زیتون ـ سپیده جدیری: از آغاز شیوع کرونا که دولتها را مجبور کرد برای مقابله با آن از مردم بخواهند در خانههایشان بمانند و بسیاری از مشاغل دولتی و غیردولتی نیز در سراسر جهان تعطیل شد، بسیاری از شرکتها برای اینکه دوام بیاورند، رو به تعدیل نیروی کار آوردهاند. این موضوع مسبب افزایش فشار اقتصادی بر بسیاری از خانوادهها شده است. در این میان، زنان در کشورهایی که اغلب، مردان را به عنوان نانآور خانواده به رسمیت میشناسند، بیشتر در معرض از دست دادن شغل و کاهش منابع مالی قرار گرفتهاند. از طرفی، ماندنِ تماموقتِ زوجها در خانه و در کنار یکدیگر در زمانیکه خانوادهها فشار اقتصادی بیشتری را به نسبت قبل متحملک میشوند، تنشهای میان آنها را افزایش داده و همین موضوع سبب شده است که آمار خشونت خانگی در بسیاری از کشورها، بر اساس آمار ارائه شده توسط سازمانهای بینالمللی، با افزایش قابل توجهی مواجه شود. با این حال، متاسفانه هیچ آمار دقیقی از افزایش خشونت خانگی، بارداریهای ناخواسته و کاهش اشتغال زنان که از عوارض شیوع کرونا و ماندن در خانههاست، در مورد ایران در دست نداریم. تنها آماری که آن نیز در مورد افزایش «اختلافات خانوادگی» اعلام شده، از سوی مدیرکل مشاوره و امور روانشناختی بهزیستی در روز ۱۲ فروردین ارائه شده است؛ که بر اساس آن میزان تماسهای زوجین در مورد اختلافات خانوادگی در دوران قرنطینه با اورژانس اجتماعی به سه برابر افزایش یافته است. در عین حال، در سراسر ایران برای پناه دادن زنان خشونتدیده تنها ۲۲ خانه امن و آن نیز تنها در مراکز استانها دایر شده است که بین هفت تا هشت خانه از میان آنها دولتیست و بقیه را سازمانهای مردم نهاد دایر کردهاند. بنابراین بهنظر میرسد که کاهش آسیبپذیری زنان ایرانی، نه تنها در شرایط قرنطینه خانگی بلکه در تمام زمانها و بحرانها، علاوه بر آگاهسازی و آموزش خانوادهها دست کم مستلزم دو اقدام باشد: نخست، ارائه آمار دقیق از تمام موارد فوقالذکر و دوم، افزایش تعداد خانههای امن در نقاط مختلف ایران که برای زنانی که در مراکز استانها زندگی نمیکنند نیز در دسترس باشند.
دربارهی پیامدهای خانهنشینی برای زنان در دوران شیوع کرونا با مریم رحمانی، فعال حوزهی زنان، روزنامهنگار و پژوهشگر مستقل ساکن ایران، گفتوگویی انجام دادهایم که متن کامل آن را در ادامه میخوانید.
گفته میشود این قرنطینه خانگی و در خانهمانی که از پیامدهای شیوع ویروس کروناست، خشونت خانگی علیه زنان را به میزان قابل توجهی افزایش داده است. بهطور مثال، آمار این نوع از خشونت در روسیه به دو برابر قبل افزایش یافته و سازمان ملل نیز در مورد افزایش خشونت علیه زنان در این دوران در سایر کشورهای جهان هشدار داده است. آیا آماری از افزایش خشونت خانگی در ایران در دست هست؟
متاسفانه در ایران آمار دقیقی از خشونت خانگی نداریم، فقط آمارهای کلی هست که گهگاه اعلام میشود. مثلا رئیس اورژانس اجتماعی کشور در سال ۹۸ گفته است خشونت خانگی رتبه دوم را پس از کودکآزاری دارد، و در ۹۰ تا ۹۵ درصد موارد این مرداناند که به زنان خشونت میورزند. و از زمان شروع کرونا فقط اعلام شده است که با افزایش ۳۰ درصدی خشونت علیه زنان در استان خراسان شمالی مواجه بودهایم. همچنین مدیرکل مشاوره و امور روانشناختی بهزیستی ۱۲ فروردین ماه اعلام کرد که میزان تماسهای زوجین مربوط به اختلافات خانوادگی در دوران قرنطینه براساس تماسها با اورژانس اجتماعی سه برابر شده است. وزارت بهداشت هم در پیامکی از مردم خواست در صورت مشاهده یا مواجهه با موارد کودکآزاری، همسرآزاری در ایام کرونا، برای دریافت خدمت اجتماعی-روانی به صورت رایگان و شبانهروزی با شماره تلفن ۱۲۳، اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی تماس بگیرند. وقتی مسئولان از سه برابر شدن خشونت خانگی خبر میدهند میتوان حدس زد میزان واقعی آن بیشتر است زیرا خیلی از زنان یاد گرفتهاند در این مواقع سکوت و به قول معروف آبروداری کنند.
