شود، وقوع دیگری به نظر من قطعی است».
وی تاکید کرده است:«هنر این نیست که پروژه سوریهسازی ترامپ و نتانیاهو و بنسلمان را نبینیم. این هم نیست که بگوییم چون سوریهشدن یک ریسک محتمل است، پس به گزینه بشار اسدی تن بدهیم. هنر یعنی عبور از این دوگانههای افسون کننده و مخرب. اگر خوب چشم باز کنیم، خواهیم دید که این هنر در حال پیادهشدن است. نه در تظاهرات جوانان معترض ما به تنهایی، بلکه هم چنین در نحوه “درونیکردن آن جوانان” توسط کسانی که به تظاهرات نپیوستند؛ خشم جوانان را درک میکنند، اما در ناامیدی با آنها شریک نیستند».
مخملباف درنامه دوم خود به تاج زاده تاکید میکند که با «انقلاب خشن داخلى، حمله خارجى و سوریهاى شدن» مخالف است.
او اما روش اصلاحطلبان را تقلیل موضوع اصلاحات در ۲۰ سال گذشته میداند و تاکید میکند که سیاست «فشار از پایین و چانهزنى از بالا» اینک تبدیل به «تسلیم به بالا، و ترساندن پایین» شده است.
مخملباف به تاجزاده روش گاندی و ماندلا و مبارزات بدون خشونت را که اصلاحطلبان از آنها تجلیل می کنند یادآوری میکند و میگوید که روش آنها «همه مردم و متقاعد کردن آنها براى یک حرکت همگانى است. از قبیل مخالفت مدنى، تظاهرات خیابانى وسیع، اعتصابات سراسرى و همکارى نکردن با رژیم در هر زمینه ممکن تا به زانو در آوردن آن».
او این پرسش را مطرح میکند که ماندلا«همه دنیا را به تحریم رژیم نژادپرست دعوت کرد. آیا اصلاحطلبان که الگویشان ماندلاست، حاضرند دنیا را دعوت به فشار بر سپاه پاسداران کنند؟».
پس از مخملباف محسن سازگارا،دیگر فعال سیاسی نیز از مصطفی تاجزاده میخواهد که از از سهراهی سوریه شدن یا انقلاب خشونتبار وماندن نظام ولایت فقیه» بیرون بیاید.
وی تاکید میکند که سوریهای شدن ایران اتفاق نخواهد افتاد، چون مخالفین نظام «خیلی خوب به مبانی مبارزات مدنی آگاه هستند و در دام خشونتورزیهای رژیم که در همین اعتراضات اخیر هم دیدیم، نمیافتند».
برخی دیگر از تحلیلگران نیز استدلال سوریهای شدن تاجزاده را نقد کردهاند؛ استدلالی که براساس آن خطرجدا شدن استانهایی از ایران را یادآوری میکند.
تاجزاده در پاسخ به مخملباف اما«بروز خشونتهای داخلی و دخالتهای خارجی» را باعث سوریهای شدن ایران میداند و می نویسد که«ایران اگر گرفتار یکی از آن دو شود، وقوع دیگری به نظر من قطعی است».
براساس این استدلال، به جز نیروهای نظامی و شبه نظامی، طرفداران حکومت نیز در مقابل مخالفان شدیدا دست به خشونت خواهند زد و مدل سوریه تکرار خواهد شد. دخالت خارجی نیز دیگر عاملی است که تاجزاده از آن سخن گفته است.
برخی از تحلیلگران اما شکلگیری این عوامل را محتمل نمی دانند. از جمله رضا علیجانی در یادداشتی در زیتون نوشت که «بدنه سپاه و بسیج علیرغم همه مغزشوییهایی که میشوند اما با مثلا حزب بعث عراق و سوریه متفاوتاند. (البته قدرت فرضا خونریز آن هنگام در بدترین حالت میتواند از نیروهای مزدور منطقه ای خود بهرهمند شود.)».
مهدی نوربخش،فعال سیاسی نیز نگرانی تاجزاده درباره جداییطلبی برخی از اقوام ایرانی را بیمورد می داند و مینویسد که «در بین تمام گروههای کرد، شاید تنها کومله به استقلال کردستان ایران اعتقاد داشته باشد. کردهای ایران بیشتر بدنبال خودمختاری در چهارچوبهای قراردادی و مشخص بوده اند».
او فرضیه دخالت خارجی را هم رد میکند و مینویسد که «ایران دشمنان زیادی دارد اما در حال حاضر دشمنانی ندارد که بتوانند و یا بخواهند در ایران دخالت نظامی کنند. هیچ قدرتی نمیتواند در ایران دخالت نظامی کند، بهخاطر اینکه همیشه دخالت خارجی در کشور ما، به وحدت مردم کمک کرده است».
درباره احتمال سوریه ای شدن ایران به جز فعالان سیاسی،نظر جامعه شناسان نیز متفاوت است.تقی آزاد ارمکی در مصاحبه با زیتون گفته بود که ایران «شبیه لهستان و یوگسلاوی و سوریه و تونس و هیچ یک از این کشورها نخواهد شد».
مخملباف اما روش اصلاح طلبان را تقلیل موضوع اصلاحات در ۲۰ سال گذشته می داند و تاکید می کند که سیاست « فشار از پایین و چانه زنى از بالا» اینک تبدیل به «تسلیم به بالا، و ترساندن پایین» شده است.
او در عین حال معتقد است که «فروپاشی سیاسی همین الان اتفاق افتاده است» چرا که «نظام سیاسیِ با قدرت، نظامی است که بتواند پیشبینی کند، با تعامل عمل کند، خودش و جامعه را هم ارتقا دهد. وقتی چنین قدرتی ندارد و فقط پس از بحران از راه میرسد و قیل و قال میکند، این یعنی فروپاشی در حوزۀ سیاسی اتفاق افتاده است».
در مقابل اما عباس عبدی معتقد است که «سیاست اصلاحطلبانه و عاقلانه، هیچگاه سرنوشت مردم را در معرض چنین ریسکی قرار نمیدهد که معلوم نیست در انتهایش ایران سوریه میشود یا تونس».
او تاکید می کند که «کسانی که همین دو هفته اصلاً این حرکت اعتراضی اخیر را پیشبینی نمیکردند، یعنی جلوی چشمشان را نمیدیدند، حالا دارند ده سال دیگر را پیشبینی میکنند که ایران سوریه و لیبی نمیشود و قطعاً سوئیس میشود».
به هر تقدیر درگیریهای سوریه گویا نه تنها باعث ویرانی بخشهایی از این کشور و کشتهشدن بیش از ۳۴۰ هزار نفر شده بلکه باعث شده هراس از تبدیلشدن به آن، تغییر جمهوری اسلامی از نگاه عدهای سخت تر شود.