در سالهای دانشجویی، یکی از دوستانی که اکنون در یکی از کشورهای دور سفیر است، پرسید که اگر یک کامپیوتر(پیسی) بخرم، آیا بعدها امکان آنرا خواهم داشت، در صورت لزوم و به خاطر «نیاز» مادی، بفروشمش؟ جواب دادم: بلی امکان آنرا خواهی داشت اما عملاً اینکار را نخواهی کرد چون «دیر» شده است!
دیروز هم اگر برای فیلترینگ تلگرام مورد مشورت حکام جمهوری اسلامی قرار میگرفتم پاسخی جز این نداشتم. دلیلش را خواهم گفت.
تلگرام اگرچه تنها یک شبکه پیامرسان است و در بسیاری از کشورها کموبیش ناشناخته مانده، اما این پیامرسان سبک و منعطف، برای خیلیها در ایران، چیزی معادل اینترنت است و کانالها و گروههای تلگرامی تمام آنچیزی است که آنها از اینترنت میخوانند یا میخواهند.
اگر در فیسبوک و توییتر ایرانی، پیش از فیلترینگ، تنها شبکههای اجتماعی شکل گرفته بودند، تلگرام میزبان یک «جامعه» مجازی کامل است و این جامعه تلگرامی در ایران چیزی از جامعه واقعی کم ندارد. در این جامعه چند دهمیلیونی، کانالهای تلگرامی نقش وبسایتها، رسانهها و فروشگاهها را به خوبی عهدهدار شدهاند. اینجا همه نوع شهروندی پیدا میشود (حتی بیسواد) و گروههای ذینفع، صنفی و خانوادگی محلی برای تشکیل نشستها و شبنشینیها هستند. بسیاری از سازمانها و ساختارهای بوروکراتیک هم تلگرام را محلی برای ابلاغ دستورالعملها و بخشنامه و اطلاعرسانی کردهاند. در ایران تلگرام محل کسبوکار خیلیها، و بنا به برخی آمارها دو میلیون نفر، شده است(پدر و مادری را میشناسم که کانالی برای کودک دوسالهشان ساختهاند تا لالاییها و قصههای قبل از خواب را آنجا بگذارند و بشنود). از این لحاظ تلگرام را نمیتوان با هیچکدام از شبکههای اجتماعی دیگر مقایسه کرد و به گفته ظریفی این «جامعه» فقط یک دولت و واحد پولی کم دارد.
با صدور فرمان فیلتر کردن تلگرام، جامعه تلگرامی تهدید به فروپاشی شده است. در این جامعه، ارتباطها، اگرچه مبتنی بر بستر اینترنت و غالبا مجازی است اما «نیاز» و بلکه نیازهایی که در این جامعه ایجاد شدهاند، شکل گرفتهاند و تامین شدهاند، کاملا واقعی و عینیاند و برخلاف تصور و تحلیلهای رایج، این «نیاز»ها چیزی فراتر از ارتباطات و رسانه و دسترسی به اطلاعاتاند.
فیلتر کردن تلگرام، راه را برای تامین این نیازهای انسانی دشوار و در مواردی ناممکن میکند اما منجر به حذف آن نیازها نمیشود. بر این مبنا حکومت ایران با فیلتر کردن تلگرام، یک رسانه و یک شبکه را محدود نمیکند بلکه گام در راه فروپاشی یک «جامعه» میگذارد و رو در روی نیازهای واقعی و غیرانتزاعی اعضای آن قرار میگیرد که چه بسا در میان نیازهای زیستی (طبقه اول هرم مازلو) آنها قرار دارند؛ نیازهایی فراتر از اطلاعرسانی و رسانه و اخبار.
در نمونهای مشابه، اگر ایرانیها، علیرغم تمام فشارها و تهدیدها و قانونشکنیها و هزینهها، دست از استفاده از ماهواره نکشیدند، به این خاطر بود که استفاده از این تجهیزات و دسترسی به اطلاعات و شبکههای ماهوارهای، در ایران به یک «نیاز» زیستی تبدیل شده است، نیازی فراتر از اخبار و مسائل سیاسی.
به لحاظ فنی، «البته» فیلتر کردن تلگرام امری ممکن است و گذر از این فیلترینگ هم ناممکن نیست، (مگر اینکه ایران ارتباطش را صرفا مبتنی بر اینترانت داخلی قرار دهد و از اینترنت جهانی جدا شود) و این فیلترینگ میتواند عضویت در جامعه تلگرامی را با هزینه و دشواری و مشکلاتی مواجهه سازد اما نخواهد توانست آن «نیاز» یا نیازهای ایجاد شده را فیلتر کند. یعنی تلگرامیها در شبکههای دیگر و شاید هم در تلگرامِ فیلتر شده این «نیاز» را تامین خواهند کرد و حکومت اگر وادار به عقبنشینی هم نشود، در این کار«حتماً»شکست خواهد خورد، تنها به این دلیل ساده که برخلاف شبکههای دیگر، برای فیلترینگ تلگرام «دیر» اقدام کرد؛ دیرتر از آنکه تلگرام ایرانی خالق و تامینکننده «نیاز»های اعضای جامعه خود شود.
یک پاسخ
چندان به این تحلیل امیدوار نباشید. تلگرام هم کهنه شده و میشود مثل وایبر!
دیدگاهها بستهاند.