در شباهت ایران امروز و ژاپن ۷۳ سال پیش، می‌توان به ماجرای تسلیم ژاپن در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم رجوع کرد. به دردناک‌ترین حادثه زندگی امپراطور ژاپن و آن شبی که امپراتور جوان تصمیم گرفت اولتیماتوم ژنرال مک آرتور فرمانده ارتش آمریکا را بپذیرد و ژاپن را تسلیم ارتش آمریکا کند. امپراتور هیات دولت و ژنرال‌ها را به کاخ امپراتوری دعوت کرد تا آنها را در جریان تصمیم خود برای پذیرش اولتیماتوم آمریکا و تسلیم بدون قید و شرط ارتش این کشور قرار دهد. در ژاپن هم مانند ولایت فقیه ایران امپراتور چیزی بین سایه یا مهر خدا یا پسر خدا در زمین بود که از آسمان نازل شده است؛ با این تفاوت که در آن زمان هیچ شهروندی خود را مجاز نمی‌دانست تا صدای امپراتور را بشنود یا سیمای او را ببیند. تا حدی که اگر کسی با کاروان حامل امپراتور مواجه می‌شد باید سر خود را به قدری پایین می‌آورد یا به سمت دیگر بر می‌گرداند تا چیزی از امپراتور مقدس را رویت نکرده باشد .
امپراتور تصمیم گرفته بود تا نوار سخنرانی تسلیم خود را در حضور ژنرال‌ها ضبط کند یا آن را به اطلاع آنها برساند. ژنرال‌های قدر قدرت ارتش که بعد از نابودی پایگاه دریایی پرل هاربر در هاوایی کم‌کم خود را برای بمباران لس‌آنجلس آماده میکردند، به التماس افتادند تا ژاپن تسلیم نشود .فرماندهان نیروی دریایی و هوایی مقابل امپراتور زانو زدند تا او را منصرف کنند. اما کشته‌شدن صدها هزار نفر که با بمب اتمی در هیروشیما و ناگازاکی دود شده بودند و صدها هزار نفر دیگر که با سوختگی‌های رادیواکتیو همه بیمارستان‌ها را پر کرده بودند، امپراتور را به نقطه بی‌بازگشتی رسانده بود تا آخرین چیزهایی که از ژاپن باقیمانده بود را نجات دهد.
هم‌زمان، ژنرال مک آرتور و هری ترومن، رئیسجمهوری وقت آمریکا، نیز دچار یک اختلاف نظر خطرناک بودند. مک آرتور خواستار صدور مجوز بمباران اتمی سومین شهر ژاپن بود اما رئیسجمهوری آمریکا از امضای سندی که قتل عام هم‌زمان این همه انسان را صادر می‌کرد، امتناع داشت. با این حال، امپراتور در حالی جلسه با فرماندهان نظامی را ترک کرد که ژنرال‌ها از قبل صدها نفر را مامور کرده بودند تا با حمله به محل جلسه٬ نوار سخنرانی امپراتور را توقیف و نابود کنند. در جریان این کودتا و مبادله آتش بین سربازها و محافظان امپراتور ده‌ها نفر کشته شدند و ژنرال‌هایی که تا ساعتی قبل در مقابل هیروهیتو زانو زده بودند، حمام خونی از محافظان امپراتور به راه انداختند. ماموران و درباریان امین هیروهیتو از تونل‌های مخفی خود را به بیرون کاخ رسانده و ساعتی بعد نوار سخنرانی امپراتور را به رادیو بردند و در ۱۵ اگوست ۱۹۴۵ برای اولین بار در تاریخ ژاپن مردم صدای امپراتور را شنیدند که همه شروط ژنرال‌های آمریکایی را پذیرفته و ژاپن را تسلیم ژنرال مک آرتور کرد.
