زیتون ـ علی کلائی: چهار دهه پس از انقلاب بهمن ۵۷ و نقش غیرقابل انکار دانشجویان و دانشگاه در آن و بیش از شش دهه پس از رویدادی که سرآغاز نامیدن ۱۶ آذر به عنوان روز دانشجو شد، همچنان و در هر نسل، مطالبات جنبش دانشجویی و ماهیت آن محل پرسش و گفتگوست. این گفتگو هم میان خود دانشجویان که سوژه اصلی این ماجرا هستند جریان دارد و هم میان اهل نقد و نظر که ناظران نقاد این جنبش هستند.
«زیتون» در آذر ۹۷ با طرح سه سوال به سراغ دو فعال دانشجویی امروز دانشگاههای ایران رفت تا از مطالبات و ذهنیت آنان در قیاس با نسلهای پیشین و نگاه آنان به آنچه که میتوان آن را عملکرد عقلانی نامید، بپرسد. بیشک نظر و نگاه این دو تن تنها زاویه نگاهی از دو فعال دانشجویی است و رویکردها از سوی فعالین دانشجویی متکثر است. همین تکثر است که خصلت چند صدایی جنبش دانشجویی و عدم امکان بسط اقتدارگرایی را در آن موجب می شود.
اسامی این فعالین نزد «زیتون» محفوظ است.
در ابتدا پرسیدیم که «به نظر شما دانشگاه امروز باید پیگیر چه مطالباتی باشد؟ آیا این مطالبات با آنچه در گذشته بوده تفاوتی دارد؟ اگر متفاوت است چه تفاوتی؟»
یک فعال دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی تهران در پاسخ به این پرسش به ما گفت که فضای فعلی دانشگاه را باید با در نظرداشتن فضای سیاسی کشور به تحلیل نشست. او ادامه داد: «واقعیت این هست که فعالین دانشجویی از سال ۹۲ با دو معضل اساسی روبرو بودند. یکی مسالهی انقطاع نسلی با فعالین پیشین و دومی مساله ی دوران پس از سرکوب. این دو مساله به خودی خود بر هرتشکل و جریانی تاثیر مهمی به جا می گذارد. فعالین دانشجویی این مقطع هم از این تاثیرات مصون نبودند. از طرف دیگر، فعالین دانشجویی مهمترین کار ویژهی خود را پس از روی کار آمدن دولت اول روحانی، مسالهی احیای تشکلهای دانشجویی تعریف کردند.»
این فعال دانشجویی در ادامه با ارجاع به جنبش دانشجویی در دهه هفتاد شمسی گفت: «شاید دقت در این نکته ضروری باشد که این اولین بار بود که پس از انقلاب و پس از قوام انجمن های اسلامی در سر و شکل جدیدش در دهه ی هفتاد، فعالین دانشجویی با وضعیتی مواجه بوده اند که اساسا نهادهای تشکیلاتی خودشان را نابود شده و به محاق رفته دیدند. این امر به خودی خود نوع خاصی از کنشگری را طلب می کند. هنگامی که تمامی تلاش اولیهی شما مصروف بازگشایی و احیای تشکل های تعطیل شده می شود، طبیعی است که قسمی از مطالبه محوری های نرمال و عملکرد های عادی جریانات دانشجویی، موقتا به تعویق خواهد افتاد.»
وی همچنین با ارجاع به سالهای ۹۳ و ۹۴ از احیا و بازگشایی تشکلهای دانشجویی و انجمن های اسلامی «در سر و شکل نوین خود» سخن گفت و ادامه داد: «حال فعالین دانشجویی در بزنگاهی قرار گرفتند که می بایست هویت های جدید، و راهبرد های مختص آن را پی ریزی می کردند. در این مقطع، فعالین دانشجویی به دلیل همان دو معضل پیش گفته شده یعنی انقطاع نسلی و دوران پس از سرکوب، شیوه های خاصی از کنش ورزی در دانشگاه ها را به آزمون و خطا گذاشتند. در بین سال های ۹۴ تا ۹۶ تشکل های دانشجویی با عدم موفقیت در خلق هویتی یکپارچه و مستقل، در فرآیند همین آزمون و خطاها، به خلق خرده گفتمان های پراکنده و ناقص و به تبع آن، راهبردهای متفاوتی پرداختند.»
