زیتون- احسان نادرپور: هنرمندان، ورزشکاران و یا به بیان کلیتر سلبریتیها و واکنشهایشان به موضوعات سیاسی و اجتماعی در مقاطع مختلف، همیشه یکی از موضوعات بحثبرانگیر بوده است. بالاخص از زمانی که با گسترش شبکههای اجتماعی امکان ارتباط بیواسطه این افراد با هوادارن و منتقدانشان فراهم آمد.
بعضی از هواداران و حتی فعالان حوزههای مختلف چشمشان به صفحات افراد شناخته شده است تا ببینند چه واکنشی در رابطه با رخدادهای اجتماعی و سیاسی روز نشان میدهند. از پیامهای تبریک گرفته تسلیت، از همراهی با موجهای اعتراضی گرفته تا ضدموجها و از حمایتهای پرسروصدای انتخاباتی گرفته تا سکوتهای معنادار؛ همه و همه برای مخاطبان شبکههای اجتماعی ارزش خبری دارد و در آنان واکنش برمیانگیزد. از آخرین موارد، بالا گرفتن این بحث بر سر کمپین #اعدام_نکنید، بود.
هفته گذشته با صدور حکم اعدام سه معترض آبان ۹۸ و اعلام خبر تایید این حکم در دیوان عالی کشور، موجی از اعتراض در فضاهای مجازی و بالاخص توییتر با هشتگ #اعدام_نکنید شکل گرفت. بهنوش بختیاری، یکی از هنرپیشههای تلویزیون و سینما، در یادداشتی که در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد، مدعی شد این سه نفر متجاوز و سارقاند و « ده دوازده نفر را به گلوله بستند و … باید به سزای اعمال کثیفشان برسند.»
این اظهارنظر درحالی صورت گرفت که به گفته وکلای این متهمان که بهتازگی پرونده این افراد را مطالعه کردهاند؛ هیچ یک از این اتهامات در پرونده نبوده است. با این حال بختیاری بیتوجه به این تکذیب، مجددا در اینستاگرام خود نوشت: «باور کنید جرم اینها خیلیخیلی بیشتر و سنگینتر از یک اعتراض ساده بود.»
با افزایش اعتراض به اظهارات بختیاری در صفحه اینستاگرامش، او پست مربوطه را حذف کرد اما در یک استوری جداگانه به تهدید کسانی پرداخت که به گفته وی با او تماس گرفتند تا نسبت به این پست اعتراض کنند.
با بالا گرفتن بحث، حسین تاج، وکیل یکی از این سه متهم، در صفحه توییترش با اشاره ضمنی به اظهارات این بازیگر نوشت: «اتهامات این سه جوان مطلقاً با آنچه خانم بختیاری اذعان داشتهاند متفاوت است و اثری از چنین رفتارهایی در پرونده مشاهده نمی شود. تاکید میکنم اگر ایشان مشخصاً در مورد این سه جوان چنین خبری دادهاند باید منبع خبر و علت آن را صریحاً اعلام کنند؛ در غیر اینصورت شایسته است صریحاً از این موضوع رفع ابهام کنند چون سبب تشویش اذهان بسیاری از مردم شده است. به عنوان احدی از وکلای این پرونده پیشنهاد میکنم خانم بختیاری از این موضوع رفع ابهام نمایند، بدیهی است که موضع اتخاذی ایشان میتواند مفید باشد و در صورت اصرار بر انتساب این موارد به موکلین که واجد وصف اتهامات متعدد است حق تعقیب موضوع در مراجع قضایی را برای ایشان محفوظ میدارد.»
۳/
درغیر اینصورت شایسته است صریحاً از این موضوع رفع ابهام کنند چون سبب تشویش اذهان بسیاری از مردم شده است. بدیهی است چنین اظهارنظری تنها در حدود صلاحیت مقام قضائی صالح می باشد و لاغیر و البته که نقد منصفانه به آراء قضائی نیز در صلاحیت جامعه حقوقی است.— Hosein Taj حسین تاج (@hosein_taj) July 19, 2020
به دنبال این پست توییتر بود که بالاخره بختیاری از حرفهایش عقبنشینی کرد و در اینستاگرام خود ویدئویی برای «عذرخواهی از مردم ایران» بابت «احساساتی» شدناش منتشر کرد، هر چند این عذرخواهی هم بدون اما و اگر نبود:
این البته اولین بار نیست که بهنوش بختیاری و به توصیف خبرگزاری فارس پلاس، مواضع «آتش به اختیار»اش، حاشیه ساز میشود. پیش از آن هم او به علت نزدیکی نظراتش با اصولگرایان به همراه امیرحسین مقصودلو مشهور به «تتلو» به جشن خبرگزاری فارس دعوت شد و از او به علت «موضعگیریهای انقلابی» در فضای مجازی و مصاحبههایش تقدیر شد، که موجی از واکنش منفی را در میان بعضی از کاربران شبکههای اجتماعی به دنبال داشت.