هیروهیتو تنها امپراتور تاریخ بشر است که در زمان حیات او کشورش دو بار به ابرقدرتی جهانی تبدیل شد و یک‌بار نیز در اثر جنگ کاملا ویران و تسلیم شد. ژاپن پس از تسلیم به آمریکا، با تنظیم بودجه‌ای که تقریبا هیچ بودجه نظامی یا دفاعی در آن تعریف نشده بود، بعد از بیست سال دوباره به یک ابر قدرت اقتصادی بی‌نظیر در جهان تبدیل شد و هیروشیما و ناگازاکی هم بهتر از قبل بازسازی شدند.
برخلاف آنچه در مورد امپراتور ژاپن نوشه شده٬ در تاریخ خواهد آمد که در زمان رهبر فعلی جمهوری اسلامی٬ کشور ایران دو بار در اثر دو تحریم بین‌المللی رو به ویران رفت و هیچگاه کشور شاهد آبادانی چشمگیری هم نبود. اما برای اصلاح تاریخ هنوز فرصت هست و می‌توان از تجربه استثنایی امپراتور ژاپن بهره برد و کشور را از تبدیل شدن به یک لیبی یا عراق دیگر نجات داد، زیرا هر آنچه بر سر کشور بیاید تاریخ آن را به حساب دونالد ترامپ یا نتانیاهو نخواهد گذاشت. ولی در تاریخ خواهد آمد که رهبر۸۰ ساله ایران دریافت نکرد که کوتاه آمدن در دیپلماسی، عقب‌نشینی در جنگ و بعضا حتی تسلیم شدن به دشمن، همه و همه نماهای مختلف قدرت دیپلماسی-جنگ هستند٬ و اینکه آنچه نباید از دست برود خاک و آسایش مردمی است که بر روی آن زندگی میکنند.
بی تردید نظام بین الملل اصلا نظام عادلانه ای نیست، اما اینقدر هم که ما چهل سال علیه آن تبلیغ کردیم هم ظالمانه نبوده است. ۲۵۰ کشور از بعد از جنگ جهانی دوم تاکنون در کنار هم زندگی کرده اند و بعضا با هم اختلافی داشتهاند و کار به جنگ کشیده است. اما صلح و تبادل اقتصادی همیشه قاعده و جنگ استثنا بوده است. از میان همه کشورها فقط سه کشور ایران٬ کوبا و کره شمالی طولانی‌ترین تاریخچه درگیری با آمریکا را داشتهاند. باز هم از میان این ۲۵۰ کشور فقط ایران است که به نمایندگی از جهان اسلام و اعراب و فلسطینی‌ها با اسراییل درگیر است و کوتاه نمی‌آید. نظام بین‌الملل امروز به گونه‌ای چیده شده است که حتی اختلاف داشتن با یک کشور هم زیاد از حد است٬اما جمهوری اسلامی این را درک نمی‌کند. به همین دلیل٬ تنها راهکار خروج ایران از بزرگترین تحریم تاریخ روابط بین‌الملل کنار آمدن با جامعه جهانی و کنار آمدن با آمریکا و نیز با اسراییل است. شک نکنید که اسراییل و بخش مهمی از جمهوری‌خواهان خواهان کنار آمدن با ایران نیستند و خواستار تخریب هر روندی در عادی‌سازی روابط با ایران هستند و از تنش با ایران سود می‌برند. اما شاید بتوان گفت ادبیات رهبر ایران و عملکرد گروه‌هایی که در دفتر او نفوذ دارند یا به قول خودشان از این دفتر الهام میگیرند بیشترین نقش را در زمینه‌سازی برای تخریب روابط جهان با ایران را بر عهده داشتهاند و همیشه سرفصل سخنرانی‌های نتانیاهو علیه ایران از همین سخنرانی‌ها و لابی‌ها الهام گرفته شده است. برای خارج شدن از بحران فعلی رفع این نقیصه اهمیت زیادی دارد.
