قمار خطرناک ترامپ-خامنه‌ای؛ بازنده و آینده

علی کشتگر

در شرایط خطرناکی که طبقات حاکم ایران و آمریکا بر سر منافع و مطامع خود شبح جنگ را در مرزهای ایران به پرواز درآورده اند، دو مساله مبرم در برابر ماست. یکی طرح مطالبه مذاکره بی قید و شرط با حکومت آمریکا و تبدیل این مطالبه به خواست فراگیرعمومی. بی تردید اکثریت مردم ایران از بهبود مناسبات ایران و آمریکا و پایان دادن به سیاست دشمن محور جمهوری اسلامی که پس از چهل سال پیامدهای فاجعه بار آن همین شده که امروز شاهدیم حمایت می کنند. در شرایطی که ایران زیر فشار تحریم و در لبه پرتگاه جنگ قرار گرفته طرح و پافشاری بر شعار مذاکره با آمریکا با هدف اجتناب از جنگ و تحریم و عادی سازی مناسبات دو کشورعلاوه بر آن که حرکت موثری علیه جنگ و در دفاع از منافع ملی ایران است، یکی از کارآمدترین راههای مبارزه با سیاستهای ضد ملی ولایت مطلقه فقیه و گسترش ارتقا جنبش ملی دموکراسی خواهی است. دومین مساله نقد تبلیغاتی است که سیاست های کنونی ترامپ را عامل مثبت بین المللی ارزیابی می کنند و با این تبلیغات به روند شکل گیری جنبش مسئوولیت‌پذیر درون‌زا آسیب می زنند، در میان صفوف ملت شکاف ایجاد می کنند و بخشی از مردم را به جای حمایت فعال از مذاکره با آمریکا، هواداربدتر شدن مناسبات ایران و آمریکا و ادامه تحریم ها و تهدیدها که به زعم طرفداران تحریم عاملی مثبت تلقی می شود، می کنند.

خدمت ترامپ به خامنهای

دونالد ترامپ با خروج از برجام و اتخاذ سیاست تحریم و تهدید ایران فرصت و دستاویزی برای هسته اصلی قدرت جمهوری اسلامی به رهبری آیت الله خامنه ای فراهم آورده که آن را از خدا طلب می کرده اند. و در عوض مشکلات و موانع مهمی برسر راه دموکراسی خواهی درون زای ایران ایجاد کرده است.اینک بیش از یکسال پس از خروج آمریکا از برجام و تشدید تحریم های ایران، دو کشور در سراشیب جنگی خطرناک قرار گرفته اند که اگر درگیرد شعله های آن همه خاورمیانه را فرا خواهد گرفت و معلوم نیست به چه فجایعی ختم می شود و چگونه پایان می گیرد. اما درهر سناریوی محتمل برنده قماری که ترامپ شروع کرده در یک سو سوداگران جهانی جنگ افزار و کاسبان «کلنگی کردن»* و بازسازی مجدد کشورهای نفت خیز خاورمیانه و در سوی دیگر تندروهای ایران به رهبری خامنه ای خواهند بود و این مردم ایران اند که از این رهگذر بزرگترین مصیبت ها را متحمل خواهند شد. کافی است به این واقعیت ها توجه کنیم که در نتیجه تشدید تحریم ها صدها هزار تن از کارگرانی که در مجتمع های صنعتی ایران کار می کرده اند، به خیل بی کاران پیوسته اند و طبقه متوسط ایران زیر بار تحریم ها به شدت تضعیف شده و این به معنی آن است که دو رکن اساسی خاستگاه آزادی و عدالت نخستین قربانیان تحریم ها هستند.

