«بزرگنمایی» واژه و رسم غریبهای نیست. غالبا در محاورات روزانه و گفتوشنودهای معمولی برای جلب توجه به یک موضوع یا محور خاص، از بزرگنمایی استفاده میشود. مثلا وقتی چند دقیقه بیش از حد معمول منتظر کسی شدهایم میگوییم یک ساعت است منتظرم. یا اگر میخواهیم فردی چند لقمه بیشتر غذا میخورد میگوییم اندازهی چند نفر غذا میخورد.
بزرگنمایی حتی در مقام یک صنعت ادبی و هنری نیز شناخته شده است. در ادبیات فارسی درجههای مختلف بزرگنمایی یعنی مبالغه، اغراق و غلو از صناعات ادبیاند. یعنی کسی بابت بزرگنمایی از یک شاعر یا هنرمند خرده نمیگیرد، بلکه آنرا میستاید. مثلا فردوسی برای توصیف صحنهای که در آن دو سپاه جنگی با سواران زیادی به هم رسیدهاند، به زیبایی هرچه تمامتر غلو میکند و میسراید:
ز سُمِ ستوران در آن پهندشت / زمین شش شد و آسمان گشت هشت
منظور فردوسی این است که از بس اسبهای سواران سمهایشان را به زمین کوفتند، یک لایه از طبقات هفتگانه زمین غبار شد (زمین شش شد) و به آسمان هفت طبقه رفت (آسمان گشت هشت).
اما بزرگنمایی در مقام استدلال، نه تنها مذموم است بلکه سبب معیوب شدن آن و گرفتن نتیجهی نادرست میشود؛ یعنی بزرگنمایی در منطق، یک مغالطه است.
در این مغالطه، بزرگنماییِ برخی از ابعاد محتوایی یک گزاره آن را مستعد القای معنا و نتیجهی نادرست میکند.
مثلا فرض کنید یک موسسه داروسازی میخواهد سابقهی فعالیتهای علمی دو فرد را برای استخدام بررسی کند. در رزومهی داوطلب اول آمده است «نویسندهی ۷ کتاب و ۲ مقاله در زمینهی واکسیناسیون». اما در رزومهی داوطلب دوم نوشته شده «نویسندهی ۱۸ کتاب و مقاله در زمینهی واکسیناسیون».
کارشناس امور استخدامی شرکت «نتیجه میگیرد» که داوطلب دوم فعالیت بیشتری در زمینهی واکسیناسیون داشته چون فرض را بر این میگذارد که از ۱۸ عنوان، حداقل نیمی از آنها کتاب هستند. اما بعدها مشخص میشود که داوطلب دوم تنها یک کتاب و ۱۷ مقاله نوشته است؛ یعنی اگرچه دروغ نگفته اما کارشناس امور استخدامی را گرفتار مغالطهی «بزرگنمایی» کرده تا نتیجهی نادرستی را رقم بزند.
برای مشاهده نمونهی امروزی مغالطهی بزرگنمایی باید یادی کرد از سخنان هفتهی پیش آقای خامنهای؛ جایی که استفاده از واکسنهای آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی را ممنوع کرد. این فرمانِ آقای خامنهای مبنای قانونی و علمی نداشت و به همین خاطر حکومت تلاش کرد برای آن توجیههای سیاسی و علمی دست و پا کند و این کاری است که از مغالطه بر میآید.
در این موردِ خاص و عجیب، اطاعت و حمایت سیاسیون و نمایندگان مجلس از این فرمانِ سلطانی و غیر علمی کافی نبود پس تلاش شد از حمایت جامعهی پزشکی برای آن پشتوانه بسازند. اما طبیعی است که کمتر پزشکی حاضر می شود این نظر غیرعلمی را بپذیرد و اعتبار علمی خودش را قربانی آن کند، مخصوصا که سازمان نظام پزشکی هم در نامهای به حسن روحانی موضعی متفاوت اتخاذ کرد.
سرانجام، امروز رسانههای وابسته به حکومت تیتر زدند:
«نامهی بیش از ۲۵۰۰ پزشکان به حسن روحانی در مورد واکسن [آمریکایی و انگلیسی]»
و یا
«هشدار ۲۵۰۰ پزشک و متخصص درباره عوارض واکسنهای آمریکایی و انگلیسی»
در لید خبر هم گفته میشود «نامهی بیش از ۲۵۰۰ نفر از پزشکان، اساتید و اعضاء هیات علمی».
در این نامه، انتقادهایی به واکسنهای آمریکایی و انگلیسی شده است اما فارغ از درستی و نادرستی این انتقادات، مخاطب در انتهای خبر میبیند که اسامی تنها ۱۹۲ نفر ذکر شده که تعدادی از آنها هم پزشک نیستند و در انتهای اسامی نوشته شده است «و ۲۵۰۰ تن از اساتید و اعضای هیئت علمی دانشگاه های علوم پزشکی کشور.»
مشاهده میشود که در اینجا نیز از در مورد تعداد پزشکان امضاءکنندهی نامه ، آکاهانه از مغالطهی بزرگنمایی استفاده شده تا «نتیجه»ی مورد نظر رهبر جمهوری اسلامی بهدست بیاید؛ مخاطب را فریب دهند اما «آقا خوشش بیاید».