سرهنگ قذافی یا امپراتور ژاپن
توالی برخی از رخدادهای مهم کشور ایران را در لبه پرتگاهی قرار داده است که بی رودربایستی ادامه این روند بی‌شک به جنگ داخلی و تجزیه کشور و ضدیت با اسلام و آخوندکشی منجر خواهد کرد. هر قدر گفته شد و نوشتیم که با موشک ترامپ را آزمایش نکنید و برای اسراییل خط و نشان نکشید و عربستان سعودی را به دامان نتانیاهو نرانید و قوه قضاییه را فدای سعید طوسی و سعید مرتضوی نکنید٬ پای خود را در باتلاق یمن نکنید و استراتژی خانمان‌سوز «راه قدس از کربلا می‌گذرد » را در سوریه کپی پیست نکنید، گوش نکردند. تا اینکه امثال علی‌اکبر ولایتی و محسن رضایی و لشگری از امنیتی‌های سپاه و وزارت اطلاعات و لباس شخصی‌ها٬ و جاسوسان موساد و سازمان مجاهدین خلق، کشور را به روزی نشاندند که بیشتر شبیه بمب‌های عمل نکرده زمان جنگ شده است که بالاخره امروز یا پس فردا منفجر خواهد شد و همه چیز و همه کس را با خودش به ته چاله‌ای می‌کشاند که به نفع هیچکس نیست.
در ایران همه فرصت‌ها با هم سوخت. برای اداره امور داخلی کشور سرکوب سیستماتیک و خفقان عمومی را انتخاب کردند. در سیاست خارجی کسانی که پشت پروژه آتش زدن سفارت عربستان قرار داشتند ماموریت داشتند تا کشور را به نقطه بی‌بازگشت امروز بکشانند. ادامه حضور ایران در سوریه و حیات خلوت سعودی‌ها به نفع ما نبود. فعالیت‌های هسته‌ای و صرف بیش از صد میلیارد دلار هزینه که ما می‌دانیم برای حفظ رژیم بوده است نه حفظ کشور٬ وبال گردن مردم ایران شده است. استفاده از موشک‌های صنایع دفاعی کشور در بازی‌های کودکانه علیه اسراییل٬ دفاع از صنایع موشکی کشور و بقای آن را بس دشوار کرده است. دشمنی با اسراییل و اصرار بر قضیه فلسطین که هیچگاه ربطی به ایران نداشته است، کشور را بازیچه حزب‌الله لبنان و آلت دست نظامیان بی‌منطق کرد. با این حال٬ تا فرصت هست و می‌توان با کنار آمدن با جامعه جهانی و کنار گذاشتن سیاست خارجی ایدئولوژیک٬ به احتمال زیاد این نقصان‌ها را به فرصت تبدیل کرد.
دولت امروز ایران توانایی مقابله با اتحاد شیطانی عربستان سعودی٬ اسراییل و دولت آمریکا و نیز شبکه فلج‌کننده تحریم‌ها را ندارد و نباید با فرصت‌سوزی تنها راه خروج از این تونل وحشت را مسدود کرد. زیرا هدف از تحریم‌ها حتی تسلیم کشور ایران یا حتی Regim change هم نیست. پایان این تونل نابودی کشوری به نام ایران است که مردمی امیدوار دارد. حتی برای توسل به افسانه‌های ایران و کنام پلنگان و شیران نیز دیر شده است. اتحادیه اروپا توان و انگیزه‌ای ندارد تا برای حمایت از ایران در مقابل تحریم‌ها جهت تاریخ معاصر اروپا را عوض کند و در مقابل آمریکا بایستد. تحریم‌ها چیز زیادی از کشور باقی نخواهند گذاشت زیرا بعد از برجام نیز عملا هیچگاه برداشته نشد. جدا از تحریم‌ها، خشکسالی یک سوم کشور را از هستی ساقط کرده و یک سوم دیگر در اثر آلودگی و تخریب محیط زیست و غبار در وضعیت فوق‌العاده به سر می‌برد.
