به فاصله دو ماه از تصویب برجام، وزارت خارجه ایران با فراخوان تمامی سفیران ایران سمیناری با عنوان «متحول ساختن دیپلماسی اقتصادی» برگزار کرد. برپایی چنین سمیناری با عنوان «متحول ساختن» آنچه دیپلماسی پیشین ایران بود، دلالت بر آن داشت که «روشنایی» در افق اقتصاد ایران پدیدار شده است؛ روشنایی که تا پیش از آن دیده نمیشد.
تا پیش از ورود ایران در مذاکرات هستهای، ادعای جمهوری اسلامی این بود که تحریمها تاثیرگذار نیستند. آیتالله خامنهای گفته بود که شرایط اقتصادی کشور در «شرایط بدر و خیبر» [اشاره به اقتدار اقتصادی] است. تحریم ها «نعمت» اند و میشود تحریمها را «دور» زد.
این دلگرمی به بیاثر بودن تحریمها، درواقع ناشی از دیپلماسی اقتصادی دولت احمدینژاد بود؛ دیپلماسی اقتصادی به نام «نگاه به شرق» که سرلوحه سیاست خارجی او قرار گرفته بود. با شدت گرفتن جاهطلبیهای هستهای در دولت احمدینژاد، نگاه به شرق، راهبردی بود که در سال ۱۳۸۴ (یعنی از همان سال اول ریاست جمهوری او) در برنامه دولت او قرار گرفت تا با خیال فاصله گرفتن از شرکای اروپایی و غربی و پیوند زدن اقتصاد ایران به شرق (مشخصاً روسیه و اقتصادهای نوظهور یعنی هند و چین) آسیبپذیری اقتصاد ایران از تحریمها را بکاهد. راهبرد نگاه به شرق بر این باور نادرست استوار بود که بدینوسیله میتوان تحریمها را بیاثر کرد.
برآیند چنین سیاست خارجی آن شد که در طول هشت سال ریاست محمود احمدینژاد، او حتی یک سفر دوجانبه به حوزه اتحادیه اروپا نداشت و هیچیک از رهبران اروپا نیز از ایران دیدن نکردند. او تنها راه افریقا و ونزوئلا (چاوز) و چند سفر به مسکو و حضور هر ساله در مجمع عمومی سازمان ملل و صحبتهای ملالآور را بلد بود. نه تنها نسخه او برای علاج اقتصاد ایران موثر نیافتاد که هشت سال بعد، کلیه شاخصهای اقتصادی از جمله نرخ تورم، بیکاری، شکاف طبقاتی، فساد مالی، ذخیره ارزی، ارزش پول ملی و.. وضعیت خطرناک را نشان میدادند.
بروجردی و پیشنهاد دوباره نگاه به شرق
اینک در شرایطی که کمتر از پنج سال از پایان دوره احمدینژاد گذشته، شخصی در جایگاه علاءالدین بروجردی به عنوان رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، بار دیگر نگاه به شرق را نسخهنویسی دوباره کرده و گفته: «ما همان سیاست تقویت نگاه به شرق و انجام کارهای بزرگ با کشورهایی مانند روسیه و چین و استفاده از ظرفیت همسایگان را باید دنبال کنیم و این قطعاً بهترین کار است.»
چنین فردی در جایگاه رییس کمیسیون مزبور نگفته اگر راهبرد نگاه به شرق رویکردی موثری بود چرا رهبر جمهوری اسلامی تن به «نرمش قهرمانانه» داد! اگر این رویکرد در هشت سال دولت احمدینژاد موثر افتاده بود چرا رهبر الگوی «اقتصادی مقاومتی» را پیشنهاد داده است؟ اگر نگاه به شرق نسخه موثری بود رهبر چرا همان را الگو مناسب ندانسته است؟ هشت سال الگوی نگاه به شرق آیا چیزی جز کالای بنجل چینی و امثال آن بود؟ وانگهی آیا در ساختار تحریم فلجکننده که امریکا و همپیمانان اروپاییاش بنا نهاده بودند، مگر چین و روسیه و هند از سر اجبار به تحریمهای علیه ایران تن نداده بودند که بروجردی دوباره همان نسخه ناقص را تجویز میکند؟ آیا در صورت بازگشت تحریمها، میتوان امیدوار بود که این کشورها قطعا برای دور زدن تحریم به ایران کمک میکنند؟
برای پاسخ به همه این پرسشها کافی است بروجردی را ارجاع داد به سخنانی که حسن روحانی در مقام رییسجمهور در توصیف خفقانآور تحریمها بر زبان آورده بود. او گفته بود که:«تحریم ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیایید، تا مسئله محیط زیست حل بشود، تا اشتغال جوانها حل بشود، تا [مشکل] صنعت جامعه حل بشود، تا [مشکل] آب خوردن مردم حل بشود، تا منابع آبی زیاد بشود، تا بانکهای ما احیا بشود و..»
اما، پرسش مهمتر این است که چرا اصلا رییس کمیسیون امنیت ملی، اینک دوباره نسخه بایگانی شده نگاه به شرق را بازنویسی میکند؟
پاسخ را باید در کاخ سفید جست که تا ۲۲ اردیبهشت ترامپ تصمیم خود را برای ماندن یا خروج از برجام اعلام خواهد کرد. نسخه بروجردی برای اقتصاد ایران، پاسخ سادهانگارانه به فروپاشی ساختار برجام است اگر امریکا از آن خارج شود.
تا همینجا شواهد محکمی برای خروج امریکا از برجام در دست است. ترامپ رکس تیلرسون را از مقام وزارت خارجه برکنار و مایک پمپئو، یکی از مخالفان برجام، را به جای او گمارده است. او همچنین، جان بولتون را به جای مک مستر به عنوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید برگزیده است. در مخالفت سرسختانه بولتون با برجام همین بس که او هفت ماه پیشتر در حالی که هیچ مقام دولتی نداشت در اوت ۲۰۱۷ طرح تفصیلی خود را با عنوان «چگونه میشود از شر برجام خلاص شد؟» منتشر کرده و به طور مستوفا راهکارهای خروج از برجام را پیشنهاد داده بود.
این در حالی است که از گوشه و کنار اتحادیه اروپا نیز زمزمههایی برای اعمال انواعی از تحریم بر ایران مثلا به دلیل برنامه موشکی ایران یا نفوذ منطقهاش در یمن و سوریه به گوش میرسد. برای نمونه «ژان ایو لودریان»، وزیر امورخارجه فرانسه پیش از سفرش به تهران در اسفند ۹۶ در مصاحبه با یک نشریه فرانسوی گفته بود: «اگر این مسایل حل وفصل نشود، ایران با خطر تحریمهای جدید روبه رو خواهد شد.«
همین موضعگیری او کافی بود که علی شمخانی در دیدارش با لودریان بر خلاف معمول با یونیفورم نظامی وزیر خارجه فرانسه را به حضور بپذیرد؛ موضوعی که از نگاه رسانهها «معنای ویژهای» را به اذهان متبادر میساخت.
نتیجهگیری
به شرحی که گفته شد همه شواهد دلالت بر فروپاشی برجام و طبیعتا بازگشت به دوران تحریم ها دارد. اگر رویدادی غیر از این رخ دهد، جای شگفتی خواهد بود. در چنین شرایطی راه برونرفت جمهوری اسلامی چه خواهد بود؟
تا اینجای کار، شخصی همچون علاء الدین بروجردی در جایگاه رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس، راه برونرفتی جز نسخه منسوخ نگاه به شرق ارائه نداده است؛ نسخه ای که «آزموده را ازمودن» است.