مصطفی تاجزاده از اصلاح طلبانی است که از روزهای نخست تجربه اصلاح طلبی با وجود برخورداری از سمت اداریاش -معاونت سیاسی وزارت کشور- اما شجاعت مدنی، ایستادگی بر سر اصول اصلاحطلبی را همواره در حرکت خود متوقف ننموده و پرداخت هزینه زندان سخت با شرایطی شکنندهتر اما هیچگاه حاضر به پذیرش خواست و اراده محافل امنیتی نگردید.
ایستادگی مصطفی بر آرمان ملت و دفاع از صندوق رای و انتخابات آزاد در طی بیست سال گذشته، تاجزاده را در کنار برخی دیگر از راهبران اصلاحی بهعنوان نماد برجسته مخالفت با نظارت استصوابی و دفاع از آزادی انتخابات در جامعه بدل ساخته است.
اما اینک تاجزاده با ورود به مرحلهای دیگری از حیات سیاسی موثر خود، نمیتواند از فرصت و فضای انتخاباتی پیشرو برای طرح گفتمان اصلاحات دموکراتیک استفاده نبرد. بیان موانع ساختاری و رفتن به سمت معیار محوری با ارائه برنامه سیاسی و تقویت امر سازماندهی، نقیصههای حرکت اصلاحی در شرایط امروز برای گام نهادن تقویت اصلاحات دموکراتیک است. فضای پیش از انتخابات مهمترین ظرفیت و امکان برای گفتگو و گفتمانسازی و ارتباطگیری با جامعه و نیز تعامل با ارکانی از حاکمیت است. غفلتورزیدن از این امکانات بدلشدن به گونهای از اصلاحطلبی بیخاصیت است که مصطفی با آن میانهای ندارد.
تایید صلاحیت یا عدم تایید صلاحیت تاجزاده میتواند یک پیام روشنی باشد که میتوان از نظام دریافت کرد. که آیا راه را برای اصلاحات و تغییرات باز خواهد کرد و یا همه درهای تغییر را به روی خودش میبندد. و برای این تحلیل نمونهای از سال ۸۴ مثال زد. با وجود این شرایط کنونی را با آن سالها به نوعی میتوان متفاوت دید : «اما تفاوت و اختلاف اکنون با شرایط سالهای پیش از ۸۴ را اگر بخواهیم مقایسه کنیم نوعی عقبگرد از مواضع جریان اصلاح طلبی را شاهد هستیم.»
آقای علوی تبار می گوید «ما در انتخابات پیش رو هم به دنبال توافق با نظام هستیم و هم توافق با مردم! و اگر نظام به ما اجازه بدهد که به این عرصه ورود کنیم نباید از دایره اختیاراتمان فراتر برویم».
من فکر می کنم اساسا با وجود پایگاه ضعیف اصلاحطلبان و قهر مردم با صندوق رای و با وجود اینکه تاجزاده میتواند بخش های سرخورده جامعه را احیا و با خواست های دموکراتیک اصلاحی ترمیم نماید یگانه کاندایدای موجود است که واجد مزیت حمایت مردمی در بین اصلاح طلبان است. در نتیجه آن بخشهایی از جریان اصلاحطلب که میخواهند تحت هر شرایطی و بدون قید و شرط و با تن دادن به انتخاب بین بد و بدتر در انتخابات شرکت کنند طبیعی است که نمیخواهند از تاجزاده بعنوان کاندیدای اصلاحات دموکراتیک حمایت کنند، چرا که تمامی مسیرهای دموکراتیک که برای بهبود رابطه با حکومت طی کردهاند را با ورود تاجزاده به انتخابات و از آن مهمتر ورود تاجزاده به فرایند کاندیداهای احتمالی مورد حمایت ناسا و سازمان تشکیلاتی اصلاح طلبان به معنی از دست دادن امکانهای طی شده در خصوص ایجاد اعتماد و تعامل با هسته مرکزی قدرت خواهد بود و فضای مثبت بوجود آمده بنا بر زعم اصلاحطلبان تعامل گرا از بین میرود و با این وجود ورود مصطفی تاجزاده به عرصه انتخابات معنایش این است که مزیت مردمی اصلاحات به پایگاه اجتماعی اصلاحات برگشته است و دیگر ما نیازی به تعامل با حاکمیت نداریم. در مجموع اما بنا بر تحلیل اصلاحطلبان صندوقمحوری که به انتخاب بین بدوبدتر می اندیشند این حضور مصطفی را خلاف رویهای میدانند که اصلاحات تا کنون طی کرده است.
اما غافل از این هستند که با حضور کاندیدایی اصیل و مردمبنیاد و معیارمحور دیگر مساله گفتگو میان مردم و اصلاح طلبان از اهمیت استراتژیک برخوردار می گردد و عملا پایان اصلاحگری تعاملگرای محافظهکار نرمالخواه است که بدنبال سهمی از قدرت برای جریان خود است و نه اینکه بدنبال ایجاد سطحی از تغییرات دموکراتیک در داخل ساختار قدرت باشد که موانع حقوقی مانع و رادع دموکراسی پیش روی فعالان تحولخواه را که سد راه اصلاحطلبی دموکراتیک است از مسیر پیش روی اداره عقلانی مبتنی بر حکمروایی خوب بردارد.