شرایط امروز ایران کم و بیش به کشور ۷۳ سال پیش هیروهیتو شباهت یافته است. برای خارج کردن کشور از این بحران که تجزیه و نابودی کشور هدف آن است، تصمیمی به بزرگی تصمیم امپراتور ژاپن لازم است. امروز رهبر جمهوری اسلامی بر سریک دو راهی تاریخی قرار گرفته است که یک سر آن به سرنوشت کشور امپراتور فقید ژاپن منجر میشود و سر دیگر آن به سرنوشت سرهنگ قذافی در عقب یک وانت یا صدام حسین بالای چوبه‌ی دار.
هیچ تصمیمی به غیر از ارجاع به آرای عمومی به منظور سرشکن کردن فشار و از نو چیدن سیستم اداره کشور و بازگرداندن همه ایرانی‌ها به وطن قادر نخواهد بود کشور را از زیر بار این همه فشار خردکننده هدفدار نجات دهد.
به احتمال زیاد٬ دیری نخواهد پایید که سپاهی‌ها و لباس‌شخصی‌ها و تشکیلات مخوف امنیتی‌شان همانند ژنرال‌های ژاپنی که بالاخره رو در بایستی را با امپراتور کنار گذاشتند و با کودتایی ناکام همه را قصابی کردند برای اداره امور کشور شرایط فوق‌العاده اعلام میکنند و کشور با دشواری‌های بیشتری مواجه خواهد شد.
فقط یک نفر است که تا دیر نشده هنوز میتواند مانع آخرین غلت جمهوری اسلامی و سپس کشور به ته دره شود. آن یک نفر رهبر جمهوری اسلامی است که در این سال‌های آخر عمر و بیماری٬ اگر همت کند و از خیر آبرو و تشکیلات امپراتورگونه خود به نفع ۸۰ میلیون ایرانی بگذرد، شاید در تاریخ برای این شجاعت مورد تمجید قرار گیرد.
17 پاسخ
خنده دار ترین بخش از این یادداشت >> « بی تردید نظام بین الملل اصلا نظام عادلانه ای نیست، اما اینقدر هم که ما چهل سال علیه آن تبلیغ کردیم هم ظالمانه نبوده است. »
اینکه آمریکا مردم بیگناه را قتل عام بکنه با بمب اتم انقدرا هم ظالمانه نیست !!؟
پیشنهاد میکنم به تاریخ رجوع کنید و ببینید انگلیسی ها و آمریکایی ها چه بلایی سر ما آوردند(نه به فارسمون رحم کردند نه به ترکمون و نه به کردمون و نه به اقوام دیگه)
استقلال حق مسلم مردم ایرانه ، خواهشا با این حرفا جای جلاد را عوض نکنید.
ایران هیچگاه مانند ژاپن متجاوز نبوده پس این مقایسه مغلطه ای بیش نیست.
نمی دانستیم شرافت در تسلیم است !
اگر چنین باشد بی شرافت ترین مردم کسانی هستند که از وطنشان دفاع میکنند.
کسی که در مکتب امام حسین بزرگ شده، میداند شرافت چیست.
ما از چیزی واهمه ندا یم، جانمان را هم میدهیم و شرافتمان را پاس میداریم.
درود بر تو ترامپ میفهمه که منطقه خاور میانه مال ایرانه گردن کلفتی آمریکا تموم شده
متأسفم برای یک مشت آدم بی ایمان و سست عنصر ، که امپراتور ژاپن رو با انسان مؤمن و وارسته ای مثل سید علی خامنه ای مقایسه میکنن ، ما قدرتی مثل خدا داریم که از تمام قدرت ها فراتر است ما به این خدا ایمان راسخ داریم با تمام وجود ، ولی شما را چه کنیم که بنده شیطان هستید و خوب معلوم است کسانی که در بند شیطان هستن به وجود خدا ایمان ندارن اگه به وجود خدا هم باور دارن در حد لقلقه زبانشان هست
امت حزب اله حاضر در صحنه، از چماقداران و ژ ۳ به دستان و سرکوبگران مردم، تا آنها که بگونه های دیگر از جمله با بحث و گفتار از حکومت مطلقه ملایان پشتیبانی میکردند، امروزه سه دسته شدند. عده ای چنان ۱۸۰ درجه چرخشیده اند، ریش را تراشیده اند و (از فحشهایی که به خامنه ای و شریکانش میدهند که بگذریم) حرفهایی درباره حاکم و حکومت مقدس میزنند که اگر یک هزارم این حرفها را در آن زمان ما میزدیم، کمترین کارشان این بود که حکم اعدام ما را بگیرند !
