از نویسندگان «راهبردی» مشفق و هماره اندیشناکِ منافع ملی مردم ایران میپرسم که از ایشان به واسطهی کانال راهبرد چیزی بر تحلیلهایام افزودهام و مورد ستایشام بودهاند. و با بهزاد نبوی، عضو معدلتبخش و یکی از چهار انتخاب معنیدارِ سید محمد خاتمی برای راهاندازی نهاد اجماعساز انتخاباتی ١۴٠٠ (ناسا)، در میان میگذارم که به دستهای پاکتر و آستینهای بیلکتر و خلع نعلین و چارتکبیر تمامعیارش ایمان دارم:
مجموعه مباحثی که در حلقههای رسانهای و بسترهای سایبری اصلاحطلبان ذیل ضیافت کلابهاوسیِ آقای علی لاریجانی میچرخد؛ عموماً به لاریجانی، رئیسی و جهانگیری و از سوی اصحاب تحریم نیز به تاجزاده، بهعنوان اقطاب برسازنده/واساز انتخابات، پرداختند، لیکن در غیاب یک نام دستکم همطراز! و همین غیاب کار دست همهی آنانی خواهد داد که به نام اصالت اصلاحطلبانه و به کام رادیکالیسم تحریمی لنگهبهلنگه بر اریکههای تصمیمسازی نفوذ کردند و هر روز یک معرکهی چالشی برایمان تدارک میبینند.
هنوز جوهر احکام «ناسائی» خشک نشده بود که دو عضو حقیقی ناسا، عماد بهاور و محمدرضا جلائی پور، با جمعآوری امضاء از اصحاب جوانتر حزب اتحاد و معدودی سردبیر ماهنامه و عضو سابق تحکیم و یکیدو نفر از فرزندان اعضای نهضت آزادی یا سازمان مجاهدین انقلاب طی نامهای خطاب به خاتمی نسبت به رویکرد وی در راهاندازی نهاد اجماعساز اصلاحطلبان اعتراض کردند!
مدتی بعد سید حسن خمینی را برای کاندیداتوری و نیز استمرار میراث جدشان برانگیختند. وی روانهی استمزاج از رهبری شد و وقتی «بیموضعیِ» رهبر را شنید، بر درخواستاش اصرار فرزندیـپدری ورزید؛ پاسخ چنین بود: «به صلاحات نمیبینم». بگذریم از این که جواد امام از این واقعه تحت عنوان «رد صلاحیت سید حسن توسط رهبری» نام برد!
چالش بعدی را خودبنیادیِ تاجزادهای رقم زد که درعینحال و ظاهراً مدعی تعهد و وفاداری به مشی خاتمی بوده است و حاضر نیست از وی بکَنَد.
نوبر این دوستان اخیراً روی میز سوراخسوراخشدهی جبههی اصلاحطلبان ایران گذاشته شد: با تأیید خبر اعلام رسمی پیوستن دو عضو حقیقی ناسا به ستاد اسحاق جهانگیری؛ نهادی که ادعا داشت خروجی آن مبتنی بر سازوکاری چندبعدی خواهد بود.
بیتردید آقای مسعود پزشکیان به عنوان یکی از کاندیداهای اصلاحطلبان واجد مقبولیت و محبوبیتی قابلتوجه در بدنهی اجتماعی اصلاحات است و به مراتب از ظرفیتی فراتر از جهانگیری، برای صورتبندی مسئلهی اصلاحطلبان در انتخابات ١۴٠٠، برخوردارند.
با بیان این نکته، قصد دیگرم طرح گلایه از بایکوتکردن پزشکیان از سوی سازمان اصلاحطلبان حاضر در صحنه است. این گلایهای خاصه مضاعف از تحلیلگران ارجمندی است که بارها شاهد گفتارهای برانگیزاننده آنان بودهام.