ایدئولوژی انقلاب دائم

در تحلیل شرایط پیچیده کنونی آن چه که متاسفانه بسیاری از سیاستمداران دو طرف و تحلیل گران به آن کم توجه مانده اند شناخت ماهیت ایدئولوژیک –سیاسی هسته اصلی قدرت جمهوری اسلامی و اهداف و استراتژی درازمدت آن است. نیروهای ایدئولوژیک و اصول گرا به رهبری خامنه ای بر اساس باورها و برداشت های ایدئولوژیک شان از آنچه اسلام ناب می نامند همچون سایر جریانات بنیادگرای اسلامی خود را حق مطلق و «دشمنانشان» که به زعم آنان آمریکا و اسرائیل اند باطل مطلق می پندارند. آنها بر این باورند که جنگ میان دو جبهه حق و باطل دائمی است و تعطیل بردار نیست، مگر در شرایطی ویژه و با اتخاذ تاکتیک هایی که در خدمت اهداف و استراتژی آنان باشد (چفیه ای که به گردن خامنه ای و سرداران سپاه و بسیج پیچیده، نماد همین نگرش است). آنها جمهوری اسلامی ایران را حاصل مبارزه مجاهدانی می دانند که در ایران به پیروزی رسیده اند تا آغازگر انقلاب جهانی اسلام و در فاز نخست انقلاب اسلامی در سرزمین های مسلمان باشند(در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز عباراتی به همین مضمون وجود دارند). از نظر آنها نگرش متعهد و مومن به صدور انقلاب به سرزمین های اسلامی همانگونه که در مقاله «ناموس انقلاب در برابر صلح» به آن اشاره شد «ناموس» جمهوری اسلامی اصلی غیرقابل مذاکره و مصالحه دانسته می شود.

تحلیل خامنهای از شرایط

خامنه ای فرد خود شیفته ای است که به خود و تحلیل های خود ایمان دارد. او هرگونه انتقاد و اندرزی را با عصبانیت پس می زند و به حساب دشمنی و یا حماقت می گذارد. بنابه تحلیل و توهم او، شرایط امروز ایران، منطقه و جهان برای تحقق اهداف الهی توسعه جمهوری اسلامی به سرزمین های همسایه از هر زمان مساعدتر است. و او این آمادگی را نتیجه نبوغ سیاسی خود در سی سال گذشته و نیز حماقت های پی در پی «دشمن» از جمله حمله جورج بوش به عراق و افغانستان و خروج ترامپ از برجام می داند.

خامنه ای بر این باور است که دولت های عرب متحد آمریکا از درون به شدت آسیب پذیرند و مردم این کشورها از وابستگی و نزدیکی رژیم های عرب به آمریکا و اسرائیل خشمگین و درکمین شورش و قیام علیه این رژیم ها هستند. او می داند که از این پس آمریکایی که می خواهد هر طوری شده با مصالحه با طالبان نیروهای خود را از افغانستان خارج کند مایل و حتی قادر به اعزام گسترده نیروهای زمینی برای حمله به ایران آن چنان که در عراق و افغانستان اتفاق افتاد نیست و تازه ایران هم که عراق و افغانستان نیست و اگر قرار به اشغال نظامی ایران و ورود ارتش آمریکا و متحدان آن به تهران باشد باید صدها هزار و شاید یک میلیون سرباز آمریکایی به ایران اعزام شود. و آمریکا در چنین جنگی دهها هزار کشته خواهد داد. بنابراین او می داند که اگر جنگی میان ایران و آمریکا درگیرد حداکثر به تهاجم هوایی آمریکا به تاسیسات اتمی و زیرساخت های نظامی و اقتصادی کشور محدود است. خامنه ای نه فقط از چنین جنگی که هواداران و نیروهای مسلح رژیم را منسجم تر می کند و بخشی از ناراضیان از حاکمیت را موقتا با رژیم همراه می کند نمی ترسد، بلکه آن را نقطه عطفی در گسترش انقلاب اسلامی به تمام کشورهای اسلامی خاورمیانه می داند. برخلاف تصور برخی از تحلیل گران امور ایران که فکر می کنند خامنه ای در نهایت و اگر سمبه پرزور باشد اهل سازش و مصالحه با آمریکا است، او خود را در شرایطی می بیند که اگر مقاومت کند پیروز میدان نبرد حق علیه باطل خواهد بود و درسلسله مراتب تاریخ جهان اسلام در جایگاهی بالاتر از صلاح الدین ایوبی خواهد نشست. و این به زعم او مسیر تاریخ خاورمیانه را به سود اسلام انقلابی دگرگون خواهد شد.

خامنه ای در سالهای اخیر در مقام رهبر جمهوری اسلامی و فرمانده کل قوا مدام به توسعه صنایع نظامی ایران و نیز تقویت اهرم های سرکوب داخلی مشغول بوده است و با بی بصیرت خواندن جناح های موسوم به میانه رو و اصلاح طلب جمهوری اسلامی با حداکثر شتابی که توانسته توان نظامی جمهوری اسلامی را برای چنین روزهایی آماده کرده است، به‌طوری که امروزه ایران به لحاظ اقتصادی نیمه ویران و از نظر اجتماعی پریشان، در همه عرصه های نظامی و تسلیحاتی دارای زیرساخت های صنعتی موثر و مهمی است که در نقاط مختلف ایران پراکنده اند و ظرفیت تولید انبوه موشکها، پهبادها، قایق ها و دیگر ابزار جنگی را دارد و متحدان منطقه ای خود را نیز به این سلاح ها مجهز کرده است.