دسته دوم، دیگر مدعی مخالفان نیستند، حتا ضمن تأثر و پشیمانی با انتقادکنندگان همراهی و همدلی نشان میدهند به حکومت انتقاد میکنند.
دسته سوم همچنان با قیافه حق بجانب، همچنان ادعاهایی میکنند، حرفهایی میزنند و مخالفان را چنان بباد ناسزا و توهین میگیرند که انگار با حکومت مطلق و مقدسشان در این چهل سال چه خدمتها به مردم کرده باشند ! چنان حرف میزنند و به انتقادکنندگان ناسزا و متلک میگویند که گویی این همه ویرانی، جنایت، خیانت و فسادهای گسترده، کار هشداردهنگان ومخالفان است !
انگار خودشان بموقع هشدارداده اند و سرکوب شده اند ! گویی دشمن تراشی و امریکا ستیزی و اسرائیل ستیزی و فلسطین محوری و سرکوب ملت چه فایده ها و پیشرفت هایی بدنبال داشته است! خجالت نمی کشند و باز هم طلبکارند!
نمیدانم خودخواهی مانع است تا بپذیرفند چه بر سر ایران و منطقه آورده اند یا هنوز منافعی دارند! یا هردو !
بفرمایش حضرت امام راحل انشاالله خداوند همه ما را آدم کند !
مرسی که با تز روشنفکری کشور و با یک مثال مع الفارغ تسلیم کشورهای بیگانه میخواهی ممنون خانم فرزانه همفکران شما هم چنین میخواهند فقط خیلی در لفافه بیان میکنند که مبادا خاطرشان خدشه دار شوند با تشر های حکومتی ، ولی شما لپ کلام را گفتید
آقا محمد عزیز شما که خودت را تحت عنوان «ما ایرانی ها» خطاب میکنی اگر حرفت درسته و اکثر ایرانی ها را با خودت هم نظر و هم رأی میدانی لطفا از حاکمیت بخواه که در یک رأی گیری سراسری و قانونی نظرات مردم ایران رو در ارتباط با تعیین نوع برخورد با مسائل و مشکلات مهم کشور در قالب چند پرسش با پاسخ بله و خیر سوال کنه و ملت را در بیان نظرشون آزاد بگذارد تا معلوم شود آیا ملت ایران با شما هم نظرند یا خیر؟
عالی بود . واقعا متاسفم برای کشور و مردمش . ۴۰ سال و فقط اشتباه . اصلا برنامه و استراتژی وجود نداره . فقط منتظر هستن کسی کاری انجام بده و حرفی بزنه تا پاسخی بدن .
خدا رحم کنه .
مدتهای زیادیست ایرانیان را فرهنگ خرد گرایی ترک کرده است. نقطه اوج این سایه شوم در پیدایش انقلاب اسلامی شاهد هستیم. البته دیکتاتوری قبل از انقلاب هم در وهن خردگرایی ناله هوکوس پوکوس سرمیداد. از جمله جشنهای ۲۵۰۰ ساله مرا بیاد فیلسوف آلمانی هگل می اندازد. مثل اینکه وهن خردگرایی عجیب در آنجا ریشه دار است.
جالب که روشنفکر به اصطلاح دینی و چپ٬ از آل احمد و شریعتی تا سروش و غیره به این وهن خردگرایی (نا)آگاهانه دامن زدند…..
حالا! اینکه رهبر اول انقلاب خودکشی با جام زهر را برای ایرانیان به ارمغان گذاشت و ملت علت اش را از خود نپرسید باعث شد که رهبر دوم انقلاب هم از نرمش قهرمانانه سخن گوید.
