زندگی در خیابان | ۳

جنبش اجتماعی به مثابه‌ «یک رفتار جمعی»

زیتون-طاها پارسا: در این روزنوشت‌ها، مفاهیم و مقدمات علمی جنبش‌های اجتماعی معرفی می‌شوند و جنبش‌های معاصر و نزدیک از جمله جنبش تنباکو، جنبش ۵۷، جنبش دوم خرداد، جنبش اصلاحات، جنبش سبز و… در مقام مثال و نمونه به صورت موردی مطالعه خواهند شد.

رویکرد این نوشته‌ها به جنبش‌های اجتماعی جامعه‌شناسانه است، زبان و مفاهیم پایه در بخش اول و دوم آمده‌اند. عنوان اصلی این مجموعه «زندگی‌ در خیابان» است اما عنوان فرعی هر بخش متفاوت خواهد بود.

***

زندگی در خیابان | قسمت سوم

جنبش اجتماعی به مثابه‌ «یک رفتار جمعی»

در دهه‌های اخیر میزان ظهور و کارکردهای جنبش‌های اجتماعی به طرز معناداری  بیشتر شده و کارکردهای متفاوت و متنوعی  یافته‌اند و  به همین سبب،  ریشه‌ی پیدایش و کارکرد جنبش‌های اجتماعی رویکردهای مختلفی مطالعه شده است.

جنبش اجتماعی به مثابه‌ «یک رفتار جمعی»
در یک رویکرد، جنبش‌های اجتماعی  به مثابه‌ یک رفتار جمعی مطالعه می‌شوند.«رفتار جمعی» فعالیتی است فراتر از هنجارهای اجتماعی و رفتارهای نهادی؛ این فعالیت هنگامی بروز می‌کند که نظام‌های سیاسی موجود، بستر مطمئنی برای رفتار نهادی و عمل اجتماعی ایجاد نکنند. به عبارتی دیگر رفتار جمعی، یک رفتار معطوف به بحران است و فعالیتی است جمعی به قصد ایجاد هنجار و یا ارزشی جدید، لذا رفتار جمعی از یک طرف بیان‌گر واکنش‌های جامعه  به وضعیت‌های بحرانی است و از طرفی نشان‌دهنده‌ی تنشی است که نهادها و مکانیزم‌های کنترل اجتماعی از مهار آن عاجزند  .

مثلاً : تحصن کارگران یک کارخانه که به قصد اصلاح دستمزد و یا افزایش رفاه در محیط کار شکل می گیرد، نشان‌دهنده بحران در یک سازمان است. این بحران ممکن است ریشه در منابع مالی کارخانه، دیدگاه‌های مدیریتی  یا سیاست‌های سازمانی داشته باشد. تحصن کارگران هنگامی رخ می‌دهد که شکایت‌های فردی و گروهی کارگران به هیات‌مدیره  نتوانسته است آن‌ها را قانع کند. لذا کارگران با یک رفتار جمعی دست از کار می‌کشند و با یک عمل مستقیم و یک روش نامتعارف(غیربوروکراتیک/غیرسازمانی) به رفتار سازمانی و ارزش‌های حاکم بر کارخانه اعتراض می‌کنند و خواستار تغییری در الگوی رفتاری  مدیران می‌شوند.

رویکردِ رفتار جمعی بر این باور است که ریشه‌ی پیدایش جنبش‌های اجتماعی، هم‌زیستی نظام‌های ارزشی متعارض و گروه‌هایی است که با یکدیگر «برخورد» دارند. یعنی فرد حس می‌کند که باید نظم موجود را به چالش بکشد اما هنجارهای موجود نمی‌توانند یک الگوی رفتار رضایت‌بخش را برای او ارائه دهند. فراگیر شدن این احساس فردی، بانی رفتار جمعی می‌شود و به شکل‌گیری یک جنبش می‌انجامد. ظهور جنبش به‌خودی‌خود، با ظهور هنجارهای جدیدی همراه است و این هنجارهای توجیهی برای اقدام فراهم می‌کنند و پیروزی جنبش نیز منجر به اصلاح ارزش‌ها و هنجارهای قبلی و نهادینه شدن خواسته جنبش می‌شود. این اصلاح، جامعه/سازمان را به وضعیت تعادل برمی‌گرداند.