در این میان اما هنرمندان و ورزشکاران زیادی هم از این کمپین حمایت کردند. به گزارش «زیتون» تماسهایی با شمارههای ناشناس تحت عنوان پلیس فتا با برخی از هنرمندانی که هشتگ «اعدام_نکنید» را در توییتر یا اینستاگرام استفاده کرده بودند، گرفته شده و این حرکت آنها «همراهی با دشمنان نظام» اعلام شد. به هنرمندان هشدار داده شد که «پستهای خود را حذف کنند و گرنه با عواقب قضایی مواجه خواهند شد». در همین راستا بازیگرانی مانند امین حیایی، که سابقه حمایت از مواضع حکومتی را داشت و رویا نونهالی، داوران برنامه تلویزیونی «عصر جدید» هم، که هشتگ اعدام نکنید را بازنشر کرده بودند، از سوی شبکه سه سیما تذکر گرفته و پستهای خود را حذف کردند.
آریا آرامنژاد: بعضی هنرمندان عافیتطلبی میکنند
آریا آرامنژاد، خوانندهای که از زمان «جنبش سبز» در ایران با موسیقیهای اعتراضیِ سیاسی و اجتماعی شناختهشده است و حضوری فعال در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی دارد؛ در ارتباط با این موضوع و نحوه تعامل با هنرمندانی که مواضع اینچنینی میگیرند، میگوید: «در رابطه با بایکوت شدن این هنرمندان به صورت رادیکال و اینکه فحاشی نسبت به آنها صورت بگیرد موافق نیستم ولی یک تنبیه اجتماعی باید اتفاق بیافتد. تنبیهی که هنرمند بداند اگر بدون علم به یک موضوع و خارج از اصول انسانی یک حرفی میزند، عواقب آن را هم باید بپذیرد. ولی نباید این اتفاق و حملهها ادامه دار باشد. به طور مثال اتفاقی که برای آقای افتخاری افتاد از این دست بود. او بارها بابت دستبوسی محمود احمدی نژاد، معذرتخواهی کرد و به اشتباهش اذعان داشت. در نتیجه جا داشت که مردم هم او را ببخشند و حملهها به او پایان پذیرد و این همه سال بابت آن اتفاق پاسخگو نباشد. شاید در آن اتفاق آن هنرمند در موقعیت خاصی قرار گرفته و یا تصمیم نادرستی گرفته که بعدها اشتباه بودن آن را اعلام کرده است.»
آرامنژاد:«در رابطه با بایکوت شدن این هنرمندان به صورت رادیکال و اینکه فحاشی نسبت به آنها صورت بگیرد موافق نیستم ولی یک تنبیه اجتماعی باید اتفاق بیافتد.»
سوال دیگری که در این میان مطرح است؛ این است که آیا اساسا قرار دادن هنرمندان و سلبریتیها در موضوعات اینچنینی در جایگاهی که هواداران و منتقدینشان از آنان انتظار دارند کار صحیحی است؟ برخورد با آنان در سطح یک صاحبنظر سیاسی یا اجتماعی.
آرام نژاد در اینباره میگوید:«واقعیت این است که خیر، اما خواسته یا ناخواسته حرف یک هنرمندی که از هزاران تا میلیونها مخاطب دارد، بر روی جامعه مخاطبانش تاثیر میگذارد. اگر هنرمند یک حرف ناپخته بزند، ممکن است روی افرادی تاثیر داشته باشد. هنرمند به عنوان یک انسان متعهد، از نظر اجتماعی باید نظرش را بگوید اما اینکه بدون آگاهی درست در حوزههای تخصصی ورود کند درست نیست. البته برخی هم از روی عافیتطلبی نظراتی را ارائه میکنند که انسانیت را زیر پا میگذارند. به طور مثال در ماجرای کمپین اعدام نکنید که ما بار دیگر سطح شعور اجتماعی مردم ایران که یک گام جلوتر از حاکمیت بود را دیدیم. افرادی از مردم که حتی توییتر نداشتند در دیگر شبکههای اجتماعی از این کمپین حمایت کردند اما برخی هنرمندان با عافیت طلبی حق حیات آدمی و انسانیت را زیر پا گذاشتند و نه تنها سکوت کردند بلکه بر ضد این حرکت انسانی هم اظهارنظرهایی داشتند که جای تامل داشت.»