به نظر شما چرا قرنطینه خانگی باعث افزایش این نوع از خشونت میشود؟
دلایل مختلفی برای خشونت خانگی وجود دارد متاسفانه زمینه داشتن پدری خشونتگر در کودکی سبب میشود، مرد در بزرگسالی همین الگو را پیاده کند، فرهنگ مردسالاری که همراه با فرودستی زنان و کالا انگاری آنان است نیز یکی از دلایل بروز خشونت خانگی است و در این روزهای سخت که فشار اقتصادی زیادی به خانوادهها وارد میشود زوجین تحمل کمتری نسبت به قبل دارند، تامین معاش، رسیدگی بیشتر به فرزندان، حضور بیشتر مردان در خانه زمینههای بیشتری برای تنش میشود و نتیجه آن میشود خشونت خانگی بیشتر برای زنان. نظام مردسالاری برخورد شایسته با کرامت انسانی زن را به مردان یاد نداده است و مردان فشارهای وارده را در خانه بر سر زن و فرزند خالی میکنند.
در این روزهای سخت که فشار اقتصادی زیادی به خانوادهها وارد میشود زوجین تحمل کمتری نسبت به قبل دارند، تامین معاش، رسیدگی بیشتر به فرزندان و حضور بیشتر مردان در خانه زمینههایی برای تنش میشود.
در شرایطی که زوجها بیشتر از قبل همدیگر را میبینند زمینههای افزایش تنش میتواند بیشتر شود، وظایف زنان هم براساس تعریف سنتی کار خانگی بیشتر از قبل شده است و همه این موارد میتواند به دعوای لفظی یا خشونت فیزیکی بیانجامد. متاسفانه در ایران مدارس تکنیکهای کاهش تعارض، کنترل خشم و حل مساله را به دانشآموزان یاد نمیدهند و این عوامل همه روی هم میتواند به تنش در خانواده منجر شود. البته همه موارد هم خشونت فیزیکی یا روانی و کلامی نیست؛ چک کردن همسر، چک کردن گوشی، ممانعت از تلفن زدن به خانواده تا خشونتهای جنسی همه در این زمان ممکن است افزایش یابد.
سازمان ملل همچنین اعلام کرده است که اقداماتی که علیه شیوع ویروس کرونا صورت میگیرد، منجر به هفت میلیون بارداری ناخواسته خواهد شد. آیا از زمان شروع بحران تا به این لحظه، با افزایش آمار بارداریهای ناخواسته در ایران نیز مواجه بودهایم؟
در مورد بارداریهای ناخواسته نیز متاسفانه باز آماری در دست نداریم. به علاوه که در ایران سالهاست سیاستهای افزایش جمعیت دنبال میشود و زنان و مردان دسترسی رایگان به روشهای کنترل جمعیت ندارند، بنابراین در این وضعیت اقتصادی و تورم که قیمت کاندوم هم افزایش یافته و عملا خیلی از افراد در شرایطی که به نان شب محتاج هستند و خرید ماسک و مواد ضدعفونی کننده برای آنها اولویت دارد- تازه اگر بتوانند از پس هزینههای آن برآیند -دیگر هزینههای اینچنینی را نمیتوانند بپردازند. از دیگر سو سقط جنین در ایران آزاد نیست و با شرایط خاص زمانی که سلامت مادر و کودک در خطر باشد گواهی پزشکی برای سقط صادر میشود که در این شرایط هم میزان تقاضا از میزان دریافت اجازه نامه بیشتر است. بنابراین در حال حاضر خطر سقطهای غیرقانونی و غیر بهداشتی افزایش پیدا میکند. هزینه سقط غیر قانونی توسط پزشک زنان در خانه با روش ساکشن حداقل یک میلیون تومان است. البته که این قیمت ممکن است در صورت استفاده از قرص کمتر هم باشد اما به هر حال ریسک متخصص نبودن و عوارض جانبی بعد از سقط هم به زن وارد میشود.
سقط جنینهای غیرقانونی چطور؟ شاید بر اساس آن بتوان آمار بارداریهای ناخواسته را نیز تا اندازهای تخمین زد.
