بیپرده با کوچکزادهها
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان قدیمی که سابقه جنگ و خدمت در رده بالای سپاه را داشت، درگرفت. او طرفدار سرسخت
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان قدیمی که سابقه جنگ و خدمت در رده بالای سپاه را داشت، درگرفت. او طرفدار سرسخت
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده مردم از انقلابی که اسلامی خوانده شد، داشته است. سکولاریسم فرمایشی به نوعی سکولاریسم گفته میشود که در آن جدایی
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که جهان در آن قرار دارد. این دوران جدید از جنگ جهانی اول آغاز شد؛ زمانی که اصلیترین کشورهای تشکیلدهنده «غربِ اروپایی» با ورود به یک
۱. بدیهی است که میتوان بر روی مفاد و مواد گفتگوی مناظره عبدالکریم سروش با یکی از فقهای حوزه علمیه قم (ابوالقاسم علیدوست) در آبان ماه ۱۴۰۳ (که دو نشست آن تاکنون منتشر شده است) به بحث و بررسی نشست.
بازگشت ترامپ به کاخ سفید، بنبست راهبرد “نه جنگ، نه مذاکره” رهبر حاکمیت ولایی را برجستهتر خواهد کرد. بنا به گفته دستیاران ترامپ، رئیسجمهور چهلوهفتم آمریکا، سیاستهای سختگیرانهای برای فشار اقتصادی و انزوای رژیم ولایی به اجرا خواهد گذاشت. بر
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که در بقای آن نقش دارند، بسیار چالشبرانگیز است. آیا میتوان پذیرفت که کسانی که به دلایل مختلف به نظام دیکتاتوری تن دادهاند، مسئولیت بیشتری از
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است که انسانهایی عاشق، اندیشمند و بیزار از خشونت و سلطهی غیرضروری، در وجود خویش دریافتند و برای کاهش درد و رنج موجوداتی ستمدیده و بیدفاع
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و سپس نگاهی به وضعیت دموکراسی و حقوق بشر در جمهوری ولایی ایران، و سپس اشارهای به برخوردهای ظالمانه حکومتیها، بهویژه دستگاه قضایی با مجمع مدرسین
در حالیکه با نفسهای حبسشده در سینه منتظر حمله نظامی اسرائیل به کشورمان هستیم، به نگارش این یاداشت کوتاه میپردازم. به امید مانایی صلح، جنگ حتا حوصلهای برای نگارش و خواندن اینگونه مطالب نخواهد گذاشت. در حال شنیدن صدای
در جهان امروز، رادیکالهای فکری اغلب به چهار جریانِ عمده رادیکالِ راستِ سکولار، رادیکالِ چپِ سکولار، رادیکالِ بنیادگرای مذهبی و رادیکال عرفانی دستهبندی میشوند. رادیکالهای ایدئولوژیزده از همه جریانهای فوق، اغلب در جهانی رمانتیک زیست میکنند؛ جهانی خیالی، متوهمانه و
آقای خاتمی، بسیار کوشید اصلاحات مورد نظر خود را به عنوان یک روش برای اصلاح و بهبود جمهوری اسلامی در چارچوب ساختار حقوقی و واقعی جمهوری اسلامی به کار گیرد و هرگز بر این رأی نبود که این اصلاح، به
گسترش درگیریهای نظامی میان نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی با اسرائیل پس از حملات هفتم اکتبر حماس، خاورمیانه را در وضعیتی خطیر قرار داده است. با کشته شدن حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان و پیش آن فرماندهان ارشد این سازمان،
یکی از شبهاستدلالهایی که طرفداران جمهوری اسلامی (مانند رضا نصری) مدعی استاندارد دوگانه غرب درباره به فروش تسلیحات جنگی به کشورهای دیگر صورت بندی می کنند ازین قرار است که: غرب به اوکراین و اسراییل سلاح می فروشد، جمهوری اسلامی
سخنان اخیر رضا پهلوی در محفل « شورای آمریکایی- اسرائیلی» در شهر واشنگتن حقیقتا تاسف بار و شرم آور بود. تصور نمی کنم این مرز و بوم روزگاری را به خود دیده باشد که بخشی از اپوزیسیونِ براندازش اینچنین در
«زندان در زندان»، رنجنامۀ خانم فائزه هاشمی عزیز که در زندان اوین نوشته شده را خواندم و سخت غمگین شدم. فعالیت های سیاسی و مدنیِ فائزه خانم را از دهۀ هفتاد شمسی رصد کرده و به نیکی بخاطر دارم؛ از