نمونه: جنبش «دوم خرداد»، یک جنبش اصلاح‌طلب و موفق بود. این جنبش را با رویکرد رفتار جمعی، می‌توان چنین مرور کرد:

در دوره‌ی هشت‌ساله‌ی ریاست‌جمهوریِ اکبر هاشمی‌رفسنجانی، انسداد سیاسی در ایران با اصلاحات اقتصادی و مشکلات تورمی همراه شد. این مشکلات اگر چه در دوره‌های پیش از دولت هاشمی‌رفسنجانی نیز وجود داشت، اما هویت انقلابی یک نظام در حالِ استقرار و جنگ هشت‌ساله‌ی صدام حسین علیه ایران توانسته بود اقتصاد دولتی و مشکلات اقتصادی و محدودیت‌های سیاسی را توجیه کند و سطح مطالبات و توقعات مردم را نیز محدود نگه دارد. هم‌چنین هویت ایدئولوژیک و رهبری کاریزماتیک و وضعیت جنگی، عوامل موثری در همبستگی  جامعه بودند. با آغاز ریاست‌جمهوری هاشمی‌رفسنجانی، همه‌ی عوامل سنتی ِ همبستگی‌ساز از بین رفتند و نهادهای بزرگ انقلابی نیز کارکرد اصلی خود را از دست دادند. آغاز توسعه‌ی اقتصادی و تلاش برای خروج از یک اقتصاد دولتی، نارضایتی‌های مشترکی در اقشار گوناگون ایجاد کرد. شکاف‌های سیاسی میان نخبگان و مدعیان قدرت در غیاب رهبر کاریزماتیک عمیق‌تر شد و مهم‌تر از همه فضای بسته‌ی سیاسی امکان مشارکت را از طبقه‌ متوسط جامعه می‌گرفت و آنان را با نخبگان ناراضی پیوند می‌داد. فقدان نهادهای سیاسی فعال، انتخابات غیر رقابتی و در کنار آن مشکلات اقتصادی ناشی از جراحی‌ها، بسیاری از دسته‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را در یک همبستگی فعال قرار داد و نه تنها هویت مشترکی برایشان فراهم کرد بلکه هویت متفاوت دولت را نیز عریان ساخت. این نارضایتی مشترک محل منازعه با ساختار حاکم شد و در ماه‌های منتهی به انتخابات به شکل‌گیری جنبشی منتهی شد که در روز دوم خرداد ۱۳۷۶، هم‌زمان با انتخابات دوره‌ی ششم ریاست‌جمهوری فرصت یافت و با رأی اعتراضی به کاندیدایی که هویتی غیر از جریان حاکم داشت، با یک «حرکت جمعی» ظاهر شد.
با این رویکرد، رفتار جمعی مردم در این روز، «جنبش دوم خرداد» نام می‌گیرد؛ جنبشی از نوع اصلاح‌طلب، که با یک «نه بزرگ»، نه تنها بحران موجود در ساختار  سیاسی ایران را نشان داد و به مشکلات اقتصادی اعتراض کرد،  بلکه ارزش‌ها و هنجارهای جدیدی از جمله انتخابات رقابتی و تنوع رسانه‌ای را به حاکمیت تحمیل کرد.
جنبش دوم خرداد قاطعانه پیروز شد و این پیروزی حاکمیت را هم به تبریک و پذیرش خواسته‌ی او  واداشت. تعدادی از فعالان جنبش، به نهادهای حکومتی پیوستند و تعدادی هم در قالب احزاب اصلاح‌طلب  به نهادینه‌کردن رفتار و خواسته‌های جنبش پرداختند. موج‌های حاصل از جنبش دوم خرداد، بسیاری از فعالان نهادهای اصلاح‌طلب را نیز در انتخابات دو سال بعد به نهاد‌های حکومتی از جمله مجلس وارد کرد.
جنبش دوم خرداد، موفق شد بحران سیاسی موجود در ایران را مهار کند و با حل این بحران و اصلاح ارزش‌ها و هنجارها و در نهایت نهادینه‌شدن خواسته‌های آن، منازعه‌ی فی‌ما‌بین و جنبش دوم خرداد بسان هر جنبش دیگری به پایان رسید.

پایان قسمت سوم 

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

زندگی در خیابان | ۳

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »