چگونه حکومت های اسلامی جهل را تحمیل می کنند؟

مصطفی آکیول / ترجمه: علی کلائی

اخیرا چند روزی را در مالزی بودم. در آنجا برای سخن گفتن در باب انتشار نسخه مالایی کتابم به نام ” اسلام بدون افراط گرایی: حقوق یک مسلمان برای آزادی” رفته بودم. انتشار دهنده این کتاب که یک نهاد پیشروی اسلامی به نام “جبهه رنسانس اسلامی” است، برای من جلسات سخنرانی بسیاری را در کوالالامپور ترتیب داد. به مانند همه نویسندگان و مولفان، من از علاقمندی این موسسه به کتابم و همچنین بازخورد خوبی که از حاضران در جلسات و خوانندگان کتابم گرفتم بسیار خوشحال و خرسند بودم. اما امر دیگری برای من مشکل زا شد و فکرمیکنم این مشکل را بسیاری دیگر از نویسندگان و مولفان مسلمان نیز تجربه کرده اند. منتشر کننده کتاب من، نگران سانسور بود.
مشکلی که به من گفته شد این بود که دپارتمان گسترش و توسعه اسلام که بخشی دولتی است و “به هدف حفاظت از خلوص و اصالت ایمان و دیانت” (در مالزی) شکل گرفته، در صورت تشخیص این مسئله که این کتاب برخلاف سنت های اسلامی است و یا با بخشی از آن مخالفت دارد، می تواند کتاب را ممنوع کند.
به هر تقدیر دولت مالزی کتاب من را ممنوع نکرد. اما اگر چنین امری روی می داد من شگفت زده نمی شدم. تا امروز این دپارتمان بیش از هزار کتاب ترجمه شده به زبان مالایی را غیرقانونی و ممنوع اعلام کرده است. کتاب “خاستگاه گونه ها” اثر چارلز داروین به این دلیل که به گفته وزیر کشور “بر خلاف آموزه های دینی” است و حتی اعلام شده است که “همسازی و وفاق اجتماعی” را به خطر می اندازد ممنوع اعلام شده است. “اسلام، در روایتی مختصر” پژوهشی نسبتا متعهدانه از نویسنده ای با آثار پر فروش چون کارن آرمسترانگ نیز به همین صورت و به دلیل “عدم همسازی با وفاق عمومی و اتحاد اجتماعی” توقیف شده است.
مالزی یک مورد و نمونه غیرعادی در جهان اسلام نیست. بصورتی بسیار افراطی تر و شدیدتر، وزارت اطلاعات (دانش و آگاهی) عربستان سعودی هر چیزی را که منتشر می شود می تواند سانسور کند و پلیس شریعت می تواند هر کتابی را به این اتهام که ایشان حس کرده اند که در آن “توهین به مقدسات” روی داده، توقیف کنند. حتی کتاب مقدس مسیحیان نیز که پرفروش ترین کتاب در جهان است در عربستان سعودی ممنوع است و برای ایشان اصلا مهم نیست که این کتاب در قرآن مورد ستایش و تکریم قرار گرفته است. در مصر و با اعمال سیاست مشت آهنین عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور این کشور مجموعه از کتابهای ادبی دراین کشور غیرقانونی اعلام شده است. ماه گذشته (ماه فوریه ۲۰۱۶) یک رمان نویس مصری به اتهام “نوشتن بر خلاف عفت عمومی” به دو سال حبس محکوم شد.
و تنها این موارد نبوده و چنین مسائلی بسیارند. فقدان آزادی بیان در دولت هایی که خود را اسلامی میخواند از سوی بسیاری، از اسلام هراسان تا مسلمانان آزادیخواه مورد نقد جدی و صریح قرار گرفته است. همیشه نیز در پاسخ، حکومتی که کتابها و یا نوشته جات و یا حتی وبلاگها را مورد سانسور قرار می دهد، از خود سلب مسئولیت کرده و از مسئولیت پذیری شانه خالی می کند. آنها عموما فکر می کنند که آزادی بیان اختراعی غربی است که ایشان نباید آن را پیاده کرده و به آن احترام بگذارند. در مالزی دولت و حکومت با گستاخی و تندی هرچه تمامتر رویکرد لیبرالی، آزادمنشانه و حقوق بشری را رد و محکوم می کند.
سانسورچی ها فکر می کنند که با این عمل خود و با دور نگه داشتن باورمندان و معتقدان به دیانت از ایده هایی که ایشان آنها را خطرناک می خوانند، در حال خدمت کردن به جوامع مسلمان هستند. اما در واقع بر خلاف آن دارند رفتار می کنند. این نگاه و رفتار پلیسی آنها تنها فقر و تضعیف فکری و نظری جوامع اسلامی و مسلمانان را به همراه دارد. وقتی اندیشه ها و رویکردهای مسلمانان با همان اندیشه های “خطرناک” مورد چالش قرار نگیرد، ایشان نمی توانند آن رویکردها را به کمال رسانده و رشد داده و بیان کنند.
من دو دهه پیش و زمانی که دو کتاب “ژن خودخواه” و “ساعت ساز نابینا”ی ریچارد داوکینز برای اولین بار در ترکیه چاپ شد همین نگرانی را داشتم. کتابها تفسیری بسیار شدید و تند آتئیستی از فرگشت یا همان تکامل را ارائه می کردند. به عنوان یک مسلمان معتقد و نویسنده ای با علاقه و اشتیاق، میخواستم ردیه ای بر آن بنویسم. زمانی که شروع به تحقیق و پژوهش کردم متوجه شدم که تمامی نقدها و استدلال های منطقی بر علیه اندیشه های مطرح شده دکتر داوکینز و آتئیست های جدید، توسط اندیشه ورزان و نویسندگان در غرب مسیحی مطرح و نوشته شده است. به دلیل زندگی در یک جامعه آزاد که در آن مذهب به راحتی به چالش کشیده می شود، مسیحیان غربی با به روزرسانی و پیش بردن اندیشه های سنتی خود امکان دفاع استدلالی و منطقی از مسیحیت را پیدا کرده اند. در عربستان سعودی، مالزی و دیگر کشورهای که از سانسور رنج می برند، به دلیل همین سانسور، مسلمانان امکان برخورد استدلالی با آتئیست ها را پیدا نکرده اند. حکومت ها مسئله را در این میان به فرض خود و با ممنوعیت کتابها و یا حتی تنبیه و مجازات آتئیست ها حل کرده اند.
این خودرایی و تعصب و نگاه خشک و بسته ویژگی ذاتی و خصلت اساسی اسلام نیست. هزار سال پیش، و در هنگامه ای که اروپای مسیحی در تنگ نظری و ترس از اتهام “توهین به مقدسات” و امثال اینها دست و پا می زد، جوامع اسلامی با گشادگی و کنجکاوی به دنبال اندیشه ها و دانش و بحث و نظر بودند. کتابهای ارسطو در بغداد و کوردوبا (در آندلس) ترجمه و خوانده می شد، در حالی که در همان زمان این کتابها در پاریس و رم ممنوع بود. هیچ تعجب و شگفتی نباید داشت وقتی بدانیم که جهان اسلام خواستگاه و پیشگام کشف ها و پژوهش ها در علوم، پزشکی و ریاضیات بوده است. در الهیات نیز اندیشه ورزان مسلمانی چون ابن رشد، اندیشه های فلسفی بسیار پیچیده ای را مطرح کردند و با توجه به آشنایی مسلمانان با فلسفه یونانی، این اندیشه ها الهام بخش اندیشه ورزان مسیحی ای چون توماس آکویناس شد.
بسیاری از مسلمانان زمانه ما و حتی آنانی که خود دست به سانسور کتابها می زنند و یا با اتهام بدعت گذاری و ارتداد با کتابها و نویسندگان برخورد می کنند، به دنبال و یاد “دوران طلایی اسلام” هستند و به این دلیل که تمدن اسلامی ما دیگر آن شکوه و جلال سابق را ندارد تاسف می خورند.
به نظرم می رسد که تحقق که آن روزگار طلایی و آن شکوه اسلامی به لطف گشودگی و پذیرش ایده ها و فرهنگ های بیگانه و غیر، ممکن شده بود. اما آن شکوه در قرن ۱۳ ام هجری به سوی رکود و نابودی رفت و آن حضور جهانی بدل به دگماتیسمی در خود و درون خود شد. و در همان زمان رونق اروپا آغاز شد و اروپائیان به روشن اندیشی و پذیرش و گشودگی در تمامی عرصه ها پرداختند.
جهان اسلام امروز در وضعیت بیماری و عدم ثبات به سر می برد. علم، تکنیک، اقتصاد و فرهنگ در جوامع اسلامی پیشرفتی نداشته است. و این امر تنها با آزادی بیشتر در همه حوزه ها به دست می آید. این روند به نقد و پرسش بیش از پیش مسلمانان نسبت به سیاست های مبلغ جهل و موقم آن به بهانه حمایت از امر ایمان و یا سیاست هایی که حامی قدرت مداران حافظ این جهل به این نام است، بستگی دارد و اگر این نقد بیشتر و قویتر شود، این روند نیز تسریع خواهد شد.