او با طرح مثالهایی از خرده گفتمانهایی چون «عدم محدود کردن کارویژه های انجمن به فعالیت ناب سیاسی، افزایش دامنه ی فعالیت ها به حوزه های اجتماعی و فرهنگی و محیط زیستی، مساله کردن خود دانشگاه، توجه به مسائل صنفی و رفاهی» به فعالیت های دیگری چون «تشکیل حلقه های مطالعاتی، برگزاری مراسم های رسمی در آمفی تئاتر ها با دعوت از چهره ها و فعالین سیاسی، صدور بیانیههای مشترک، انتشار نشریات و خلق شعار های هماهنگ سیاسی خصوصا با مطالبه ی رفع حصر» اشاره کرد و آنها را «از عمده ترین این تکنیک ها و ابزار های مورد استفادهی فعالین دانشجویی» خواند.
این فعال دانشجویی اینگونه بحثش را ادامه داد که «اما رفته رفته از سال ۹۵ به بعد با ظهور شوراهای صنفی رفاهی در سرو شکل جدید خود، با ایجاد نوعی رقابت و یا حتی بعضا تخاصم میان انجمن های اسلامی و شوراهای صنفی، رفته رفته فضای فعالیت دانشجویی وارد مرحله ای شد که من از آن به دوران «ستیزه جویی های بی حاصل» تعبیر میکنم. این روند در دی ماه سال ۹۶ به اوج خود رسید و با شوک ناشی از حوادث دی ماه، کلیت جناح ها و جریانات دانشجویی را به یک تعلیق چند ماهه فرستاد. بنابراین به عنوان جمع بندی من تلاش داشتم در این قسمت بهجای ارایه تحلیلی تجویزی، به توصیف روند بپردازم. و در نهایت تصور میکنم مبنای این تفاوت های گفتمانی، راهبردی و تکنیکی میان این نسل از فعالین با نسل های پیشین در همان مختصات خاص دوره ای بود که در ابتدا به آن اشاره کردم.»
با این وجود فعال جوان دیگر دانشجویی از دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره مستقیم به «مطالبات صنفی دانشجویان» در پاسخی کوتاه گفت: «دانشجویان امروز به درستی پیگیر مطالبات صنفی دانشجویان و مطالبات دیگر اقشار (به ویژه کارگران و معلمان) هستند. برتری این مطالبات نسبت به مطالبات گذشتهی دانشجویان این است که دانشجویان امروز کمتر به اختلافات میان جناحهای حکومتی اهمیت میدهند و از چارچوب شعارهاو مطالبات این یا آن جناح حکومتی خارج شده اند. از جمله مهمترین مطالبات صنفی دانشجویان در سالهای اخیر توقف روند پولیسازی دانشگاه بوده است، روندی که باعث بیرون راندن فرودستان از دانشگاه و ایجاد فشار مالی و تحصیلی بر دانشجویان فرودست شده است.»
در پرسش دوم خواستیم بدانیم چقدر معتقد به فرایند آزمون و خطا در جنبش دانشجویی هستند اگر معتقدند که احتمال خطا میرود، آیا باز هم میتوان آنها را پیشروی جریان دموکراسیخواهی محسوب کرد؟ با ورود به قیاس میان نسلهای مختلف جنبش دانشجویی آیا نسل حاضر را در قیاس با نسل پیشین همچنان پیشرو در امر دموکراسیخواهی تلقی میکنند؟
فعال دانشجویی از دانشگاه شهید بهشتی که سابقه حضور و تحصیل در دانشگاههای دیگر کشور را هم دارد، پاسخ به این پرسش «زیتون» را از چند منظر دشوار دانست و گفت که « باید ابتدا بر تعریفی حداقلی از دمکراسی و فهم متفاوت از آن توافق کرد و سپس دو مقطع از جریانات دانشجویی را با آن معیار سنجید.» وی ادامه داد: « با این حال تصور میکنم که اگر در حداقلی ترین معنا مقصود از پیشبرد امر دمکراسی خواهی با تسامح، پیریزی فعالیت های دانشجویی برمدار آزادی و عدالت باشد و جهتگیریهای جریانات دانشجویی نیز مبتنی بر دفاع از حقها و آزادی های عمومی تعریف شود، بر این اساس مجددا مقایسه ی این نسل با نسل های پیشین وابسته به پارامتر های زمانی خاص می شود.»