اگر جنگ درگیرد

خامنه ای بر آن است که اگر جنگ درگیرد پس از چند روز مقاومت جمهوری اسلامی تمام منطقه خاورمیانه شعله ور می شود، مسلمانان بنیادگرا و متعصب شیعه و سنی که لبریز از خشم و نفرت از آمریکا و اسرائیل و حکام خود هستند، دست به شورش می زنند و همه رژیم های عرب متحد آمریکا از درون با خشم انقلابی مردم مسلمان دست به گریبان شده و در سراشیب بی ثباتی و فروپاشی قرار می گیرند و این سرآغاز تغییر موازنه قوا به سود «انقلاب اسلامی» و بازسازی خاورمیانه درجهت اهداف بنیادگرایانه او است. او بر آن است که جنگ اولا طرفداران جمهوری اسلامی و نیروهای نظامی و انتظامی را هرچه منسجم تر خواهد کرد و ثانیا آسان تر از شرایط عادی بر بحران های سیاسی و اجتماعی داخلی فائق می آید و هرگونه اعتراضی را بهتر از هر زمان سرکوب خواهد کرد. او در تشدید خصومت و یا جنگ احتمالی ایران با آمریکا و متحدان منطقه‌ای اش روی حزب الله لبنان، انصار الله در یمن (حوثی ها)، متحدان نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی درعراق، حضور و نفوذ خود در سوریه و جریانات رادیکال فلسطینی برای دعوت جوامع خود به قیام علیه اسرائیل و آمریکا و به آتش کشاندن کل منطقه، نابودی تاسیسات نفتی عربستان و امارات و مقاومت تا پیروزی بر دشمن حساب کرده است.او بر این باور است که جنگ حداکثر می تواند به ویرانی اقتصادی ایران و تلفات انسانی بیانجامد، اما در نهایت نظام های متحد آمریکا در منطقه روبه زوال و فروپاشی می گذارند بدون آن که جمهوری اسلامی نابود شود. و برای خامنه ای که حاضر است منافع ملی ایران و همه چیز این کشور را فدای اهداف مذهبی خود کند، ویرانی ایران در مقایسه با مقاومت در برابر دشمن و بی ثبات کردن دولت های متحد آمریکا اهمیت چندانی ندارد. پس بر خلاف ادعای طرفداران تحریم و جنگ، سیاست های زورمدارانه ترامپ در خدمت تحکیم حکومت افراطیون ایران و تضعیف روندهای دموکراسی خواهانه است. به همه این دلایل، خامنه ای از رویارویی با آمریکا نمی ترسد، بلکه در همه سالهای گذشته از شکاف میان مردم و حکومت و رشد جنبش دموکراسی خواهانه و عدالت جویانه داخلی که در صورت فراگیر شدن بقای جمهوری اسلامی را در مخاطره قرار می دهد ترسیده است و به همین دلیل نیزهمواره با کنشگران دموکراسی خواه و فعالان جامعه مدنی به زبان سرکوب بیرحمانه پاسخ داده است. در مساله تقسیم کارحوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی، سپاه قدس پیشبرنده استراتژی صدور انقلاب است، اما دیپلماتهای وزارت خارجه کارشان به مسایل تاکتیکی و رفع و رجوع موانع این استراتژی محدود می شود. برجام هم برای خامنه ای یک تاکتیک بود در خدمت استراتژی.

سیاست ترامپ و ترمیم شکافهای جمهوری اسلامی

پیش از به قدرت رسیدن ترامپ شکافهای درونی نظام جمهوری اسلامی و شکاف میان اکثریت عظیم مردم با حکومت در حال عمیق تر شدن بود. میانه روهای جمهوری اسلامی مدام موافقتنامه برجام را به رخ می کشیدند و تندروها و شخص رهبر کم و بیش در موضع دفاعی بودند اما خروج ترامپ و تحریم ها و تهدیدهای او شکافهای درونی جمهوری اسلامی را ترمیم کرد و ورق را دوباره به سود خامنه ای و ایدئولوژی او برگرداند و حالا همان گونه که اشاره شد امروز اگر جنگی درگیرد بسیاری از مخالفان رژیم و مرددهای کنونی دوباره پشت سر جمهوری اسلامی می ایستند و به موازات آن جامعه مدنی و تلاشهای دموکراسی خواهانه در محاق قرار می گیرند.