 

مصطفی آکیول روزنامه نگار اهل ترکیه، نویسنده کتاب “اسلام بدون افراط گرایی: حقوق یک مسلمان برای آزادی” و نویسنده ای صاحب نظر است.

این مقاله توسط «علی کلائی» برای « زیتون» ترجمه شده است.

متن اصلی را در نیویورک تایمز ببینید : http://www.nytimes.com/2016/03/17/opinion/how-muslim-governments-imposeignorance.html?referer&_r=0

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

یک پاسخ

  1. بنظر میرسد مشکل اینجاست که پس از آشنایی با پیشرفت دنیایی و تمدن غربی روشنفکران اسلامی خواستند کلا دیانت را کنار بگذارند.

    این حرکت علاوه بر عکس العمل حکام توسط مردم مسلمان نیز طرد شد…حرکتی برخلاف طبیعت و حقیقت…

    متفکران و روشنفکران باید از همان ابتدا در چگونه خواندن قرآن دقت بیشتری بخرج میدادند و اصول و روش مستحکمی بنا میکردند.

    اصول و روشی منبعث از درون خود قرآن و مستقل از افراد حاکم و مقدس نما…و آن را نشر داده و میان مردم می بردند…و فرقه گرایی های اسلامی را از بین میبردند.

    اگر این وظیفه را قبل از ظهور تمدن غربی بدرستی انجام میدادند شکفتگی اسلامی ادامه پیدا میکرد و به پژمردگی نمی رسید…

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان قدیمی که سابقه جنگ و خدمت در رده بالای سپاه را

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده مردم از انقلابی که

ادامه »

آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که جهان در آن قرار دارد.

ادامه »