کسانی که به اندازهای بیش از آنچه ضرورت دارد به خطرِ اصلاحطلبان قدرتمحور یا اهل ساختوپاخت پرداختهاند، احتمالاً از تکنوازیها چندان رضایتی نداشتهاند ولی به تشخیص خود سکوت پیشه کردهاند، و بهرغم میل باطنیشان برای تحفظ جایگاه برخی سوگلیهای خاص حتی با آنان همدلی نشان دادند، و معدل منافع ملی و مطالبات بدنهی مردمی را به حق کف اصلاحطلبی قابلدفاع معرفی فرمودند؛ اکنون اما در برابر انحراف خانمانسوز و خانهبراندازِ تعدادی از اعضاء حقیقی نهاد اجماعساز اصلاح طلبان و جبههی اصلاحات ایران در پیوستن به ستاد یک نامزد، قبل از تعیین تکلیف کاندیدای نهائی از سوی این نهاد، چرا به سکوتی خردسوز و مرگبار تن سپردهاند؟ و براستی چگونه آسوده سر بر بالینِ تناقضات و اِعمالِ استانداردهای چندگانه نهادهاند؟
آیا انبوه تخریبها ــفراتر از نقدهای واردهــ و مصادیقی که در انکار محمد رضا عارف به عنوان کاندیدای مناسب برای اصلاحطلبان مطرح شده بود، به طریق اولی متوجهی آقای اسحاق جهانگیری نبود؟
عارف با الصاقشدن به فرزند خود و برخی مماشاتها و زیادهخواهیها ناک اوت شد؛ این همه رخ داد تا آقای جهانگیری به ضمیمهی اخوی رانتخوار و لابیهای اتاق بازرگانیِ پیرامون خود، بیکفایتی در طرح ایدهی دلار ۴٢٠٠ تومانی و قابلیتهای استیصالگرانه در استفاده از جایگاه معاونت اولی ریاست جمهوری، امکان عبور از کانال ویژه را یافته است و با دورزدن سازوکار اعلامشدهی ناسا بر کریدور کاندیداتوری بیرقیب در داخل جبههی اصلاحات ایران جلوس اجلال بفرمایند؟
مسئولیتِ پاسخدادن به این نداهایی که طی روزهای اخیر برایم ارسال شده با کیست؟ با کدام نهادها و تشکیلات است؟:
ایوب( حرب ندای ایرانیان): آقای پزشکیان علیرغم داشتن صفات بارز و مثبتی که عامل محبوبیت ایشان در بدنهی اصلاحطلبان، نسبت به اکثریت کاندیداهای فعلی، است و نداشتن مسائل منفی که دستاویز رقبا شود و سلامت اخلاقی و اقتصادی متاسفانه از سوی مدیا و سازمان اصلاحطلبان بایکوت میشود».
دامون (منتقد و حامی میرحسین): پزشکیان بنظرم وضعش خوبه توی مردم. قشنگ پتانسیل رأیآوردن داره. امیدوارم اصلاحطلبان پشتش رو خالی نکنن.
فریدون(کارگزاران): «مواضع اصلاحطلبان را میبینی!!! عملاً میخواهند پزشکیان را از گردونه خارج کنند. فقط دو قطبی جهانگیری و سایرین را مطرح میکنند که اصلاً اخلاقی نیست. درحالیکه پزشکیان صریحاً گفته من تابع نظر جمع و خرد جمعی و نظرسنجی هستم».
عبدالمطلب(اتحاد): «من معتقدم پزشکیان اگر در مناظرهها خوش بدرخشد رای بالایی دارد. از طرفی رأی قومیتی نیز دارد و در استانهای کردنشین (کردستان و کرمانشاه) نیز رای دارد. ولی خودبزرگپنداران اصلاحطلب در مواضع انتخاباتی اصلاً اسمی از پزشکیان نمیبرند و این توهین است».
توکل ( رئیس ستاد اصلاح طلبان استان در سال ٩۶): «بنظر من پزشکیان شبیهترینِ کاندیداها به میرحسین است. مدعیان مهندس موسوی در معرض چالش صداقت قرار گرفتهاند».
