پنج نکته درباره ناانتخابات!
یک: امثال جلیلی و جماعتِ تباه ولایی قرار نیست «بیایند»، چون اصلا نرفتند که بخواهند بیایند! مجموعهی آنها و تفکرشان الان حاکم است. پس اینکه «نگذاریم آنها بیایند» غلط است. حداکثر اینکه گفته شود «بیاییم و دست آنها را کوتاه
یک: امثال جلیلی و جماعتِ تباه ولایی قرار نیست «بیایند»، چون اصلا نرفتند که بخواهند بیایند! مجموعهی آنها و تفکرشان الان حاکم است. پس اینکه «نگذاریم آنها بیایند» غلط است. حداکثر اینکه گفته شود «بیاییم و دست آنها را کوتاه
این روزها این ادعا را زیاد خواهیم شنید که «با مشارکت در انتخابات و رأی دادن به فلانی اتفاقی خواهد افتاد»! در این یادداشت تلاش میکنم توضیح دهم که این ادعا تا چه اندازه با واقعیت موجود ایران سازگار است؟
علیرغم دستور اعزام اورژانسی پزشکان اوین، زندان اوین مانع اعزام صدیقه وسمقی به بیمارستان شده است. دکتر صدیقه وسمقی دین پژوه و اسلام شناس و استاد دانشگاه با اتهام “سر نکردن روسری در انظار عمومی” و “رأی ندادن در انتخابات
آقای کاظم صدیقی سالهاست که با سخنان ناشایست و بیجایش نسبت به رابطه برخی افراد با امام زمان اعتقادات جوانان و آبروی روحانیت را نشانه رفته است. مسخرهتر اینکه به همراه سخنان بیپایهاش گریههای غیر معمولی از خود نشان میدهد.
پیش از برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم بیانیهای موسوم به «روزنهگشایی» با امضاء ۱۱۰ نفر از چهرههای دانشگاهی، اهالی قلم، فعالان سیاسی- اجتماعی و روزنامهنگار منتشر شد. من، تا پیش از برگزاری انتخابات در نقد این بیانیه سخنی نگفتم زیرا
اشارهای کوتاه به مدل رفتار انتخاباتی متدینین سنتی غیرسیاسی ۱ «آرای باطله» منبع مطالعاتی بسیار ارزشمندی است و تغییرات آنها در ادوار مختلف معنادار است. اطلاع دقیق ندارم که آیا این آرا در فرایند شمارش یا پس از آن ثبت
من به اصلاح طلبانی که به عنوان روزنه گشایی یا هر عنوان دیگر در انتخابات غیردموکراتیک و نمایشی امروز شرکت کردند، تعرضی ندارم و اصل را بر این می گذارم که همه آنان، معرفتی و نه منفعتی به چنین کنشی
۱- ایران در بنبستی گرفتار شده که ساختار معیوب نظام سیاسی و رویکرد خطا و خطرناک رهبر به آن تحمیل کرده است. آقای خامنهای درایت هدایت کشور بهسوی توسعه همهجانبه و عادلانه و پایدار را ندارد، ولی قدرت آن
۱۳ سال از بازداشت خانگی رهبران جنبش سبز گذشت؛ حصری که از ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ آغاز شد. زمانیکه میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دو نامزد معترض انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، «سبز»ها را برای حمایت از جنبش آزادیخواهان تونس و مصر
-آقای حجاریان! در یک تصویر کلی از مواجهه شما با انتخابات برخوردی دوگانه استنباط میشود. از یکطرف، موجودیتی به نام «صندوق رای» را میپذیرید و به آن ارجاع میدهید و از طرف دیگر، از آن اعراض میکنید؛ حالا چه نام
با سامان داشتیم میزدیم بیرون که راه بیفتیم سمت خرمآباد. سامان گفت : «پس شال نمیاری؟» گفتم نه. گفت: «اونجا تهران نیست، ایرج (پدرم) قاطی میکنه، با دلخوری میندازی سرت.» با نیشِ بازی گفتم «زن، زندگی، آزادی» که فقط برای
اعلاحضرتین، والاحضرتان، عالیجنابان، اعضای محترم کمیته صلح نوبل نروژ، خانمها و آقایان از ریاست و اعضای محترم کمیتهی نوبل صلح سپاسگزارم که با اعطای جایزهی معتبر و پرافتخار صلح نوبل از جنبش باشکوه ”زن، زندگی، آزادی“ و از یک زن
پیشتر گفته ام که آغاز زاویه من با جمهوری اسلامی وقتی بود که در نشریه صبح، گزارشی مستند و تحقیقی از فساد و تخلفات صورت گرفته در دو وزارتخانه ارتباطات و نیرو در دهه هفتاد منتشر کردم و علی رغم
نویسنده: ניר אבישי כהן – نیر أ. کوهین، فعال صلح و نویسنده اسرائیلی که اکنون به عنوان سرباز در غزه حضور دارد. ترجمه: عمار گُلی שתקתי מאז שגוייסתי למילואים. עסקתי במילוי תפקידי כקצין לוחם, כולל בעוטף עזה (התמונה משם). אחרי