در شرایط عادی بر اساس آخرین آمار در سال ۹۶، سالانه بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار سقط جنین غیرقانونی در کشور گزارش میشود یعنی طبق آمار رسمی وزارت بهداشت، هر روز هزار جنین در کشور سقط میشوند و تنها حدود ده مورد قانونی است. بنابراین ما شاهد فشار بیشتری در این زمینه بر روی زنان خواهیم بود.
در طول این مدت شاهد ورشکسته شدن شرکتهای متعدد و تعدیل نیروی کار در بعضی شرکتها بودیم. با توجه به اینکه جامعه ایرانی هنوز هم بیشتر مرد را سرپرست خانوار به شمار میآورد، احتمال میرود که زنان بیش از مردان مشمول از دست دادن شغل شوند. آیا این فرضیه را درست میدانید و در این مدت مصداقی نیز داشته است؟
برآوردها نشان میدهد در آخرین فصل سال ۹۸، ۱۴۵ هزار زن به نسبت فصل مشابه سال قبل آن بیکار شدهاند. برخی کارشناسان بر این باورند که آمارهای ارائه شده واقعیت کار و فعالیت اقتصادی زنان را نشان نمیدهد. مشارکت اقتصادی زنان همچنان کمتر از ۲۰ درصد است، یعنی آنها یک پنجم مردان فعالیت رسمی اقتصادی دارند، اما در سالهای اخیر افزایش نیاز زنان به کار منجر به فعالیت بیشتر آنها ولو در اقتصاد غیررسمی شده است. ۲۵ درصد شاغلان بخش غیررسمی زنان هستند.
برآوردها نشان میدهد در آخرین فصل سال ۹۸، تعداد ۱۴۵ هزار زن بیشتر از فصل مشابه در سال قبل بیکار شدهاند.
متاسفانه بسیاری از مشاغل خانگی و صنایع دستی که تقریبا بیشتر کارکنانش زنان بودند دچار رکود شدهاند و گاه زنان در این بخش هیچ فروشی ندارند، زنانی که در مترو دستفروشی میکنند اگرچه هنوز حضور دارند اما تقریبا کمتر کسی از آنها خرید میکند. همه به فکر نگه داشتن پول برای روزهای سختتر هستند. بیشتر این زنان سرپرست خانوار هستند که براساس آمارهای قبلی سه میلیون زن سرپرست خانوار هستند و این روزها مشکلات آنها عمیقا بیشتر شده است. مشاغل خدماتی که بیشتر زنان در آنها کار میکنند تعطیل شده است، به طور مثال زنانی که در شرکتهای نظافتی کار میکنند، مربیان باشگاههای ورزشی، زنانی که در کافیشاپها یا تورها کار میکردند ، زنان مربی مهد کودک همه بیکار شدهاند و معلوم نیست که تا چه زمانی این وضعیت ادامه داشته باشد. بیشتر این زنان فاقد بیمه هستند بنابراین از دستیابی به بیمه بیکاری که شامل بیمه شدگان بیکارشده در اثر کرونا شده است نیز بی بهرهاند.
در اینصورت، آیا نمیتوان گفت که کرونا بر اقتصاد زنان نیز تاثیر منفیتری به نسبت اقتصاد مردان خواهد گذاشت؟
بله با توجه به شرایط اقتصادی میتوان گفت شرایط زنان دراین بحران بدتر از مردان است. دسترسی زنان همیشه به منابع کمتر از مردان است و در زمان بحرانی مثل کرونا قطعا اوضاع بدتر هم میشود. اگرچه ممکن است زنان به دلیل دستمزدهای کمتری که به آنها داده میشود در اشتغال غیررسمی بیشتر شوند چرا که در این شرایط هم کارفرماها ترجیح بدهند برای پایین نگه داشتن هزینهها زنان را جایگزین مردان کنند اما باز هم در این شرایط زنان بیشتر از قبل استثمار خواهند شد چرا که به دلیل شرایط بد اقتصادی مجبور به تن دادن به هر شرایطی میشوند. همچنین تفکر حاکمی که خودتان به آن اشاره کردید در شرایط اقتصادی نامناسب اولویت را به مردان میدهد و بیشتر تعدیل نیروها در کارخانهها و ادارات و بیمارستانها هم از بین زنان هستند.