اخیرا در شماره ۵۵۹ هفتهنامه تجارت فردا، مطلبی به قلم محمد طاهری، سردبیر این هفتهنامه و سایر نویسندگان نوشته شده است با عنوان افسون شریعتی! بعلاوه، بر روی صفحه، علی شریعتی را بطور اغراقآمیزی بصورت یک شعبدهباز به تصویر کشیده
اگر روند تحولات سیاسی کشور را در شش ماه گذشته (از ابتدای اسفند ۴۰۲ تا اول شهریور ۴۰۳) بررسی کنیم، یک نتیجه بیشتر نمی توانیم بگیریم: ناگهان کشتیبان را سیاستی دیگر آمده است! سیاستی که نه در زمان برگزاری انتخابات
امروز وقت گذاشتم و دو ساعت مناظره آقایان مهدی طائب و احمد زیدآبادی را دیدم و شنیدم. موضوع گفتگو و مناظره رخداد خونین ۱۳۸۸ و به طور خاص حصر آقایان میرحسین موسوی، مهدی کروبی و خانم زهرا رهنورد بود. مناظرهای
اسلام سیاسی در تمام خوانشهایش به پایان نظری خود رسیده و تنها پایان عملی و واقعی اش در ایران و افغانستان طالبان باقی مانده است. روند تحولات در این دو نماد اسلام بنیادگرا یکی شیعی و دیگر سنی، دیر یا
خشونت علیه دو دختر نوجوان ایرانی و کودکی افغانستانی به سرعت و گستردگی در رسانه های اجتماعی بازتاب یافت. در صحنه ای دیگر، یکی از مامورین نیروی انتظامی با تهدید شهروندانی که پیرامون او جمع شده بودند، به فحاشی علیه
خودشان را شبیه به عامهی مردم جا میزنند. تنپوشِ کت و شلوار و پیراهنشان را نه بر اساس وُسع جیب پر پولی دستچین میکنند؛ که اغلب از یکی دو فیش حقوقی پر میشود؛ بلکه بر طبق سفارشات سازمانی و یا
۱. در طی انتخابات اخیر، مدام شنیدهایم که گفته میشود: پزشکیان نمیتواند کاری از پیش ببرد؛ مگر یک تدارکاتچی چقدر قدرت دارد؛ باید آن دیگری بخواهد وگرنه فرقی بین جلیلی و پزشکیان نیست. اظهار نظرهایی از این دست در روزهای
اگر انتخابات و به ویژه انتخاب ریاست جمهوری در کشوری مانند ایران را یک فرآیندی ترسیم کنیم که می خواهد نمایش دمکراسی باشد ولی در حقیقت تلاش اقشار مختلف مردم ایران برای تحقق دمکراسی ست، حرکت مردم ایران در چهاردهمین
دستاوردهای انتخابات چهاردمین دوره ریاست جمهوری برای من اگر با اهمیت تر از انتخابات دوم خرداد نباشد، کمتر نیست! چه بسا تأمل برانگیزتر است و چه بسا بار دیگر قابلیت ایجاد یک گفتمان سیاسی را در جامعه و این بار
اینکه آقای روحانی و دولت هشت سالهاش موفق عمل کرده یا نه و این که چه اندازه کامیاب بوده است، خارج از موضوع این یادداشت است، اما اینکه چرا این همه مخالفت و انتقاد و حتی دشمنی از سوی غالبا
تصویری از پشتِ پرده در دست نیست. کسی خبری نزدیک از حالواحوال او در رخدادهای مختلف سیاسی نداده و نمیدهد. از ترس و دودلیها و کابوسهای او. از ذوق کردنها و شادیهای او. از همهی حسوحالهای عجینِ انسانِ در همه
ساده و بیتکلف! شاید هم خودمانی و بیریا و راحت و بیغل و غش در چشم و نظر طرفدارانش. کسیکه سعی میکند از نحوهی صحبت کردن و رختولباساش گرفته تا محیط کار و ماشین زیرپایاش، به سادهگی تودهی مردم نزدیکتر
با گروه اول خوشبختانه، متأسفانه؟ بیش از سی سال است درددل و پرسش بی پاسخ داشته ام. آنچنان که هر چه بنویسم تکراری است ولی حکم مشهوری در باب ممنوعیت تکرار در شرایط مشابه وجود ندارد و شاید مجاز باشم
اگر مجال مشارکت در انتخابات روز جمعه را در کانادا داشتم، حضور می یافتم و به مسعود پزشکیان رای می دادم. پیشتر دربارۀ « نفی دوگانۀ تحریم و مشارکت» نوشتم و توضیح دادم که چرا در دور اولِ انتخابات ۱۴۰۳
البته که هر کسی محق است نسبتش را با انتخابات تعیین کند. تحریم هم به نظر من ابزار مدنی و مهمی است که نمیشود از آن صرفنظر کرد، کما این که احتمالا تنوع بیشتر کاندیداها در این دوره تا حدی
بازنشر مطالب با ذکر منبع آزاد است. ۱۳۹۴-1401