او از سوی دیگر، منتقد هوادارانی که «هنرمندان دغدغهمند» را رها میکنند و از او حمایت نمیکنند هم هست و میگوید: «مردم مدام از هنرمندان بابت حمایتها و یا عدم حمایتهایشان در اتفاقهای گوناگون انتقاد میکنند که البته به حق و درست هم هست این روند. اما مساله اینجاست هنرمندانی که سمت مردم ایستادهاند چقدر مورد حمایت از سوی مردم قرار گرفتهاند. هنرمندی مثل حسین زمان که سالها بابت عقایدش هزینه داده است، پس از مدتها توانست آهنگی منتشر کند. مردم چقدر از او حمایت کردند و آهنگش را پخش کردند. در صورتی که این هنرمند سالهاست که از حق اجرا و انتشار آلبوم محروم است و بایکوت شده است. اینها در حالی است که فلان بازیگر که سال ۸۸ در یک فیلم ضدمردمی بازی کرده بود بدون معذرتخواهی، سال ۹۲ به دولت و وضعیت گرانی انتقاد میکند و ناگهان تبدیل به قهرمان مردمی میشود و مردم گذشتهاش را فراموش میکنند».
حسین زمان یکی از خوانندگانی است که ممنوعالکاریاش از صداوسیمای لاریجانی آغاز شد و ۱۵ سال به طول انجامید. زمان پیش از این در رابطه با علت این ممنوعیت در گفتگو با انصاف نیوز گفته بود: «اگر حرف زدن و اظهار نظر کردن درباره برخی معضلات جامعه و معترض شدن به اینها در لباس یک هنرمند جرم است؛ بله، من جرمهای بسیاری مرتکب شدم. این وظیفه هنرمند است که در قبال مسایل و معضلات جامعه واکنش نشان دهد. من به بسیاری از اتفاقاتی که در کشور رخ داده است و آن اتفاقات را درست نمیدانستم یا مغایر با حقوق بشر یا مغایر با آزادیهای فردی و یا مغایر با ارزشهای هنری میدانستم، اعتراض کردم.»
سید مهدی موسوی: اطلاعات سپاه هنرمندان را مجبور به حمایت میکند
سید مهدی موسوی، شاعر و ترانه سرایی است که شعرها و ترانههای اعتراضیاش در سالهای اخیر بسیار خوانده و شنیده شد. او درباره نزدیکی برخی هنرمندان با جریان حاکم میگوید: «طبیعتا اینکه برخی هنرمندان نظری خلاف مردم و نزدیک به حکومت داشته باشند، امری طبیعی است و فقط محدود به ایران نیست. ما در دورههای مختلف تاریخی شاهدش بودیم از امریکا گرفته تا در اروپا و دوران هیتلر. ولی خب هنرمندان روشنفکر هم در کنارش وجود داشتند. اما شاید چیزی که ایران را از این کشورها متمایز میکند، انتخاب شخصی هنرمندان نیست که ترجیح میدهند سمت حاکمیت و دیکتاتوری بایستند، بلکه این مساله به تربیت حکومت برای مواقع حساس سیاسی برمیگردد. که این تربیت در دو جهت است. اول؛ با سرمایهگذاری روی برخی هنرمندان و دادن امکانات توسط نهادهای تحت نظر سپاه و حاکمیت مانند موسسه اوج و … اقدام به بستن قراردادهای پرسود با آنها میکنند. در برخی موارد حتی از لحاظ هوادار و مخاطب هم آنها را چه با بلیتهای ارگانی و چه با در اختیار قرار دادن سالنها و امکانات آن چنانی حمایت میکنند. این مدل هنرمندان حتی گاه چندان موضعگیری سیاسیای هم ندارند و صرفا در برخی مسایل اجتماعی مثل سیل و زلزله با مردم همراه میشوند ولی در بزنگاههای تاریخی مثل اعتراضات خیابانی یا اعتراضات صنفی و مسایل مربوط به احکام سنگین فعالین سیاسی اجتماعی، این افراد که فالوورهای چند میلیونی هم دارند، موضع نزدیک به حاکمیت میگیرند.»
این شاعر و فعال اجتماعی در ادامه با اشاره به حمایت بهنوش بختیاری از اعدام سه معترض آبان ماه گفت: «بعد از این پست خانم بختیاری نوجوانهایی بودند که هم مخاطب من بودند و هم بهنوش بختیاری و من آگاهم که طرفدار حکومت هم نیستند؛ از من سوال کردند که واقعا اینهایی که خانم بختیاری نوشته درست است؟ واقعا این افراد مرتکب قتل و تجاوز و جنایت شدهاند؟ این یعنی حداقل کاری که حکومت توانست انجام بدهد این بود که برای این افراد شبهه ایجاد کرد. همه هم دنبال پیگیری صحت برخی اخبار نیستند و این یعنی اگر ۵ درصد از این افراد هم ریزش بکنند حکومت به هدف خودش رسیده است.»