علاوه بر این، به دلیل تعطیلی مدارس و سایر مکانهایی که به نگهداری از کودکان، کهنسالان یا افراد دارای معلولیت اختصاص دارند، احتمالا کار خانگی زنان نیز در این دوران بهدلیل افزایش ساعات مراقبت از اعضایی از خانواده که شامل سه دستهی فوق میشوند، بدون هیچ دستمزدی، افزایش یافته باشد. آیا این موضوع بر مشاغل درآمدزای زنان تاثیری خواهد گذاشت؟
در شرایط عادی طبق اعلام سازمان بینالمللی کار(ILO)، در سطح جهانی، زنان ۷۶.۲ درصد از کل ساعات کاری خود را صرف مراقبتهای بدون دستمزد میکنند یعنی بیش از سه برابر مردان این وظیفه را انجام میدهند. حالا در شرایط فعلی طبعا کار زنان بیشتر میشود و این مساله میتواند زندگی حرفهای آنان را تحت تاثیر قرار دهد اما اینها نیاز به انجام پژوهش دارد تا بتوان با دقت بیشتری در مورد تاثیری که کرونا بر زندگی حرفهای زنان شاغل دارد صحبت کرد.
زنان در کشورهای اروپایی بیش از مردان از وسایل نقلیه عمومی استفاده میکنند و این موضوع احتمال ابتلای آنها به کرونا را افزایش میدهد. این وضعیت در ایران و بهخصوص کلانشهرهایی نظیر تهران چگونه است؟
براساس آماری که در سال ۹۵ منتشر شده است از ٢٠ میلیون سفر روزانه تهران، ١٢ میلیون سفر با حمل و نقل عمومی انجام میشود که سهم زنان بیش از ٣ میلیون یا ٢۶ درصد است. بنابراین زنان هم مانند مردان در معرض ابتلا به ویروس کرونا در وسایل حمل و نقل عمومی هستند.
در سطح جهانی، زنان ۷۶.۲ درصد از کل ساعات کاری خود را صرف مراقبتهای بدون دستمزد میکنند یعنی بیش از سه برابر مردان.
از طرفی زنان سه واگن در کل از مجموع ده واگن در اختیار دارند البته زنان میتوانند وارد واگنهای مردانه شوند اما معمولا به دلیل آزارهایی که در این واگنها برای زنان روی میدهد، آنها کمتر سوار این واگنها میشوند و ازدحام در واگنهای زنانه بیشتر است. هرچند اوضاع در اتوبوس به مراتب بدتر است و زنان کمتر فاصله اجتماعی را رعایت میکنند چرا که در اتوبوس های تندرو(بی ارتی) فضای کمتری به زنان اختصاص داده شده است. از ۴۲ صندلی فقط ۵ صندلی در برخی خطوط به زنان اختصاص دارد البته در برخی خطوط دیگر اوضاع کمی بهتر است اما در نهایت فضای مردان در خطوط تندرو بیشتر از زنان است که امکان فاصلهگذاری اجتماعی را برای مردان بیش از زنان فراهم میکند. در اتوبوسهایی که شخصی است و به شرکت واحد اختصاص ندارد، فضای زنان باز به اندازه مردان نیست و در این اتوبوسها کلا فاصله اجتماعی خیلی هم رعایت نمیشود برای راننده مهم پول است پس تا جایی که بتواند آدم سوار میکند. وضعیت تاکسیها هم باز بسته به انصاف راننده است که سه نفر در صندلی عقب سوار نکند که معمولا هم رعایت نمیشود و نظارتی هم در هیچ یک از این موارد نیست. و آماری هم از تملک خودرو شخصی توسط زنان موجود نیست، اگر هم خودرویی در خانواده وجود داشته باشد معمولا مردان از آن استفاده میکنند که تازه بحث طرح ترافیک و زوج و فرد بودن هم مطرح است و هزینهای که دارد سبب میشود اولویت با وسایل حمل و نقل عمومی برای زنان باشد با توجه به اینکه آنان دسترسی کمتر به منابع اقتصادی دارند.
یک پاسخ
و ایضا از نتایج شوم و منحوس قوانین عصرحجری که با ظهور کرونا دوصد چندان شده برای آقایون هم بد نیست اشاره ای داشته باشیم به آغاز اعزام مشمولین خدمت وظیفه اجباری به پادگان ها که از عمده مراکز تجمع جمعیت و آلودگی هستند و باعث ابتلا و حتی فوت خیل کثیری از آقایان جوان کشورمان شده بعلاوه بیکاری یا در معرض ابتلا قرار گرفتن میلیونها مرد ایرانی که مجبورند برای تامین نیازهای خانواده خود تن به هر کاری بدهند چون قانون نخ نما و غیر روزآمد ایران همه وظایف را بر دوش آقایان گذارده!!
دیدگاهها بستهاند.