تضعیف دو خاستگاه اصلی جنبش ملی

توجه هم‌وطنانی که از خروج ترامپ از برجام و تشدید تحریم ها دفاع می کنند به این واقعیت جلب می کنم که کاهش اشتغال و افزایش بیکاری در طبقه کارگر ایران برای جنبش دموکراسی خواهی ایران یک فاجعه جبران ناپذیر است. درست است که در ایران کارگران از حق تشکل های صنفی محروم اند، اما در هر منطقه و مجتمع بزرگ کارگری ایران هزاران و یا دهها هزار کارگر در کنار و نزدیک هم مثل هر جای جهان از نوعی تشکل طبیعی توده ای برخوردارند که به آنان در شرایط اعتراضی قدرت همبستگی و هماهنگی هم زمان می دهد. اما تحریم ها با کاهش شدید اشتغال و از دست رفتن صدها هزار شغل و حتی بسته شدن کامل برخی صنایع این تشکل های طبیعی را نابود می کند و با پراکنده کردن کارگران قدرت هماهنگی و اعتراض جمعی را از آنان سلب می کند. این روند بر خلاف توهم کسانی که امیدوارند فشار تحریم به اعتراضات توده ای منجر شود نه در خدمت رشد اعتراضات توده ای بلکه در خدمت یاس و نومیدی و سردرگمی آنان است. و این یک قاعده عمومی در همه دنیا است که تهدید خارجی، جنبش های اعتراضی داخلی را سرد می کند. حتی در کشوری مثل ونزوئلا که اخیرا در آستانه یک انقلاب محفلی قرار داشت تهدید های آمریکا و دعوت گوایدو(رهبر اپوزیسیون) از آمریکا به دخالت در امور ونزوئلا موجب فروکش کردن اعتراضا و به نفع دیکتاتوری مادرو تمام شد. در حالی که برعکس جنبش اعتراضی مردم الجزایر که قدرت خارجی در آن دخیل نبود به پیروزی نسبی رسید.

* این اصطلاح را نخستین بار دکتر همایون کاتوزیان به کار برده است

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

9 پاسخ

  1. مردم ایران از هر جهت به گروگان گرفته شدن،یعنی اگر بک اتفاق خاصی نیفتد با اینکه بالای ۸۰ درصد ناراضی هستن کاری نمیتوانن انجام بدهند،یعنی به تمام معنی مردمی شدیم کاملا مستعصل،
    اما اگر خدا یی نخواسته جنگی اتفاق افتد، نه مثل عراق و لیبی و افغانستان نیست، باید به سرنوشت ژاپن فکر کنیم یعنی در همان ساعت اول سرانی از رژیم آخوندی وجود ندارند که دستوری برای مقابله بدهند و آتشی از طرف آنها در دیگر جاها شعله ور شود

  2. “در تحلیل شرایط پیچیده کنونی آن چه که متاسفانه بسیاری از سیاستمداران دو طرف و تحلیل گران به آن کم توجه مانده اند شناخت ماهیت ایدئولوژیک –سیاسی هسته اصلی قدرت جمهوری اسلامی و اهداف و استراتژی درازمدت آن است”

    خدا رو شکر که این تحلیلگر بى نظیر که نوشته هاى ضد ونقیضش در طى دهه ها، شاهد توجه بى نقص و بیدریغشان نسبت به شرایط پیچیده است، این را از تربیت استالینش فراموش نکرده که با این جور جملات در شروع بیانش، هر نظر مخالفى را اخته کرده و از صلاحیت تهى کند !
    کاش میشد خود را بازنشسته اعلام کند و از “کنشگرى” دست بردارد و برود دنبال فراغت از نظر دهى.
    اینجور مواقع، آدم نسبت به اصل آزادى مطلق بیان شک میکند !
    ولى گویا بهایى است که باید پرداختش را قبول کرد، تا دانایان هم بتوانند حرفشان را بزنند.

