جنایت و مکافات

‏روایت هما کلهری از خاوران سال۶۰

«خاوران به لعنت‌آباد معروف بود.از اهالی خراسان که آدرس می‌پرسیدی، می‌گفتند لعنت‌آباد را می‌گویی؟بعدها که اعدام‌ها زیاد شد فقط در…

۱۲ شهریور ۱۴۰۲

‏روایت زهرا ذهتابچی از انفرادی

۱۴ ماه در انفرادی بودم و در این ۱۴ ماه هربار می‌خواستم به دستشویی بروم باید چشم بند میزدم و…

۱۰ شهریور ۱۴۰۲

‏روایت زهرا ذهتابچی از انفرادی

۱۴ماه در انفرادی بودم و در این ۱۴ ماه هربار میخواستم به دستشویی بروم باید چشم بند میزدم و هم…

۳۰ مرداد ۱۴۰۲

‏روایت ضیا نبوی از زندان

می‌گفت بشین پاشو برو. سرت را بگذار روی دیوار و پاهایت را بده عقب و باید اینطوری بروی. همانطور از…

۲۹ تیر ۱۴۰۲

‏روایت سعید مدنی از انفرادی

‏در زندان سخترین زمان‌ها، عصر‌های جمعه است.صدای گریه می‌شنوی و التماس‌هایی که افراد به زندانبان می‌کردند و میگفتند به بازجو…

۲۷ تیر ۱۴۰۲

‏روایت اکرم نقابی مادر سعید زینالی از زندان

یکی کتف من را میپیچاند و لگد به صندلی میزد.آن یکی به سر و بدنم ضربه میزد. میخواستم بگویم من…

۱۵ تیر ۱۴۰۲

‏روایت قتل غفار حسینی از اعضای کانون نویسندگان / آبان ۷۵

در منزل مسکونی خود در تهران به قتل رسید. تنها زندگی می‌کرد، برای همین جنازه‌اش خیلی دیر پیدا شد. علت…

۱۳ تیر ۱۴۰۲

‏روایت ستوده دباغ از بازداشت همسرش علیرضا ارادتی

دخترم را گریان می‌بینم. می‌پرسم چه شده؟ بازجو می‌گوید پدرش را زده‌ایم ... بعدا هم بیشتر می زنیم!…این نوع مسلمانی…

۲۵ خرداد ۱۴۰۲

‏روایت پرویز دستمالچی از ترور رستوران میکونوس

من فقط نگاهم را از زیر آن میز بردم بالا به طرف آن جایی که مسلسل‌چی ایستاده بود که ببینم…

۲۴ خرداد ۱۴۰۲

‏روایت غزل دختر عالیه مطلب‌زاده از شب آتش سوزی در اوین

بعد از آن شب یک تماس چند ثانیه‌ایی به مامان دادند که بگوید سالم است. بعد تماس‌ها را قطع کردند.…

۲۱ خرداد ۱۴۰۲