او با نگاهی به تاریخ جنبش دانشجویی در دو دهه پیش از نیمه دهه ۷۰ تا نیمه دهه ۸۰ را «دهه ی گفتمان های توسعه ی سیاسی، جامعه مدنی، آزادی بیان و …» دانست و گفت که «طبیعتا جریانات دانشجویی نیز دایرمدار همین گفتمان ها در مسیر پیشبرد امر دمکراسی خواهی گام برداشتند. اما نمی توان انکار کرد که عصر دولت اول روحانی و ابتدای دهه ی ۹۰ تا اکنون بی تردید مجالی برای ظهور و بروز آن گفتمان ها در سطوح مختلف در عرصه ی عمومی نبود و به تبع آن جریانات دانشجویی هم متاثر از آن فهم تلقی خاص خود را نسبت به امر دمکراسی خواهی پیگیری کردند.»
وی در ادامه و با نگاه به جریان دانشجویی از سال ۹۲ به بعد گفت که تصور نمیکند این جریان «بیاعتنایی معناداری به مساله ی آزادی بیان و یا حمایت از زندانیان سیاسی و یا دفاع از حق ها و آزادی های عمومی کرده باشد، اگرچه دال محوری فعالیت های این نسل خیلی از غلظت مفاهیمی چون جامعه مدنی و آزادی های عمومی و توسعه سیاسی برخوردار نبوده باشد.»
این فعال با سابقه دانشجویی با اشاره به مسئله «عدالت» و در پیوند با پاسخ به سوال طرح شده ادامه داد: «در این حوزه نمیتوان پیش کشیدن مساله ی عدالت را برای نخستین بار در سر و شکلی جدید وبا غلظتی بیشتر در میان فعالین نسل جدید در مقایسه با نسل های پیشین از نظر دور داشت. طرح مسائلی نظیر عدالت آموزشی و عدالت رفاهی و صنفی و مطالبات دانشجویی در این حوزه، هم از سوی انجمن های سیاسی و هم از سوی شوراهای صنفی، بی تردید دستاورد بزرگ نسل جدید فعالین دانشجویی در پیشبرد وجهی خاص از دمکراسی خواهی مبتنی برنظریهی عدالت بوده است.»
فعال دانشجویی مورد پرسش ما از. انشگاه علامه طباطبایی اما نظر دیگری دارد. او نسل جدید را فراتر از دوگانه «اصلاحطلب – اصولگرا» می داند و می گوید: «پاسخ به این سؤال نیاز به بررسی عمیق تاریخ جنبش دانشجویی دارد، اما چیزی که به نظر میآید این است که این نسل به دلیل فراتر رفتن از مطالبات جناحهای حکومتی توانسته است بر خواستههایی دموکراتیک مانند حق تحصیل اقلیتهای دینی و مذهبی تأکید کند، در حالی که پیش از این در چارچوب جناحهای حکومتی و دوگانهی اصلاحطلب-اصولگرا چنین تأکیدی وجود نداشتهاست.»
زیتون گفتگوی خود با این فعالین دانشجویی را با این پرسش پایان داد که «به نظر شما دانشگاه امروز عقلانی تر عمل میکند یا پیش از این؟ اگر امروز، چقدر هزینه دادن نسل پیشین را در این نوع عملکرد موثر می بینید؟»
فعال دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی، پاسخ به این پرسش را با سوال دوم مرتبط دانست و گفت: «تردیدی نیست که پرداخت هزینه و اعمال محدودیتها بر هر سوژه ی فعالی تاثیر گذار است. خصوصا اینکه دامنهی محدودیت ها و هزینهها گسترده باشد.اما مایلم پرسش مهم شما در رابطه ی مساله ی «عقلانی» عمل کردن را فارغ از تک فاکتور «هزینه» پاسخ دهم.»