  3. “در تحلیل شرایط پیچیده کنونی آن چه که متاسفانه بسیاری از سیاستمداران دو طرف و تحلیل گران به آن کم توجه مانده اند شناخت ماهیت ایدئولوژیک –سیاسی هسته اصلی قدرت جمهوری اسلامی و اهداف و استراتژی درازمدت آن است”

    خدا رو شکر که این تحلیلگر بى نظیر که نوشته هاى ضد ونقیضش در طى دهه ها، شاهد توجه بى نقص و بیدریغشان نسبت به شرایط پیچیده است، این را از تربیت استالینش فراموش نکرده که با این جور جملات در شروع بیانش، هر نظر مخالفى را اخته کرده و از صلاحیت تهى کند !
    کاش میشد خود را بازنشسته اعلام کند و از “کنشگرى” دست بردارد و برود دنبال فراغت از نظر دهى.
    اینجور مواقع، آدم نسبت به اصل آزادى مطلق بیان شک میکند !
    ولى گویا بهایى است که باید پرداختش را قبول کرد، تا دانایان هم بتوانند حرفشان را بزنند.

  4. باز هم تحلیل های کارگری و پرولتری. خسته نشدین؟ بقیه آدم نیستند؟ معلمان اساتید کسبه سربازان و ….
    این تحلیل بیشتر با پیش فرض و بر مبنای تئوری توطئه ساختار بندی شده و با اطمینان از هر چیزی حرف میزند و
    گوئی که بر همه ی امور اشراف دارد و…
    خوب اگر چنین است، چطور تا حالا به جائی نرسیدید؟؟ و هنوز سر جای پنجاه سال پیش هستین؟!

  5. آقای کشتگر،
    تحلیل شما این بارخیلی نا امید کننده و بسیار دور از واقعیت عینی است!
    دراین تحلیل شما نظامی را به تصویر کشیدی که گویا نسخه اصلی روئین تن است!
    نخیر آقای کشتگر اصلا” هم اینطوری نیست که شما میفرمائیـد،
    درکشور فقر، گرانی بیداد میکند ویک خانواده ۳-۴نفری اگر منزل هم از خودشان داشته باشند به سختی می توانند با درآمد ۵تومان در ماه زندگی کنند، درحالی که اصلا” اینطور نیست،بیش از ۸۰ درصد مردم درآمدشان زیر۳-۴ میلیون تومان است ومردمان زیادی هستند حتی در همان بسیج و سپاه که با ۲ تومان وکمتر ازآن فقط شاید نان خالی بخورند، واز آن سو آن مقاماتیکه با دزدی مال ومنالی بهم زده اند هرگز مرد جنگ نیستند، طرف به ثروتی رسیده که زندگی مرفع ائی داشته باشد نه اینکه خود مثلا” شهید وثروتی را که خطر کرده وبا دزدیدن بدست آورد بیافتد دست کسان دیگر! مطمئن باشید آنانیکه از راه فساد به ثروت رسیده اند درخیابان آدم میکشند ولی در مقابل دشمن هرگز!
    این جمله ی شاه را فراموش کردی که درپاسخ خبرنگار که پرسیده بود طرفدارانت کجایند؟گفت:طرفدارانم در خیابانهای پاریس و لندن و… منتظر آرام شدن اوضاع هستند که برگردند! وعین همین مسئله دراین نظام وهمه ی نظامهای اینچنینی حقیقت دارد،
    واما درمورد رهبری نظام آیت الله خامنه ای هم شما پیازداغ اش را خیلی زیاد کردی زیرا ایشان همانطوریکه همگان میدانند هم با هوش است و هم از ادوات نظامی نظام خود و دشمن درصورت وقوع یک جنگ احتمالی بیشتراز افراد معمولی وحتی بیشتر از خیلی از کارشناسان فوکل کراواتی دعوت شده در کانالهای تلویزیونی و بی اغراق حتی بیش از امثال محسن رضائی ها و سردار رحیم صفوی ها و…می فهمد ولذا عملکردش آنطور نخواهد بود که شما ترسیمش کردید!

  6. با سلام. این طور که از نوشته شما استنباط کردم، مملکت رو به دمکراسی، پیشرف و صلح میرفت . اما با امدن ترامپت، تند رو‌های داخلی که تا آن زمان دخالتی در امور نداشتند، ناگهان زمام امور را در دست گرفتند و حالا مملکت رو به استبداد میرود. مخالفان رژیم و مردد‌ها هم حالا هوا دار تند رو‌ها شده ا‌ند و دمکراسی در محاق قرار میگیرد. در ضمن بنده معنی محاق را نمیدانستم که برابر لغت نامه دهخدا میشود: تازیان سه شب آخر هر ماه را محاق مینامند زیرا در این شبها اندازه ٔ معتدبه از ماه پدید و مرئی نیست

