زیتون– شماره چهارم فصلنامه «نقد دینی» به سردبیری محمدجواد اکبرین منتشر شد. درآمد این نشریه در پی میآید.
نوروز حتی اگر آخرین نوروز قرن نباشد نیز وقت و بخت و بهانهای برای «تحول احوال»، چه رسد به آنکه آغاز سالی باشد که عدد و شمایلش ناخودآگاه آدمی را به ذوق محاسبه و شوق تحول فرا بخواند؛ محاسبهی خویشتن و آئین و زمین و زمان و انسانی که در این قرن ساخته و پرداخته شد و اندیشه و اراده در تحولی که سزاوار آن است. فصلنامه نقد دینی نیز در پایان سال نخست، عید را برای آغاز دومین سال حیات و هویتاش مغتنم شمرده و میزبان مقالاتی است که هر یک از منظری به گزارش یک تحول یا ترسیم چشمانداز آن پرداختهاند.
نخست در مقاله «تحول مؤمنانه» از تفاوت دین و ایمان میخوانیم و از ایمانی که نسبتی دارد با امرِ پنهان و از ظهور و تظاهر برکنار است؛ زیرا دین به دینداران، هویتِ جمعی و آشکار میبخشد بر خلاف ایمان که علیرغم نتایج آشکارش در سیر و مسیر زندگی، اتفاقی پنهان در وجود آدمی است و نویسنده، نقطهی شروع «تحول مؤمنانه» را در این رازداری و رازدانی میداند و از این منظر نگاهی از سر «تحویل حال» به کتاب و مکتب میاندازد و انسان و ایمانی تازه را جستجو میکند.
سپس رضا بهشتی معز، در مقدمهای که بر ترجمهی گفتگو با اِستوِن دُووارت نوشته است از مسلمانانی سخن میگوید که «با کوچک شدن جهان و رقیق شدن مرزهای زیستی و اقتصادی-اجتماعی، با غربیان چنان بضرورت همخانه شدهاند که مدام درپی بهترین راه همزیستی ممکناند و از این رو هرروز بیشتر از دیروز، نیاز به خانه تکانی در آیین و میراث اجدادی احساس میکنند» و با نشان دادن همین نیاز به «خانهتکانی» نگاهی میاندازد به همسایههایی در مغربزمین که «گویی با پیری جمعیت از یکسو و مهاجرت مسلمانان از سوی دیگر خانه آنها دستخوش توسعه طلبی مسلمانان است و بنابراین باید نسخهای کارآمد برای این همزیستیِ ناگزیر بیابند» و از همین منظر نکتهسنجیهای اِستوِن دُووارت در جریانشناسیِ اصلاحگری اسلامی توجهاش را جلب کرده و به ترجمهی گفتگویی پرداخته که دُووارت در آن از تفاوتهای سه تعبیرِ اصلاح، تجدید و احیاء دینی میگوید و به تفکیک سه گرایش اصلاح محافظهکارانه، اصلاح لیبرال و اصلاح قرآنی میپردازد.
دیگر اما مقصود فراستخواه در آنچه یکی از شاگردانش از یافتههای او گردآورده، تصویری از تحول دینداری و دینداران و چگونگی و چرایی این تحول پیش روی ما میگذارد؛ این تحولشناسی البته بر این باور استوار است که نمیشود یک جامعه را مانند شاخههای شمشاد دید که همه به یک صورت دیندار یا غیر دیندار باشند یا چگونه دینداری کنند؛ مهم تحولاتی است که طی سالها در جامعه ایران اتفاق افتاده و برای فهم خصوصیات دینداری و ویژگیهای دینداران در جامعه باید به آنها توجه کرد تا دریافت این روندها چه تاثیری بر دینداری و دینداران میگذارد.
