آن نیمنفس که با تو بودم سرمایه عمر جاودان شد پاییز ۸۷ بود. نشسته بودیم در بنیاد فرهنگی بازرگان. مدتی…
«چه خوب یادم هست عبارتی که به ییلاق ذهن وارد شد:/ وسیع باش و تنها، /سر به زیر و سخت»؛…
داستان تلخی است داستان رجایی؛ اما حکایت انسانی است، و داستان وفاداری به اصول. اری، حدیث صبوری و نرمی و…
مساله روحانیت و بسط ایدئولوژی در ایران نگاهی به طرح علیرضا رجایی از تاریخ معاصر اشاره: این نوشته مروری بر…
تردید نیست که علیرضا به سنتی در روزنامهنگاری ایران تعلق دارد که بدون توجه به ملاحظات و بقا میکوشد تا…
حالا وقتی چشمها را میبندم و به سالهای دور میروم به آخرهای دهه هفتاد که جوانی بود و شور بود…
سال 77 بود. سال شکوفایی مطبوعات مستقل پس از سالها اختناق سیاسی و من جوانی 23 ساله بودم و در…
پرده اول، اول مرداد 1378 به خون آغشته و زخمی از بازداشت سپاه تبریز به قید قرار تأمین تا زمان…
روزگاری نشانهی دانایی، بیقراری بود؛ سخن علیبنابیطالب دهان به دهان میگشت که خداوند از دانایان پیمان ستانده که بر زیادهخواری…
علیرضا به صبوریات حسودیام میشود. آدم حسودی نیستم. در طول تحصیلم با خیلیها رقابت درسی داشتهام. کمتر به یاد دارم…