انتشار یک نوار صوتیِ دیگر از گفتوگوهای محرمانه مقامات امنیتی جمهوری اسلامی بار دیگر توجه افکار عمومی را به خود جلب کرده است؛ هر چند این خبر در مقایسه با اخبار «گرانی نان و کالاهای اساسی» و «اعتراضات سراسری معلمان» اهمیت به مراتب کمتری داشته است. صرف نظر از محتویات این نوار و مقامی که در آن نوار اطلاعات حساسی را بازگو می کند، همزمانی افشای این نوار با انتشار محدودِ شایعه مجدد وخیم شدن حال رهبر جمهوری اسلامی، به اهمیت این خبر میافزود؛ شایعه چای که با ظاهر شدن دوباره آیتالله خامنهای در دیدار با بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه، به پایان رسید.
اما بازی بر سر جانشینی وی هنوز تمام نشده است.
مسئلهی جانشینی قدرت در ایران همواره از مسائل پیچیده سیاسی بوده است. ساختار استبدادزده ایران هیچگاه اجازه نداده تا ساحت قدرت شفاف باشد. تنها در اوایل تاسیس جمهوری اسلامی بود که انقلابیون تحت تاثیر فضای موجود به این صرافت افتادند تا برای خلا قدرت از پیش تدبیری بیاندیشند. البته کهولت سن رهبر وقت، بیماری وی و شرایط جنگی کشور نیز مزید بر علت بود تا فردی به عنوان «قائممقام رهبری» تعیین شود. با این وجود جامعه و ساختار استبدادزده ایران همان را نیز تاب نیاورد و با سناریوسازیهای امنیتی «قائممقام وقت رهبری» از سمت خویش عزل شد و «رهبر کنونی» جای او را گرفت.
در شرایط فعلی نیز حاکمیت بارها تلاش کرده تا برای فردای آیتالله خامنهای فکری بیاندیشد اما وجود مدعیان بسیار مانع از این امر شده است. هر چند از زمان فوت هاشمی رفسنجانی، به تدریج از تعداد مدعیان کاسته شد و اکنون رقابت در دو نامزد خلاصه شده. پیشتر اشخاصی چون هاشمی رفسنجانی، هاشمی شاهرودی، آملی لاریجانی و حسن روحانی در کنار مجتبی خامنهای گزینههای مطرح برای جانشینی رهبر کنونی بودند. اما پس از فوت هاشمی رفسنجانی، ابراهیم رئیسی به شکل غیر منتظرهای وارد عرصه رقابت بر سر جانشینی شد. او ابتدا به تولیت آستان قدس رضوی منصوب شد و نام خویش بر سر زبانها انداخت. سپس در سال ۱۳۹۶، خود را با حمایت سپاه نامزد انتخابات ریاستجمهوری کرد. پس از ناکامی در آن انتخابات، بر جایگاه ریاست قوه قضاییه نشست و بدین ترتیب آملی لاریجانی یکی از مدعیان رهبری را کنار زد. در فقدان دو هاشمی (رفسنجانی و شاهرودی)، فقط حسن روحانی و مجتبی خامنهای در صحنه رقابت باقی مانده بودند. حسن روحانی نیز پس از کارنامه ضعیفی که از خود برجای گذاشت بهراحتی از سوی جریانهای مخالف نزد افکار عمومی تخریب شد و حتی به مجمع تشخیص مصلحت هم راه نیافت و گوشهنشین شد و به دست خود عطای ولایت را لقایش بخشید. حال ابراهیم رئیسی پس از آنکه سوار بر اسب زینکردهای شد که شورای نگهبانِ نظام پیشکشش کرده بود، به این تصور که رئیسجمهور شدن عرصه را برای رقابت با مدعی اصلی جانشینی برای وی از همیشه مساعدتر ساخته، سناریوی تازهای از جمله «سیسمونی گیت» را برای تخریب اذناب رقیب خویش تدارک دید.
ابراهیم رئیسی پس از رسیدن به مقام ریاستجمهوری نیمنگاهی نیز به توافق با غرب داشت تا بلکه با رفع تحریمها بتواند اقتصاد را در شرایطی پایدار نگه دارد. او با پایدار نگهداشتن شرایط اقتصادی میتوانست اعتباری برای خویش نزد افکار عمومی کسب کند و راه را برای فتح سکوی بعدی هموارتر سازد. بر اساس گزارشهای منتشر شده مذاکرات بر سر احیای برجام در آستانه توافق قرار داشت. حتی صحبت از این بود که آمریکا بخشی از داراییهای بلوکهشده ایران را نیز آزاد کند اما یکباره موضوع خارج کردن سپاه از فهرست گروههای تروریستی جریان مذاکرات را عوض کرد؛ مطالبهای که از سوی مجلس و جریان اصولگرای تحت رهبری قالیباف زیر میز مذاکره زد. محمود نبویان از اعضای جبهه پایداری و نماینده مجلس در برنامه «جهانآرا» به مواضع قالیباف اشاره کرد و گفت مجلس به هیچ دولتی درباره برجام تضمین نخواهد داد.
موضعگیریهای اطرافیان قالیباف درباره برجام خود نشانههای روشنی از آن بود که بخشی از مافیای جمهوری اسلامی هنوز خواستار رفع تحریمها و کنار آمدن با غرب نیست. اما پرسش این بود چرا حال که حکومت یکدست شده، باز عده ای در مسیر مذاکرات کارشکنی میکنند.
فاش شدن نوار صوتی مهدی طائب نشان داد که مجلس دنبالهرو خط مشیی است که بیت آیتالله خامنهای آن را تعیین میکند. طائب به صراحت گفت که قالیباف با حمایت بیت و شخص رهبر جمهوری اسلامی به ریاست مجلس رسیده است. قالیباف پیشتر نیز از حمایت بیت برخوردار بود. چه در زمانی که مجتبی خامنهای در سال ۱۳۸۴ در ستاد انتخاباتی او تردد داشت، چه در زمان شهرداری تهران و چشمپوشی از پرونده تخلفات سنگین او. از این رو شاید بتوان گفت دعوای میان قالیباف و رئیسی ریشه در بیت دارد و مجتبی خامنهای با علم به نقشههای رئیسی برای فتح «سنگر به سنگر»، تمایلی ندارد که احیای برجام و گشایش در اقتصاد به نام رئیسی تمام شود و ناگهان بازی جانشینی را به نفع خویش تمام کند.
از زمانی هم که نام رئیسی به عنوان نامزد ریاستجمهوری انتخابات ۱۴۰۰ مطرح شد؛ این فرض مطرح بود که آمدن وی و هموار شدن راه برای ریاستجمهوری او، بر خلاف باور عمومی سناریوی احتمالی بیت رهبری برای سوزاندن وی به عنوان مهره جانشینی است.
افشاگری میان باندهای حاضر در مافیای سیاسی جمهوری اسلامی نشانگر این واقعیت است که با روی کار آمدن رئیسی فرضیهای که میگفت حکومت یکدست میتواند مشکلات ایران را حل کند، باطل شده است. در نظامهای سیاسی مافیایی، یعنی نظامهای سیاسی که شفاف نیستند، گروههای مافیایی همواره میتوانند تکثیر شوند و جبههبندیهای جدیدی را بر اساس منافع خود بسازند. در حال حاضر موضوع جانشینی رهبر همچنان عرصه اصلی برای رقابت میان دو جریان مافیایی است که هر یک میکوشند مجتبی فرزند آیتالله خامنه ای یا ابراهیم رئیسی را به مقام جانشینی برسانند.