  7. مسئولیت هر واقعه ایى تماما و انحصارا به پاى خامنه ى و‌جمهوری اسلامی است. همانطور که تا کنون چنین بوده است. هر ادرسى غیر از این دروغگویى در حساسرین شرایط و عین خیانت در امانت به مردم است. این داستان ترامپ “اتش افروز” و “هر دو طرف مقصرند” را باید جمع کرد. تنها و تنها راه خلاصی مردم از این مصیبت و از خطر جنگ جز برچیده شدن بساط ولایت و تغییر ساختاری حکمرانی در ایران نخواهد بود. این گفتمان ارتجاعی و ضد ملی “ضد امپریالیستی” و نه امریکا و نه اسراییل فراهم ساز زمینه های استقرار این رژیم و اکنون فراهم ساز زمینه های جنگ و نابودی ایران است. بس نیست؟

  8. از مقاله آقای کشتگر برمی آید، که گفتار کارگزاران جمهوری اسلامی را جدی گرفته، و بطور غیرمستقیم، به عناد جمهوری اسلامی با غرب و بخصوص آمریکا اعتقاد دارند. زهی خیال باطل، همانطور که سامان گفته است، یک گروه جنایتکار، دزد، فاسد چگونه می توانند برای گسترش یک عقیده بجنگند.
    سئوال اینست که اگر منازعه برای گسترش اسلام شیعی نیست، پس بر سر چیست؟ ما شاهد عدم واکنش جمهوری اسلامی به جنایتهائی ست که حکومتهای روسیه و چین در حق مسلمانان چچن و ایغور می کنند، که واقعا شرم آور است.
    از ابتدای انقلاب ۵۷، دغدغه جمهوری اسلامی حفظ نظام به هر قیمتی بوده است، حتی نابودی اسلام. در این مسیر دو دیدگاه در جمهوری اسلامی بوده و هست. یک استراتژی، که متعلق به اصلاح طلبان به سرکردگی هاشمی رفسنجانی است، و یک استراتژی که بنام اصولگرا شناخته شده و توسط خامنه ای، پیش برده می شود. اطلاح طلبان معتقدند، پربه باید موش بگیرد، مهم نیست سیاه باشد یا سفید.لذا ما باید شرایط بازی بزرگان جهان را پذیرفته و با قوانین آنها بازی کنیم، چرا که هدف حفظ نظام است، و با این روش ما می توانیم با حمایت این قدرتها به حکومت خود ادامه بدهیم.
    گروه اصولگرا، معتقد است، بزرگان جهان، جمهوری اسلامی را باید با همین روشها و مشخصات که شامل اجرای قوانین، مربوط به عصر حجر است بپذیرند، همانطور که عربستان را قبول کرده و تحت چتر حمایتی خود گرفته اند، و برای رسیدن به این هدف، روش ایذا و اذیت بزرگان جهان را در پیش گرفته اند، و تصور می کنند در نهایت، آنها برای جلوگیری از ادامه این ایذا و اذیتها تن به معامله قبول جمهوری اسلامی به همین شیوه اداره کشور خواهند داد. چون پذیرش شرایط بازی غرب به معنای استحاله جمهوری اسلامی است.

  9. خامنه ای و نیروهایش شاید دیگران را در جبهه باطل بدانند ولی خود را نیز برحق نمیدانند بلکه دروغگو و عوامفریب و غارتگر هستند. آنها به چیزی جز منافع خود نمی اندیشند. مانند خمینی پروا و شرمی هم ندارند که بگویند حفظ حکومت ما از حفظ اسلام واجب تر است. آنچه اینها اسلام میخوانند بیشتر بدعت خودشان است نه اسلام محمدی. آنها در این ۴۰ سال نشان دادند که حقگرا نیستند به اسلام هم اعتقادی ندارند. آن جبهه حق و باطلی که حرفش را میزنند برای فریب عوام است.
    یک آدمی مانند ترامپ را میخواستند تا بازار جنجال و هیاهو را گرم کند تااینها با بهانه وضعیت جنگی بر سرکوب مردم بیفزاید و مشغول غارت بیشتر باشند.
    آدمی که موضع خود را حق بداند که این همه غارت نمی کند، حتا دلار و طلا را بار تریلی نمی کند و به خارج کشور ( سوریه یا لبنان ) نمی فرستد در حالی که مردم گرسنه اند.
    خواهشمندیم سخن سنجیده بگویید!

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان قدیمی که سابقه جنگ و خدمت در رده بالای سپاه را

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده مردم از انقلابی که

ادامه »

آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که جهان در آن قرار دارد.

ادامه »