وی ادامه داد: «من تصور میکنم آنچه که تحت عنوان، قسمی عمل عقلانی در میان فعالین دانشجویی این نسل برجسته بنظر میرسد، ریشه در خلق و رشد نوع خاصی از فرهنگ سیاسی غالب در سطح کلان و عرصه عمومی کشور داشته باشد.
خلق و رشد فرهنگ سیاسی نرمالیزاسیون در میان حاکمیت، اصلاح طلبان، روزنامه نگاران، فعالین مدنی و به طور کلی شهروندان، از همان انتخابات ۹۲ و رای به آقای روحانی تولد یافت و پس از آن در به تعویق انداختن مطالبات رادیکال، خود انتقادی افراطی گذشته، پرهیز از تند روی، تقدس بخشی به نوعی عملگرایی، ارزش دادن به اعتماد و ائتلاف استراتژیک با نیروهای مرتجع در بسترانتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان سال ۹۴ و … رشد و نمود پیدا کرد.»
او «تعلیق امر سیاسی رادیکال، معناباختگی اخلاقی در میان سوژه های فعال، و دگرگونی و جابجایی ارزش ها» را آسیب مهم این فرهنگ سیاسی عادی ساز عملگرا در سطح عمومی دانست و گفت که « بر مبنای این تحلیل من جریانات دانشجویی را هم مستقل از هژمونیک شدن این فرهنگ سیاسی خاص نمیبینم.»
این فعال دانشجویی در ادامه بحثش گفت:«اگر بی هویتی نسل جدید فعالین دانشجویی مورد نقد هست، اگر عقلانی عمل کردن درمعنایی خاص در کارنامه نسل جدید برجسته هست، اگر آشفتگی کارویژه ها در انجمن های اسلامی به چشم می خورد، اگر ایده ی خاصی برای امر سیاسی ناب در دانشگاه وجودندارد، اگر رشد تیپ های فرصت طلب و بی پرنسیب در میان فعالین دانشجویی جدید امکان یافته است و ده ها ایرادی از این دست، حتما بخش زیادی از آن از خلال فرآیند های تعاملی و تاثیر و تاثراتی است که فعالین دانشجویی و فضای سیاسی کشور در عرصه ی عمومی بر مبنای همان فرهنگ سیاسی غالب بر هم نهاده اند.»
فعال دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی در پاسخ به این پرسش زیتون گفت که «باید دید که تعریف عقلانی عمل کردن چیست.» و ادامه داد: « این درست است که باید از هزینهی بیهوده پرهیز کرد اما در عین حال جایی که حرکتی هزینهزا میتواند فایدهای داشتهباشد باید با در نظرگرفتن هزینه آن حرکت را انجام داد. دانشجویان امروز به این نکته توجه دارند؛ هرچندممکن است در موارد کمی حرکات نسنجیدهای اتفاق بیفتند.»
فعال دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی در ایان خواستار ذکر نکته ای در خصوص دورنمای فعالیت های دانشجویی شد:« تصور میکنم که پس از حوادث دی ماه سال ۹۶ و شوک ناشی از آن، و سیطره ی یک دوره از سردرگمی و سکوت، از امسال تشکل های دانشجویی نشانه های مثبتی از تحول و تغییر را نمایان ساختهاند. حمایت درخشان فعالین دانشجویی از اعتراضات صنفی معلمان و کارگران و گشودگی جریانات دانشجویی نسبت به پیوند زدن میان وجه جنبشی دانشگاه و جامعه کارگری، و ایجاد تحول در شیوه ی برگزاری مراسم روز دانشجو در برخی از دانشگاه های کشور از برگزاری مراسم های رسمی در آمفی تئاترها با دعوت از اصلاح طلبان به سوی برگزاری روز دانشجو توسط خود دانشجویان در صحن دانشگاه، همه و همه نوید بخش تحولی روشن هرچند دیرهنگام در میان جریانات دانشجویی نسل جدید در جهت باز سازی هویتی جدید با گشودگی در برابر امکان های بیشتر و اتخاذ راهبرد ها و تاتکیک های اثر بخش و خلاقانه تر می باشد.»
2 پاسخ
جوانان نپخته و خام را نباید آلوده ی سیاست کرد.
دیدگاهها بستهاند.