زیتون: با حکم وزیر علوم، اعضای حقیقی هشتمین دوره هیئت امنای دانشگاه تهران منصوب شدند. نگاهی به اسامی اعضای این هیئت امنا، از طنز تلخی حکایت دارد که دیری است گریبانمان را گرفته و از نزاری حالمان نمیدانیم بخندیم یا بگرییم.
به گزارش خبرگزاری مهر، «وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و رئیس هیئت امنای دانشگاه تهران در احکامی جداگانه، دکتر محمدباقر قالیباف، دکتر محمدحسن صادقی مقدم، دکتر علیرضا زاکانی، دکتر سید جواد ساداتینژاد، دکتر محمدمهدی اسماعیلی و دکتر عباس مصلینژاد را به عنوان اعضای حقیقی دوره هشتم هیأت امنای دانشگاه تهران منصوب کرد.»
در واکنش به این انتصاب عجیب وزیر علوم بود که اعتراضها یکی پس از دیگری سربرآوردند. مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران، طی نامه ای به زلفی گل، به چند شغله بودن اعضای این هیئت اشاره و از وی خواستند که این انتصاب را لغو کند. در بخشی از این نامه آمده: «بر هیچ کس پوشیده نیست تصدی این سمتها نیازمند جایگاه علمی بالاست و این مناصب، منصبهایی هستند که قرار است در آنها سیاستگذاریهای علمی رخ دهد و مشخص کند دانشگاه تهران به عنوان یکی از مهمترین دانشگاههای کشور چه مسیری را پیش رو خواهد داشت؟ اما متاسفانه در بین منسوبین شما هیچ چهره شاخص علمی پیدا نمیشود که اندک درکی نسبت به سیاست گذاری علمی داشته باشد. نه تنها هیچ کدام از منسوبین شما چهره موجّه از نظر علمی نیستند بلکه تقریباً همگی آنها در سطوح بالای سیاسی کشور هستند. قطعاً خودتان می دانید سپردن دانشگاه به دست صاحبان قدرت حاصلی جز تباه شدن علم و دانش ندارد. وقتی کسانی که در سطوح بالای قدرت قرار دارند این بستر وجود دارد که دانشگاه را به گونهای هدایت کنند که قدرت خودشان حفظ و تایید شود. بار دیگر ترکیب اعضا را مرور میکنیم، رئیس مجلس شورای اسلامی، شهردار تهران، وزیر جهاد کشاورزی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، عضو شورای نگهبان و یک ابر سرمایه دار. اگر این ترکیب را به هر کس نشان دهید ذره ای به ذهنش خطور نمیکند که این هیئت امنا یک دانشگاه و آن هم دانشگاه تهران به عنوان نماد آموزش عالی در کشور هستند».
او در ادامه میافزاید: «نکتهای که بسیار با اهمیت است فرایند رسیدن به چنین انتصاباتی است. انتصاب شدن جناب آقای عباس مصلی نژاد خود علامت تعجبی در ذهن ما ایجاد کرده است. کسی که در صلاحیت علمی اش برای کسب هیئت علمی دانشگاه محل سوال است چطور چنین منصبی که به مراتب با اهمیتتر است را به چنگ آورده است؟ آیا این موضوع به سرمایه بیکران جناب مصلی نژاد ارتباط دارد یا نه؟ بهتر است در این خصوص شفافسازی شود. از این دست شائبهها در مورد بقیه افراد هم کم نیست. این شائبه ها تا زمانی که دانشجویان به عنوان اصلی ترین مخاطبان انتساب شما هیچ جایگاهی در تصمیمگیری تان داشته باشند ادامه خواهد داشت. آیا درست است که در انتصابات مربوط به دانشگاه، دانشجویان دانشگاه در فرایند انتخاب شدن هیئت امنا ایشان هیچ نقشی نداشته و صرفا قربانیانی به دست انتصابات نابجای جنابتان باشند؟»
بسیج استادان دانشگاه تهران که پیشتر معترض «عملکرد سیاسی و باندبازی دولت روحانی در مدیریت هشت سالهی دانشگاه» بودند، این بار به شکلی عجیب این انتصابات سیاسی را نادیده گرفته و سکوت پیشه کردند.
