در فیزیک قانون جهانشمولی داریم که چنین فرموله شده است: «هر عملی را عکسالعملی است؛ مساوی و مختلفُ الجهت».
این قانون در جوامع بشری نیز به طور نسبی صادق است، هرچند که عکسالعملها ممکن است با تاخیر بروز کنند. هر چهقدر هم که با اقدامات سرکوبگرانه بیشتر از بروز عکسالعمل جلوگیری گردد، احتمال وقوع ناگهانی و انفجاری عکسالعمل بیشتر میشود. به همین دلیل است در جوامع زیر سلطه دیکتاتوری همواره میتوان شاهد واکنشها و انفجارهای اجتماعی غافلگیر کننده بود.
حرکتهای اعتراضی زنان در براندازی «حجاب»، واکنش اعتراضی آنان به ۳۹سال حجاب اجباری است که دریایی از انرژی متراکم پشتوانه آن است و تازه آغاز به سر باز کردن نموده است.
به این اعتبار، نه تهدیدهای مرسوم دستگاه سرکوب، نه سخنان سخیفی که از دهان امثال محسنی اژهای بیرون میآید تا به خیال خود با نسبتدادن حرکت هوشیارانه و سنجیدهی زنان به مصرف مواد مخدر، جنبش براندازی حجاب را لوث کنند و نه تحلیل سادهانگارانه آقای مطهری که میگوید «روسری برداشتن ۴نفر مسأله مهمی نیست» (نقل به معنی) هیچکدام پاسخ سازگار با چالش تاریخی زنان علیه حجاب اجباری نیست. واکنش زنان سرآغاز یکی از مهمترین جنبشهای حقطلبانه جامعه ایران علیه استبداد دیرپای مردسالار در ایران است.
حجاب اجباری یکی از ستونهای اصلی ایدئولوژی و ساختار سیاسی حکومت انحصاری روحانیون و دیکتاتوری مطلقه فقیه است. نه اصول دین مثل توحید، نبوت و معاد، و نه واجبات دین مثل نماز و روزه و… هیچیک برای بقای استبداد مردسالار دینی ، با حجاب اجباری قابل قیاس نیستند، چرا که روند گسترش بیاعتقادی به آن اصول و بیعملی به آن واجبات بروز علنی ندارند و ورشکستگی روزافزون ایدئولوژی حاکم را به نمایش نمیگذارند. اما رویگردانی زن از حجاب، نهانکردنی نیست؛ عیان است و شکست ایدئولوژی حاکم را به روشنی نشان میدهد.
همین است که، چه خلافت اسلامی داعش، چه حکومت طالبانی ملاعمر و چه خودکامگی ولایت مطلقه فقیه همگی در رویگگردانی زن از حجاب و چالش برابریخواهانهاش، نفی هویت خود را میبینند و تاب تحمل آن را ندارند.
در قاموس این حکومتهای «اسلامیستی»، ناموس (Nobility) زن نه در قدرت تفکر، ظرفیتهای انسانی و خلاقیت و شجاعت و فضائل اخلاقیاش، بلکه در زیر پوشش تیرهای پنهان است که اگر کنار زده شود مثل پرنده از قفس رها میشود و به هوا میرود و تازه چون زن محجبه باید ناموس مردان مؤمن خانوادهاش نیز باشد بیحجابی او ناموس مردان را به باد میدهد.
چهل سال است که جمهوری اسلامی، حجاب و «حجاب برتر» (چادر سیاه) را نشانه اعتقاد مردم به ایدئولوژی رسمی و مسلط و متولیان آن وانمود کرده است. چهل سال است که دختر پیامبر اسلام که به زعم فقیهان و مبلّغان، در حجاب مستور بوده و هیچ «نامحرمی» چهره «ملکوتی» او را ندیده به عنوان الگوی زن در همه بلندگوها و منابر اسلامی تبلیغ میشود.
الگوی زن در جمهوری اسلامی، زن باحجاب و مطیع مرد است و رسالتش شوهرداری و «تربیت فرزند» است. زنی که اگر حتی به مقام حضرت زهرا هم برسد نمیتواند رهبر شود، در مقام قضاوت بنشیند و در ارث و «احکام قصاص» حداکثر نصف مرد به حساب میآید. آوازخواندن و رقصیدن او ممنوع است چرا که مرد مسلمان را شهوانی میکند و…
دخترانی که در جریان خیزش اعتراضی دی، حجاب از سر برداشتند حرکتی را آغاز کردند که تاریخساز است و در آینده بزرگتر و بزرگتر میشود و مورّخان در فردای آزادی ایران از سلطه حکومت دینی به عنوان نشانه و سرآغاز تحولات بزرگ یاد خواهند کرد.
برای حکومتی که ایدئولوژی و ساختارهای حقوقی و حقیقی آن برای سروری مردانی که فقهای شیعه نام دارند برساخته شده و تکیهگاه آن مردان مؤمن بهرهمند از حجاب و «حجاب برتر» و بهرهمند از سلطه مرد بر زن است، حکومتی که دهها سال است به زور تهدید و «توسری» زنان را از حق طبیعی آزادی پوشش محروم کرده، حرکت نمادین دختران خیابان انقلاب و حمایت نمادینِ زنان با حجاب از آنان، پیامی بسیار پرمعناست و سرآغاز چالشی است که سرکوب از عهده آن بر نخواهد آمد.
وقتی دامنه این واکنش هوشیارانه و شجاعانه زنان گسترده شود، توقف آن با سرکوب غیرممکن است. هنگامی که در حرکتهای آینده، هزاران زن ایرانی، همزمان در خیابانهای ایران حجاب از سر برگیرند و مردان ایرانی از آن حمایت کنند از دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی چه کاری ساخته است، جز آنکه با حسرت، فروپاشی بنای ایدئولوژی دینی را نظاره کند؟
آوردهاند که پنج قرن پیش، رهبر آن زمان کلیسای کاتولیک از میکلآنژ که به فرمان خود او بر دیوار واتیکان، داستان پیدایش انسان و مناسبات او را با آسمان به تصویر در میآورد پرسید شما چرا این پیکرهها را عریان و بدون پوشش نقاشی میکنید؟ و او از بالای داربستی که برای نقاشی از آن بالا رفته بود به پاپ چنین پاسخ داد: «من آنها را همانگونه تصویر میکنم که خداوند آفریده است» و پاپ که به هر حال سرکرده کلیسای دوران رنسانس بود سر به زیر افکند و متقاعد شد.
امروز زن ایرانی در سرآغاز رنسانسی بزرگ که در ایران در حال تکوین است میگوید من میخواهم همانگونه زندگی کنم که هم طبیعت و هم منشور جهانی حقوق بشر به رسمیت شناختهاند. سرکوب و تهدید این مطالبه برحق، شکست خفتبار فقیهان را در پی خواهد داشت.
ستم مضاعف مردسالاری دینی، به زنان قدرت چالشی مضاعف در برابر جمهوری اسلامی داده است. دفاع از حرکت تاریخساز زنان مهمترین خدمت به جنبش دموکراسیخواهانه است. چه بسا گذار ایران به دموکراسی به همت و رهبری زن ایرانی به پیروزی برسد؛ چه چشمانداز انسانی و امیدبخشی