زیتون ـ فریده ریحانی: «به میان پاهایم خیره شدم و دیدم زن کولی دستهایش داخل کیف دستیاش در جستجو بود. با انگشتان بلندش داخل آن را گشت و بالاخره یک تیغ ریشتراشی شکسته بیرون کشید… خون خشک شدهای را روی لبه دندانهدار تیغ دیدم… دنیای من ناگهان تاریک شد. مادرم دستمالی را روی چشمانم انداخت ».
این جملات بخشی از خاطرات «واریس دیری» اهل سومالی و نماینده سازمان ملل برای مقابله با ختنه دختران است که خود در کودکی ختنه شده بود.
براساس برآورد سازمان ملل متحد هماکنون ۲۰۰ میلیون زن در جهان هستند که تحت یکی از انواع ختنه قرار گرفتهاند و از این تعداد ۴۴ میلیون نفر از آنان دختران زیر ۱۴ سال هستند.
در ایران اگرچه آمارهای دقیقی در مورد میزان شیوع این عمل وجود ندارد، اما تحقیقاتی که توسط کامیل احمدی، پژوهشگر حوزه آسیبهای اجتماعی در این مورد انجام و ماحصل آن در کتابی به عنوان « به نام سنت» چاپ شده است، نشان میدهد ختنه زنان در چهار استان هرمزگان، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی انجام میشود. براساس یافتههای این تحقیق که حدود ۱۰ سال به طول انجامیده، روند ختنه در ایران رو به کاهش است.
ختنه زنان و دلایل آن
ختنه یا ناقصسازی جنسی، شامل حذف جزئی یا کامل بخشهایی از آلت تناسلی زنان است که به دلایل غیر پزشکی انجام میشود.
این ناقصسازی در بین جوامع مسلمان و غیر مسلمان دیده میشود.
بر اساس تحقیقات سازمان بهداشت جهانی، دلایلی که اقوام مختلف برای موجه نشان دادن این رسم عنوان میکنند، شامل، مفید بودن آن از نظر بهداشتی، کمک به سلامتی، پیدا کردن روح پاک، زیبایی بدن دختر، کنترل تمایلات جنسی او تا قبل از ازدواج، نگهداری باکرگى دختران جوان تا زمان ازدواج، تامین لذت جنسی بیشتر برای مردان و نگهداشتن رسم و رسوم نسلهای گذشته، است.
سازمان بهداشت جهانی اما میگوید که ختنه زنان عوارض جبرانناپذیری برای آنان به همراه دارد. آسیبرسانی به مجرای ادرار، عفونتهای خونی، ایدز، یرقان، تشکیل کیست و دمل در ناحیهی مجرای ادرار و یا دهانه مجرای تناسلی، خونریزی، ایجاد شوک و حتى مرگ زنان به دلیل استفاده از وسایل غیر بهداشتی و استفاده نکردن از داروهای موضعی، عفونتهای مزمن یا متناوب مجرای ادرار و لگن، خطر عقیم شدن زنان، افسردگی، سردمزاجی، کاهش میل جنسی، تجربه نکردن ارضاء جنسی، قطع قائدگى، جمع شدن خون قائدگى در شکم و یا به تأخیر افتادن و سختی دوران قائدگى از جمله خطراتی است که گروههای فعال حوزه زنان و سازمانهای جهانی بارها در مورد آن هشدار دادهاند.
بالاترین آمار شیوع ختنه زنان ۱۵ تا ۴۹ ساله متعلق به کشورهای سومالی (۹۸ درصد)، گینه (۹۷ درصد)، جیبوتی (۹۳ درصد)، سیرالئون (۹۰ درصد)، مالی (۸۹ درصد)، مصر (۸۷ درصد) و اریتره (۸۳ درصد) است.
از طرف دیگر بنا به آمار سازمان ملل متحد ۴۴ میلیون دختربچه زیر ۱۴ سال در سطح جهان ختنه شدهاند که بیشتر این دختران اهل گامبیا (۵۶ درصد) و موریتانی (۵۴ درصد) هستند.
۵ سال پیش سازمان ملل متحد گزارش داد که دولت اسلامی عراق و شام (داعش) دستور ختنه زنان ۱۱ تا ۴۲ سال در موصل را صادر کرده است.
گفته میشود ظهور آداب مربوط به بریدن آلت تناسلی زنان برای اولینبار در اطراف دره رود نیل اتفاق افتاده و از آنجا به نواحی اطراف مانند حوزه رود نیل، شمال شرقی و غرب آفریقا گسترش یافته است.
ختنه زنان در اسلام و ایران
ختنه زنان مسلمان بیش از شیعیان در میان اهل سنت رایج است. در میان چهار فرقه اهل سنت دست کم شافعیها ختنه زنان را واجب میدانند، شافعیها بیشتر در مالزی و اندونزی زندگی میکنند اما مرکزیت دینی آنها در مصر است. با این وجود واجب بودن این عمل در میان اهل سنت هم مورد جدال است.
به نظر میرسد نظر کلی شیعیان در این باره بر پایه احادیثی که نقل شده حول مستحب بودن ختنه زنان میچرخد.
هر چند مراجع تقلیدی مانند آیت الله خوانساری و آیت الله محمد تقی مدرسی ختنه کردن زنان را مستحب دانستهاند، اما آیت الله محمد حسین فضل الله یکی دیگر از مراجع تقلید، ختنه کردن زنان و دختران را از سنتهای مستحب ندانسته و آنرا سنتی به جامانده از دوران قبل از اسلام میداند. او چنین اعمالی را در صورت آسیبرسانی جسمی به فرد حرام دانستهاست.
تحقیقات میدانی هم نشان از آن دارد که این عمل در بین شیعیان افغانستان، ایران و عراق پایگاه فرهنگی ندارد.
در ایران به گفته رایحه مظفریان فعال و پژوهشگر حوزه زنان و نویسنده کتاب «تیغ و سنت» بر اساس تحقیقی که در سال ۹۴ انجام شد، قشم یکی از بالاترین آمارها را درباره ناقصسازی جنسی زنان در ایران دارد؛ « با حدود ۸۳ درصد قربانی که البته بیشترشان اهل تسنن هستند.» او میگوید:« در همه موارد، ختنهکننده یا ختّان دایه محلی بوده که ختنهکردن را به صورت موروثی یاد گرفته و هیچ آموزش حرفهای ندیده است.»
در این تحقیق مشخص شد ۶۲ درصد از پرسششوندگان در این جزیره علاقمند به ختنه دخترانشان هستند .
او در مورد دلایل این افراد برای ادامه این عمل میگوید: «آنچه مشخص است این است که ناقصسازی عملی وابسته به فرهنگ است… آنچه به عنوان پژوهشگر در این سالها شاهد بودم قربانی شدن دخترانی بود که توسط مادران برای انجام عمل به دایه ها سپرده میشدند. مردان کمترین دخالت را در ایجاد چرخه رواج این سنت داشتند. مادران ترس دارند که بخت از سر دختران ختنه نشده بپرد و مادر شوهرها دخترانی برای پسرانشان انتخاب میکنند که ختنه شده باشند. بنابراین آن چیزی که باید در جوامع محروم تغییر کند سواد و آگاهی و روشنگری زنان است.»
با این وجود بر اساس تحقیق میدانی کامیل احمدی، مردمشناس بر روی یک جامعه آماری ۳ هزار نفره که در سال ۹۵ نتایج آن منتشر شد، عدم تمایل نسل جوان به پذیرش ختنه زنان، مهاجرت به شهرها، تحصیلات، زندگی مدرن و گذشت زمان از عمده دلایل کاهش تمایل به ختنه زنان در ایران است. اما با این حال این سنت همچنان در بعضی مناطق وجود دارد.
نخستین بار در سال ۲۰۰۳ استلا اوباسانجو بانوی اول نیجریه خواستار نامگذاری روز ششم فوریه به نام «روز جهانی عدم هرگونه مدارا با ناقصسازی جنسی زنان» شد که مورد موافقت کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل قرار گرفت.
4 پاسخ
از نوع قبایل و مناطقی که این سنت در آنها همچنان رایج است، میتوان پی برد که این سنتها ، بازمانده ای از سنتهای دوران مادرتباری ست…و این نکته نیز قابل اثبات است که رواج ختنه پسران در برخی قبایل بدوی(بخشی از آیین مرد شدن در این قبایل) و اسلام نیز تقلیدی ست از آیین های مادرشاهی؛ با این تفاوت که این سنت در دوران مادرشاهی، با هدف وفاداری دختران به مادر انجام می گرفته است. میتوان اینطور نیز نتیجه کیری کرد که اجتماعات انسانی هم در دوران مادرشاهی، و هم پدرشاهی، سنتهایی را در خود پرورش می دادند که شباهت این اجتماعات را با گونه هایی همچون مورچه ها، زنبورعسل و موریانه ها را به نحوی آشکار می سازد. باروری حقی نیست که همه به طور یکسان از ان بهره مند باشند، درست همانطور که مردانی مقطوع نسل می شدند تا در حرمسرای مردی دیگر به خدمت گرفته شوند.در هر دو دوران چند شوهری و چند زنی، معنایی جر این نداشته که بهره مندی جنسی بیشتر یک فرد، با محروم ساختن افرادی دیگری تامین می شده.
تا کی ما باید با قوانین و سنن پوسیده کهن زندگی کنیم. ختنه، چه زن و چه مرد، از عقاید احمقانه قدیمی است و در دنیا امروز جایی ندارد.
پیشنهاد میشود این عکس و مقاله را بردارید در این اوضاع و احوال چنین مقاله ای بهنجار و مناسب نیست…در مجلات بهداشتی است…
دیدگاهها بستهاند.