با این که دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران، تصمیم وزیر علوم را «قدمی در جهت سیاه کردن آیندهی دانشجویان این دانشگاه» میدانند، بسیج استادان همین دانشگاه که پیش تر معترض «عملکرد سیاسی و باندبازی دولت روحانی در مدیریت هشت سالهی دانشگاه» بودند، این بار به شکلی عجیب این انتصابات سیاسی را نادیده گرفته و سکوت پیشه کردند.
وزیر علوم هم در واکنش به این اعتراضها، توضیحاتی را در این خصوص ارائه داد که در واقع عذر بدتر از گناه بود. او در پاسخ به این سوال که در بند ج قانون هیات امنا دانشگاه تهران اشاره شده که اعضا باید از شخصیتهای علمی، فرهنگی یا اجتماعی، محلی و کشوری باشند که نقش مؤثری در توسعه و پیشرفت مؤسسه مربوط نیز داشته باشند، در حالی که از سوی شما علی زاکانی و محمدباقر قالیباف به عنوان اعضای حقیقی هیات امنا انتخاب شدند، این دو چه نقش موثری در توسعه و پیشرفت دانشگاه تهران داشتهاند؟ گفت: «بحث هیات امنا این است که کسانی انتخاب شوند که بتوانند کمک کنند، دانشگاهها در مسیر رشد قرار بگیرند. همچنین به بستریسازی برای رشد و بلوغ نخبگان کمک کنند. همیشه هم اینگونه بوده یعنی تعدادی از افرادی که در هیات امنا قرار میگیرند کسانی هستند که مدیریت اجرایی دارند، اهرمهای قدرت در دست آنهاست و میتوانند دانشگاهها را چه از نظر سخت افزاری و چه از نظر نرم افزاری کمک کنند.» وی در پاسخ به این سوال که آیا این دو نفر با توجه به مسئولیتهای مهمی که دارند وقت دارند به موضوعاتی که شما به آن اشاره کردید، ورود کنند؟ گفت : «هیات امنا هر سال دو جلسه دوساعته دارد و خیلی جلسات زیادی ندارد». حال باید از آقای وزیر پرسید که با دو جلسهی ۲ ساعته چطور میتوان یک دانشگاه را در مسیر پیشرفت قرار داد؟
اما در این میان کنایه روزنامه اطلاعات که به شکل طنز به انتصاب زاکانی و قالیباف در مهمترین دانشگاه کشور پرداخته، بهتر از هر چیز گویای قصه پر غصهی مدیریت حسین قلیخانی در ایران است. در بخشی از این مطلب آمده: «وقتی اسامی هیأت امنای جدید دانشگاه تهران را دیدم، حال همان مسافر تازهوارد را یافتم و با خود گفتم: عجبا از کشوری چهارفصل و پهناور، با جمعیتی گسترده در انواع استعدادها و توانی خیرهکننده در بزنگاهها؛ که در یکی از حساسترین نقاطِ امنایی و اتاق فکری مانند مهمترین دانشگاهش، همچنان باید وقت رییس مجلس و شهردار و وزیر و دیگر مشتغلان به هزارویک اشتغال را بگیرد! مگر این آب و خاک اینسان دریغزا قحطالرجالزده شده است؟»
نویسنده روزنامه اطلاعات راست میگوید، «قحط الرجال» شده و اختاپوس نیرنگ، هر آن که سرش به تنش میارزید را به کنج عزلت کشانده و حالا «سردارِ حملات گازانبری»، برای دانشگاهی سیاست میچیند که روزی جای جولان امثال ناتل خانلری، موحد، فروزانفر و همایی بود و اکنون از سیاه بختی به این روز افتاده، در حالی که تنها دغدغه مسئولان بالادستی، «سند مطالبات رهبر» است. تنها ای کاش آیندگانِ این سرزمین چهار فصل بدانند که ما، همهی ما، تماشاگران خستهای بودیم که کشتی امیدمان به گل نشست.