6 پاسخ
مانند روز روشن است که در نهایت اگرکسی چون آسید مصطفی وارد عرصه شود تهش (یعنی فراز پایانی سناریو)میگوید : برای جلوگیری از خطر نظامیان الا ای طرفدارن وطن دوست وای اصلاحطلبان اصیل بروید و به علی لاریجانی رای بدهید و ابا تئوری اصلاحطلبان غیرقلابی و استاد رو کم کنیشان <> هم مقاله از خودش در می کند که<> هم با هم از دهان سلبریتی ها بگوییم علی لاریجانی تا فاشیستها و لویی بناپارتها پیروز نشوند . کما اینکه سال ۸۴ همین جماعت بعد از کلی بدگویی از رفسناجانی آخرش با سر هم کردن کلمات احمقانه و بی ربطی چون بناپارتیسم و صدای پای فاشیسم و هزار دروغ دیگر و نسبت دادن آنها به احمدی نژاد رفتند زیر علم اکبرشاه . سال ۹۲ هم با یک تریلی سخنرانی و قاذورات لفظی و دمیدن در شیپور <> و تدارک ویژه برنامه در بی بی سی فارسی با عنوان <>تهش ازروی سر محمدرضا عارف یزدی پریدند و رسیدند به شیخ حسن فریدون سرخه ای . برادران و خواهران عزیز اکنون که این سطور را مینویسم بدانید و آگاه باشید که تمامی کانونهای اصلی قدرت و ثروت از راست و چپ کلهم اجمعین در پشت پرده اجماع کرده اند بر علی لاریجانی یا به قول دکتر امیر ارجمند: شارالاتانی به نام علی لاریجانی . این خط این هم نشان . از همین حالا مثل روز میبینم لحظه ای را که با حرارت فراوان، تاجزاده و سایر رفقایش اندر فضایل علی لاریجانی حنجرهای خود را جر میدهند ولی نمیدانند آن ممه را دیگر لولو خورد نه این مردم دیگر آن مردم اند که با شلبریتی پلبریتی خر شوند و نه بدنه ای برای اصلاحطلبان باقی مانده که توان تهییج عمومی داشته باشد و نه جوانانی وجود دارند که خودشان را پله ترقی شارلاتنها کنند .ته ته مخشان هم در کار کمپین بازی جوانان آقا زاده جلایی پور است که شامورتیبازیهای خودش و پدرش دیگر خریداری ندارد و از کلاهشان دیگر خرگوشی بیرون نمی آید.
اگر مغز جمهوری اسلامی خراب است ،چه اهمیتی دارد که معده یا لوزالمعده یا دماغش رو عمل کنید
مهم نیست تاجر زاده تاید شود با نه ایشان باید بدانند که از سروهای بی ریشه ویا مصنوعی برای تزین جشن های اعتقادی مردم در روز کریستمس استفاده می شود.نویسنده محترم بهتر بود که به ایشان میگفتند برادر عزیز، عزت خود را حفظ کرده و در در این بازی شرکت نکنید ، چون بازی ، بازی برد و باخت نیست که در آن کوس روسوایی بر سر بازار می زنند.
قبل از هرچیزی باید بگویم که آقای تاجزاده در بدترین وقت اعلام کاندیتاوری کرده چرا که اکثریت مردم جبهه اصلاحات از صندوق نا امید وقهرکرده اند ودر این میان اگر آقای تاجزاده با وجود این همه مقالات و مصاحبه های تابوشکن از فلیتر شورای نگهبان و شخص جنتی رد شود شک فعلی مردم به باور یقین خواهد شد که آقای تاجزاده را در مقابل یک اصولگرا قرار داده اند که تنور انتخابات را داغ نمایند و طبیعی است دراین میان رای دهندگان آقای تاجزاده طرفداران رک گوئی شخص ایشان خواهد بود نه قهرکردگان نا امید از صندوق…
اینجور آدما واقعا برام جالبن امثال ایشون و اونایی که توی کلاب هاوس دنبال اینن که بگن اگه فلانی تایید بشه بریم اگه نشه…
البته بر امثال مؤمنی و تاجزاده خردهای نیست، اینها دنبال منافع جناح و دار و دستهشونن و تبعا منافع خودشون!
اما واقعیت چیز دیگهایه!
اگر گوش شنوایی بود شعار مردم رو میشنیدن:
«اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!»
نه آقای مؤمنی عزیز، اشتباه هم حدی داره یک بار دو بار ده بار تَکرار کردیم!!
از یه جایی به بعد تَکرار کردن دیگه اسمش میشه حماقت!
بعید میدونم قاطبه مردم تا زمانی که اصلاحات بنیادین و جدیای در رویکرد حاکمیت پیش بیاد با ناز و غمزه حکومت دیکتاتورمآب و صرف تأیید صلاحیت مصطفی و مجتبی خر بشن!
شما هم اگه دنبال قدرت و ثروت بیشترید، نرمش قهرمانانه کنید و کاسه لیستر بشید، سفره سرمایه و جان مردم بدبخت ایران برای کفتارها و لاشخورا سالهاست پهنه!
شما سرقبر ی ناله میکنید که خالی است. اول ببینید که شورای نگهبان صلاحیت آقای تا جزاده تایید میکند یا نه بعد مطلب در باره نامزدی ایشان بنویسد اگر هم رد نشود حاکمیت قول و قرار سختی نتها از ایشون بلکه از تمام نامزد ها میگیره که با هسته سخت قدرت کاری نداشته باشند در صدد بقای رژیم باشند
دیدگاهها بستهاند.