علی(انجمن اسلامی مدرسین)؛ ما در دانشگاه ها تنهامی توانیم در رابطه با پزشکیان و سوابق آکادمیک موفق و رویکردهای حمایتی وی نسبت به دهک های نابرخوردار با همکاران و دانشجویان تبادل نظر کنیم، همین.
و هزاران پیامهای بیتابانهی دیگر از بیقدرتانِ درون اصلاحطلبی که در سیاهچالهی سایبری به دَوَران در آمدهاند تا چگونه، کی و کجا قرار یابند!
علاوه بر اینها، نگرانی بنده نسبت به پروژهی اعتبارزدائی از اصلاحات در این بهاصطلاح سپیدهدمان قرن ١۵ شمسی، با پیوستن برخی از شخصیتهای برجستهی جریان اصلاحطلبی به ستاد آقای جهانگیری، بیشتر شده است.
در این فاز از نقدم بر برنامهی انتخاباتی اصلاحطلبان،در اصل قصدم نه تخطئهی جهانگیری است و نه تأیید پزشکیان؛ هدفم در اینجا بحث بر سر خطایِ بهباورم عامدانهی برخی دوستان، به قصد دوپینگ یکی و بایکوت دیگری قبل از موعد وزنکشی رسمی، است.
خاصه برادران خوشفکر و منصف جناب آقایان محمدرضا جلائیپور و حسین مرعشی که دو تن از ١۵ عضو حقیقی نهاد اجماعساز اصلاحطلباناند؛ ایشان حق نداشتند بر اعتمادی که در انتخابشان برای نهاد مذکور ارزانی شده بود، چنین بیحرمتی بنیانسوز بالا آورند.
آیا نمیشد دندان روی جگر بگذارند تا پس از تعیین تکلیف از سوی نهاد مذکور اقدام به تصمیمگیری کنند؟
آنان قبل از موعد وزنکشی در نهاد مذکور، عهدشان را زیر پا نهادند. و مطمئنام برای تصمیم خود توجیهاتی خواهند تراشید و حجتهای به زعمِ خود بالغهای به میانه میآورند: از توصیهی خاتمی و حجاریان گرفته تا خودبنیادی تاجزاده. اما حتی توجیهات موجه هم توان غسل تعمید و رستگاری نهادِ اعتبار زدوده را ندارند.
متاسفام! بسی بیشتر از تکنوازی تاجزاده برای آنها متأسفم: یکی، شاخص کارگزاران و دو دیگر شاخص نسل مدرن اتحاد و نیرویهای تازهنفس و جوان جبههی اصلاحات ایران!
2 پاسخ
این قلم فرسایی هنرمندانه خرج جریانی شده که بیهودگی ان چندسالیست که آشکار شده اما گویا خبرش بشما دیر رسیده! حرف روز اینچیزهایی که شما عنوان میکنید نیست، شاید بفرمایید که منهم مطلعم که صحبت روز مساله شرکت یاعدم شرکت مردم درانتخابات است و پشت سرش احتمالا دلایلی بشمارید مبنی براینکه اعتقاددارید که عدم شرکت باهرانگیزه ای نهایتا انفعال و بی مسئولیتی است ، اگر عقیده اتان این است که مرزبندی با اکثریت جامعه دارید و هنوز متوجه نشده اید که این انفعال ظاهری سرآغاز حرکتی بزرگتر است که دراینده شاهد ان خواهیدبود! اصلاح طلبی هم درطی زمان وبا ازمونهای گوناگون آزمایش شد و درمرحله امتحان تحت فشار قرارگرفتن کمرش خم شد و قافیه راباخت!
اگه واقعا هنوز کسی هست که فارغ از منافع شخصی و گروهی به حرفای استمرارطلبا و در رأسشون محمد خاتمی گوش میکنه حتما بشینه با خودش خلوت کنه و ببینه چقدر در افکارش صداقت داره با خودش
دیدگاهها بستهاند.