بد نیست ایرانیان از همین الان فکری کنند که رهبر سوم انقلاب چه Legacy برایشان بر زبان الهی اش نزول خواهد نمود.
بد نیست سایتی درست و نظر ملت را در آن سایت جمع آوری شود.
انقلابی با سامورایی خیلی فرق داره
وقتی این یادداشت رو خوندم.به نظرم اومد یه بچه ی دبیرستانی که هیچ فهم صحیحی از علم سیاست نداره اونو نوشته.شما مردم ایرانو چی فرض کردید؟یه مشت ابله بی دست و پا که اجازه می دن یه اجنبی چند هزار کیلومتر اون ور تر برای سرنوشتشون تصمیم بگیره.مخاطبین شما کی هستن؟؟ملت ایران؟؟کی رو دارید گول می زنید؟؟روسیه سالها در زمان شوروی و چین تا همین الان با آمریکا توی جنگ اقتصادی و تسلیحاتی هستن.آلمان ها مدت ها با آمریکا جنگیدن.ژاپنی ها سالها با آمریکا مبارزه کردن.کشور های بی غیرت عربی که مثل سگ گله برای آمریکا کاسه لیسی می کنن مدت ها دشمن اسرائیل بودن.در اقلیت بودن همیشه نشانه اشتباه کردن نیست.مخصوصا وقتی که بین یک مشت ترسو و ابله باشیم.ما تنها ملت کره ی زمین نیستیم که گردن کلفتی و سیاست چماق و هویج امریکا رو قبول نداریم.رئیس جمهور بی ادب آمریکا باید یاد بگیره با ملت قدرتمند ایران با ادبیات محترمانه صحبت کنه.نه از بالا به پایین طوری که با رعیت های خودش حرف می زنه.مسئله موشکی ما غیر قابل مذاکره است و رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر اسرائیل و هر گردن کلفت دیگه ای غلط می کنن بخوان درموردش به ما چیزی رو تحمیل کنن.ما ایرانی ها سرنوشت خودمون رو خودمون تعیین می کنیم و به کسی باج نمی دیم.دوران بزن در رو تموم شده…
وطن فروش ها
بعضیا مصداق خیلی چیز هارو با هم قاطی میکنن ک بگن تو چنین شرایط بودن میدونن بهترین کار چیه ولی حیف ک آدما همدیگه رو نمیشناسن و برای آن نظر و انتقاد میکنن بهترین کار این ک اول بشنوی و ببینی مشکلات و بعد ب فکر حل اون باشیم نه این ک با خیالات خود همه رو ب اشتباه بندازیم.
درود می فرستم به کسی که ترا نام فرزانه کرد.
نوشته های شما را میخوانم و از گفتگوهای تلویزیونی شما هم بهره میبرم. بنظرم آینده درخشانی در نویسندگی دارید (بیاری پروردگار).
بااجازه شما دو سه نکته از بسیار نکته ها را می افزایم.
نخست بگویم که خود بخوبی این نکته ها و بیش ازاینها را میدانید، و نیز براین باورم که نویسنده باید آگاهی و هشدارش را بدهد، حتا اگر گوش شنوا نباشد که در این مورد نیست. در ضمن برای ما پیامگذاران هم باید حرفی بگذارید ! با اجازه :
تفاوت هایی چشمگیر در این میان هست. یکی اینکه برای امپراتور هیروهیتو، ملت ژاپن و ژاپن بعنوان میهن مهم بود. او مردی مردمی بود و برای مردم و کشورش پیشرفت و سربلندی میخواست. ولی برای امثال آقای خمینی و خامنه ای چیزی که مهم نیست میهن و ملت و ملی است. از نظر اینگونه آدمها مردم بدرد رای دادن و نمایشهای خیابانی میخورند. از فردای پیروزی، بدمستی آغاز کردند و علیه هرچه که نام و نشانی از ملت و ملی و میهن و ایران و ایرانی داشت شعار دادند و ناسپاسی کردند. از جمله در سازمان صدا و سیما در این چهل سال برنامه های تحقیر آمیز و توهین نسبت به ایرانی بفراوانی پخش میشود در محراب و منبر و سخنرانی های آقایان از این توهین ها و تحقیرها فراوان است. نمونه ها پُرشمارند !