در مقالهای دیگر احمد علوی سراغ تحول تاریخی متن مقدس در ذهن مخاطب میرود و شکاف تاریخی میان نسلها را یکی از چالشهای مهم شناخت «زبان متن دینی» میداند. به باور او “انطباق ادیان در محیط فرهنگی صورت میگیرد و مفاهیم دینی نخستین، تا به شکلی با زبان روزمره و عرفی هماهنگ نشود مستقر نمیشود و آنگاه که مستقر میشود با فرهنگ زمانه و زمینه خود ادغام میشود” و نویسنده از همین جا جستجو در “معنای معنای متن” را آغاز میکند.
آنگاه میزبان امیرحسین علینقی هستیم تا «طرح نظریاش در تحلیل اندیشه سیاسی شیعه» را با ما در میان بگذارد و اندیشه سیاسی شیعه را «در قامت اپوزیسیونی برانداز» نشان دهد. او در این مقاله تلاش میکند تا موقعیت یک نظریه سیاسی را در دوری یا نزدیکی از کانون قدرت سیاسی حاکم یا حکومت مورد ارزیابی قرار دهد و فرضیه محوری مقاله این است که نظریه سیاسی شیعه، نظریهای است که قویترین ارکان و مفاهیم نظریاش را، در حوزه اپوزیسیونی به نمایش میگذارد. به باور او فاصله گرفتن شیعه از حکومت و غیرمشروع خواندن حکومتها ما را به این نقطه میرساند که حداکثر بتوانیم قائل به «نظریه سیاسی شیعه» باشیم؛ نظریهای که احتمالاً بتوان آن را «نظریه انقلاب» یا «نظریه تقیه» نام نهاد؛ اما نمیتوانیم از «نظریه دولت در شیعه» به عنوان بخشی از نظریه سیاسی شیعه یاد کنیم و تنها میتوانیم اندیشه سیاسی شیعه را در وجه براندازانهاش و مختص دوران گذار بفهمیم.
در کتابخانهی این شماره، نخست محسن متقی کتاب «قرآن صامت و قرآن ناطق» را به تفصیل مرور میکند که اثر محمدعلی امیرمعزی است به زبان فرانسه. او در این اثر، رابطه میان تاریخ تکوین و شکل گیری قرآن و حوادث خونین و خشونت بار دو قرن اول اسلام را جستجو میکند و این کار را با رجوع به برخی از نوشتههای شیعیان دو قرن اول نشان میدهد. به روایت متقی، عنوان «قرآن صامت و ناطق» اصطلاحی است که در برخی از منابع شیعه یافت میشود و به خوبی بیانگر محتوای کتاب امیرمعزی است؛ «شیعیان برای فهم قرآن و به سخن آوردن آن نقش مهم و اساسی به امام داده و او را بابِ ورود به دروازه شناخت قرآن میدانند. نویسنده با تکیه بر روش تاریخی و فاصله گیری انتقادی و بررسی متون اولیه اسلامی نشان میدهد که در دو سه قرن نخست اسلام، ما شاهد چندین قرآن با شکل و محتوای مختلف در سرزمین های اسلامی بودهایم».
و سرانجام سارا رضائیه به بهانه چاپ تازهای از کتاب اخلاق دین شناسی» اثر ابوالقاسم فنایی این اثر را «گامی بلند به سود نظریه تقدم اخلاق بر فقه» میداند و میگوید او با زبان و چهارچوب فقه، به جنگ بنیادگرایی دینی و به تبع آن نگاه فقهی به جامعه میرود و در جای جای این اثر از سکولاریزم اخلاقی دفاع میکند، برای انسان شناسی تقدم معرفت شناختی قائل است بر خداشناسی؛ زیرا انسانیت را بر دیانت و دینداری مقدم میداند.
سخنی نمانده جز آرزوی مبارکی نوروز ۱۴۰۰ برای انسان و ایران و جهانمان؛ باشد که آخرین سال قرن، قرین شود با تدبیر و تقدیرمان در خانهتکانی از ناراستیها و ناخوشیها… الی أحسن الحال