مجلس در جریان بررسی برنامه هفتم توسعه، ماده قانونی راهاندازی «سامانه رصد سبک زندگی» را تصویب کرد. این ماده تنها یکی از بخشهای برنامه به دقت طراحی شده «رویکرد استقرار الگوی حکمرانی هوشمند» در ایران است. حکمرانی هوشمند در کشورهایی
قصدم از نوشتن این مطلب پرداختن به جزییات جنگ خونینی که به راه افتاده است نیست چون جزییاتش را می توان هر روزه از طریق رسانه ها به دست آورد و پرداختن به آن در این مقاله اتلاف وقت من
بهطور طبیعی گفتوگو درباره جنگ غزه میان مردم کوچه و بازار نیز داغ است. هم به علت اهمیت خبر و هم از حیث تاثیرات احتمالی که بر ایران دارد، به ویژه که جنگ تمام نشده و همچنان ادامه دارد و
گفتوگوی سعید دهقانی با یاسر میردامادی[۱] در حومهی منچستر زندگی و در لندن کار میکند. اما اگر سکونتگاه کنونی او شهری در ایران هم میبود، باز هم ترجیح میدادم پرسشهایی مکتوب را برایش بفرستم تا پاسخهایش را بنویسد. بر این
نکاتی تکاندهنده از بلایی که ادبیات دفاع مقدس بر سرمان آورده است جوانتر که بودم از جنگ نمیترسیدم و حتی مشتاق بودم که دوباره جنگی شکل بگیرد. ادبیات دفاع مقدس از جنگ تابلویی زیبا برایم رقم زده بود؛ تابلویی سرشار
در داخل ایران، افغانستانیها، ملت دیگریاند. زندگی در داخل با اکثریت ایرانی، افغانستانیها را ملتی پاک متفاوت میکند که مهاجرند، که «دیگری»اند. اما به محض خروج از ایران ورق برمیگردد. این را بسیاری از ایرانیان مهاجر میتوانند گواه باشند. در
به نام خداوند آزادی درباره دروغهای مأموران حکومت و تهدید امضاکنندگان بیانیه رفع حصر؛ به ویژه تهدید خانم دکتر زهرا شجاعی و ادعای آزادی محصوران در تاریخ پر فراز و نشیب کشورما، نجات ملت ایران از استبداد و دیکتاتوری، سرلوحه
حسین رزاق: خیزش پاییز ۴۰۱ مردم ایران سرآغاز دگرگونیهای بزرگی در جامعه و نیروهای سیاسی گردید که ارمغانش دستاوردهای بیبدیل و ارزشمندی است. جدای از آنچه در ظاهر جامعه نمود دارد، پسا مهسا برای نخستین بار در پسا ۵۷ توانست
من با صدای تو زندگی کردهام، مهدی یراحی. تو میتوانستی در سمت قدرت بایستی. میتوانستی سفیر حاکمیت باشی و در تورهای اروپایی، نمایش رنگین ایفا کنی تا سفرهی رنگین داشته باشی. اما تو جای دیگری ایستادی. میدانستی هزینه دارد و
به نام خدای رنگینکمان اگر هفتاد سال پیش بیگانگان در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فاجعه کودتایی را علیه ملت ایران ترتیب دادند، امروز حاکمان ایران کودتای جدیدی را علیه سعادت و مطالبات برحق مردم کلید زدهاند. حاکمان آنچنان سر خود را
دبیرکل نهضت آزادی ایران میگوید «بعد از انتخابات ۹۶ به این نتیجه رسیدیم که دیگر در شرایط کنونی درهیچ انتخاباتی افراد غیرخودی تاثیرگذار که مورد تایید شورای نگهبان قرار بگیرند وجود نخواهد داشت.» محمد توسلی در گفتوگوی خود با انصاف
در گفتار کنونی میکوشم نکتهای را روشن کنم که شاید مقدمه مناسبی برای ورود به همه آثار جان راولز، علیالخصوص کتاب «عدالت به مثابه انصاف» باشد. گمان میکنم برای همه کسانی که با راولز سر و کار دارند، این نکته
برآمدن فریاد اعتراض در مقابل نابسامانیها هر چند که امید را زنده میکند، اما در لایههای عمیقتر خود، بیم و هراسی به دلها میافکند. هراسی از آیندهای در مه. پتانسیلهای آزادشده این توانایی را دارند که سیستمی که از تعادل
چگونه سرمایهی هویتهای خرد مذهبی در آیینهای انبوه تودهای ازبین میرود. ۱ اجتماع دستهها و هیئتها در مناسبتهای بزرگ آیینی و مشخصاً عاشورا سنتی است که قدمتش لااقل به دورهی صفویه میرسد. در این اجتماعات که نوعاً در میدان مرکزی
*آقای حجاریان! بهعنوان پرسش نخست میخواهم تصویری ارائه کنید از صحنه فعلی سیاست ایران. بهطور مشخص میخواهم بدانم شما چه متغیرها، بازیگرها و رویدادهایی را در تحلیل شرایط کنونی کشور واجد اهمیت میدانید؟ بازیگران مؤثر و اصلی سیاست ایران را
۱. مقدمه این یادداشت در نقد شکل خاصی از شِبهنقد است که آن را بر اساس استعارهای جنگی «رجزخوانی» مینامم. رجزخوانی در مقام شکلی از شِبهنقد رواج نگرانکنندهای حتی در میان بخشی از اهل فضل بهویژه در فضای مجازی یافته
بازنشر مطالب با ذکر منبع آزاد است. ۱۳۹۴-1401