مهدی موسوی: «همسویی بخشی از هنرمندان با حکومت نه تنها از حب پیشرفت و مقام و ثروت که از جانب ترس است. این بدین معناست که این افراد در موقعیتهای قبلی احتمالا توسط اطلاعات سپاه احضار شده و برایشان پروندهسازی صورت گرفته است.»
موسوی در ادامه به گروه دومی از هنرمندانی که به نظر میرسد با حاکمیت همسو هستنداشاره کرده و گفت:« اما همسویی بخشی از هنرمندان با حکومت نه تنها از حب پیشرفت و مقام و ثروت که از جانب ترس است. این بدین معناست که این افراد در موقعیتهای قبلی احتمالا توسط اطلاعات سپاه احضار شده و برایشان پروندهسازی صورت گرفته است. آنهم برای مسایلی که لزوما سیاسی نیست و اکثرا مسایل به اصطلاح «اخلاقی» و خصوصی افراد است. آنها هم برای عمومی نشدن آن مساله مجبور میشوند به نوعی همکاری کنند. به طور مثال یکی از دوستان بازیگرم در سال ۸۸ و پس از اعتراضات «جنبش سبز» در یک سری فیلمهای علیه این جنبش بازی کرد. من او را میشناختم، دلش با مردم بود، اما متاسفانه شجاعت و توان اینکه تاوان بدهد برای مسایل شخصیاش را نداشت. آنها یک سری عکس خصوصی از او و حضورش در مهمانیها را بهانهای برای فشار قرار دادند تا از این موقعیت به سود خودشان استفاده کنند؛ که یا بازی در فیلم را قبول میکند یا آن تصاویر خصوصی منتشر میشود. تجربه خودم از این بازجوییها هم همین بود و بیشتر تاکید بازجویان به جای اظهارنظرهای سیاسی من روی مسایل شخصی بود. متاسفانه به خاطر جو جامعه هنرمندان هم میترسند و میدانند اگر به علت مسایل خصوصی مانند؛ رابطههایشان، همجنسگرایی احتمالی، مصرف مشروبات الکلی و مواردی از این دست که در کشورهای دیگر مسالهای عادی است به زندان بروند، احتمالا حمایت مردم را پشت خودشان نخواهند داشت و در نتیجه مجبور میشوند با نهادهای امنیتی همکاری کنند.»
مهدی موسوی هم مانند آرامنژاد یکی از دلایل سکوت برخی هنرمندان را عدم حمایت مردم از هنرمندان و ورزشکارانی میداند که هزینههایی دادند و کمتر توسط مردم حمایت شدهاند: «در سال ۸۸ هم خیلی از هنرمندان حامی اعتراضات و مردم بودند اما رسانههای اجتماعی قدرت امروز را نداشت در نتیجه هزینههایی که هنرمندان در آن سالها پرداخت میکردند به اندازه امروز رسانهای نمیشد. رامین پرچمی و احسان خرسندی به علت در کنار مردم بودن به زندان افتادند ولی وقتی آنها در این شرایط قرار گرفتند و بیرون آمدند مردم آنطور که باید و شاید از آنها حمایت نکردند که نفرات بعدی هم بگویند این فرد اگر تاوان داد مردم فراموشش نکردند. ولی متاسفانه مردم با فراموشکاری درس بدی به هنرمندان میدهند.»
3 پاسخ
باز گلی به گوشه جمالش که در لغایت از مردم عذر خواهی کرد. فمینستهای اسلامی با انهمه ادعا، اصل اعدام را محکوم نکردند بلکه نظر دادند، که در شرایط فعلی باعث شورش خواهد شد.
سیاست ورزی حق هر انسانی است اگر بخواهد در سرنوشت خود و دیگران فعال باشد. اما اینکه کسی بخاطر بازیگری و شهرت هنری فکر کند رهبر مردم در امور سیاسی است, توهم است. بهتر است امور سیاسی را افراد کارکشته در افکار سیاسی و حزبی و اجتماعی به عهده بگیرند.
البته ظاهرا این روزها هیچ چیزی سر جایش نیست! چه در ایران و چه در امریکا!
به قول مرحوم فریدون فرخزاد افرادی از قبیل اینها و قماش این بهنوش بختیاری ها در اثر تکانهای ناشی از زلزله به دنیا آمده اند
🙂
دیدگاهها بستهاند.