می گفتند برای ما مکتبمان مهم است نه میهن ! تا سرانجام امام ره و راحل در پاسخ به کسانی که هشدار دادند اسلام را به خطر می اندازید، گفتند حفظ اسلام واجب ولی حفظ حکومت اوجب واجبات است ! و این دستورِ کار پیروان افسارگسیخته اوست، برای خیانت و جنایت گسترده و غارت نجومی ! هیچ پروایی از هیچ چیز ندارند. خود ولی امر مسلمین جهان دلار و طلا بار تریلی میکنند و به جنوب لبنان و جاهای دیگر میفرستند !
با اینکه این حکومت آخوندی است ولی بگفته آخوند آذری قمی (در سال ۱۳۶۸ اگر درست به یادم مانده باشد) ولی فقیه حتا میتواند بطور موقت (؟!) توحید را تعطیل کند ! امام ره و دیگران اعتراضی نکردند ! صدا از کسی درنیامد ! برای تهمت به رقیبان حتا در حرم امام رضا بمب گذاشتند ! دیگر چه بگویم؟!
تازگی یکی از آخوندهای حکومتی گفت اگر قرار باشد حکومت را از دست بدهیم سرزمین سوخته تحویل مردم میدهیم ! نه ولی امر مسلمین جهان، نه امام جمعه ها، نه سپاه و نه دولت و قوه قضائیه و نیروی انتظامی و بسیج و دیگر ارکان حکومت اعتراض و انکار نکردند، دادگاه ویژه روحانیت هم او را احضار نکرد ! زیرا حرف خودشان را زد.
تجربه هم نشان داد اینها زمانی کوتاه می آیند و ذلت هم میپذیرند که حکومت را در خطر ببینند ! تنها روزنه امید (اگر بتوان امید خواند) احساس خطرشان در همین یک زمینه است. در جریان گروگانگیری امریکایی ها، موشک زنی به شهرها در زمان جنگ، سرانجامِ جنگ، داستان هسته ای، و بسیاری موارد دیگر، همین احساس خطر برای حکومت اینها را به عقب نشینی واداشت، گرچه بر سر مردم منت گذاشتند ! همه هزینه ها هم برای مردم است.
دیگر اینکه ژاپنی ها هیروهیتو را بزرگ میداشتند، آنگونه که نوشتید، ولی ایرانیان (منهای توده های نادان، چه تحصیلکرده و چه غیر آنها) از خامنه ای و حکومتش بیزارند.
این داستان اندوه بار بیش از اینها است. باز هم عرض میکنم اینها را خود بخوبی میدانید و با شما موافقم که در هر حال نویسنده باید آگاهی و هشدار بدهد، حتا اگر گوش شنوا نباشد.
اعتراف به شکست جرات میخواد
با پوزش ازخانم روستائی برای اشتباه بکاربزدن نام خانمی دیگر
خانم محمدی همه فرما یشات شما درست است جز انجا که انتظار دارید اقای خامنه ای برخواسته از حوزه قم و مشهد همچون مردی وطن پرست و شرافتمند چون امپراطور ژاپن عمل کند..متاسفم که شما پس از چهل سال از آخوند شیعه را نشناخته اید و نمیدانید که برایشان ایران و مردمش اهمیتی ندارند.ابولحسن بنی صدر که خود آخوند زاده است حکایت کرده ،سخنرانی تند خمینی علیه شاه را که منجر به ۱۵ خرداد شد برای مصدق فرستادیم ،پیغام داد مرد شجاعیست ولی این ها همیشه از پشت به ملت خنجر زده اند…
دیدگاه‌ها بسته‌اند.