شبح و شمایل یک رهبر
تصویری از پشتِ پرده در دست نیست. کسی خبری نزدیک از حالواحوال او در رخدادهای مختلف سیاسی نداده و نمیدهد. از ترس و دودلیها و کابوسهای او. از ذوق کردنها و شادیهای او. از همهی حسوحالهای عجینِ انسانِ در همه
تصویری از پشتِ پرده در دست نیست. کسی خبری نزدیک از حالواحوال او در رخدادهای مختلف سیاسی نداده و نمیدهد. از ترس و دودلیها و کابوسهای او. از ذوق کردنها و شادیهای او. از همهی حسوحالهای عجینِ انسانِ در همه
ساده و بیتکلف! شاید هم خودمانی و بیریا و راحت و بیغل و غش در چشم و نظر طرفدارانش. کسیکه سعی میکند از نحوهی صحبت کردن و رختولباساش گرفته تا محیط کار و ماشین زیرپایاش، به سادهگی تودهی مردم نزدیکتر
با گروه اول خوشبختانه، متأسفانه؟ بیش از سی سال است درددل و پرسش بی پاسخ داشته ام. آنچنان که هر چه بنویسم تکراری است ولی حکم مشهوری در باب ممنوعیت تکرار در شرایط مشابه وجود ندارد و شاید مجاز باشم
اگر مجال مشارکت در انتخابات روز جمعه را در کانادا داشتم، حضور می یافتم و به مسعود پزشکیان رای می دادم. پیشتر دربارۀ « نفی دوگانۀ تحریم و مشارکت» نوشتم و توضیح دادم که چرا در دور اولِ انتخابات ۱۴۰۳
البته که هر کسی محق است نسبتش را با انتخابات تعیین کند. تحریم هم به نظر من ابزار مدنی و مهمی است که نمیشود از آن صرفنظر کرد، کما این که احتمالا تنوع بیشتر کاندیداها در این دوره تا حدی
تنور انتخاباتی که به راه انداخته بود؛ بهظاهر گرم شده بود. انگاری اکثریت نگاهها را به سمت نهادهای انتخاباتی خود جلب کرده بود. عکس نشستهای شورای نگهبان بود که همرسانی میشد که مثلا داشتند صلاحیت کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری را
من ، در دور اول انتخابات ریاستجمهوری رای ندادم، زیرا شرایط را برای شرکت در انتخابات مناسب نمی دانستم ولی الان بین دو گزینهی باقی مانده حتما به مسعود پزشکیان رای میدهم ، تا هم به دلیل وجه ایجابی و
دور نخست رایگیری با تمام پیچیدگیهایش و برخلاف پیشبینیِ بسیاری از تحلیلگران و اندیشمندان سیاسی، با پیروزی شگفتآور نافرمانان مدنی به پایان رسید. مشهورترین اساتید دانشگاه، تعدادی از مشهورترین سلبریتیهای هنری و ورزشی و تمام احزاب و جریانات سیاسی و
مرحله اول انتخابات کشور برگزار شد و رقابت میان مسعود پزشکیان و سعید جلیلی به دور دوم کشیده شد. برای من که در مرحله اول گفتن یک آری به پزشکیان لازم بود، اما در این مرحله نه فقط رای آری
طرفداران شرکت در انتخابات مدام وانمود میکنند که اهل تحریم، منطقی و عاقلانه فکر نمیکنند؛ احساسی و عصبانی هستند و راه حلّ آلترناتیوی ندارند. لذا تحریم از دیدگاه ایشان به طرز ساده و آشکاری غیرعاقلانه است. قصد من فراخوان دادن
بلافاصله بعد از شب های شعر کانون نویسندگان، بخش روشنفکریِ مذهبی ها، ۱۰ شب سخنرانی گذاشتند. چون حسینیه ارشاد توسط رژیم تعطیل شده بود، برنامه در مسجد قبا هم جوار حسینیه برگزار می شد. بعد از یاد آوری صحنه چند
… ۰) می گویند استالین زمان مرگ دو پاکت سربسته به رهبران بعدی خروشچف و مالنکوف می دهد و می گوید بعد از مرگ من اگر دیدید اوضاع مملکت همچنان خراب است پاکت اول را باز کنید و اگر مدتی
اگر خاتمی به عنوان رهبر کاریزماتیک اصلاحطلبان در ۹۲ «تَکرار» نمیکرد و عارف به حکم او کناره نمیگرفت، «حسن روحانی» سرو کلهاش هم به خیابان پاستور نمیافتاد. خاتمی تکرار کرد و در این تکرار چک سفید امضایی به نمایندگی از
روزی شاگردی به ارسطو گفت: چرا به استادت افلاطون اینقدر خُرده میگیری؟ ارسطو گفت من افلاطون را دوست دارم اما حقیقت را بیشتر! از این رو میگویم من رنانی را دوست دارم اما حقیقت و ایران را بیشتر! امید است
در روزهایی که بحث بر سر شرکت کردن یا نکردن در انتخابات گرم است، لازم دیدم دلایل خودم را برای تحریم انتخابات بیان کنم چراکه مباحثه بین دو سر رادیکال طیف(مدافعان مشارکت همیشگی و مدافعان تحریم همیشگی) است و رویکرد
چرا رای میدهم؟ پس از جنبش زن زندگی آزادی، تصور من بر این بود که رای دادن دیگر بیمعنی است، اما امروز معتقدم که رای دادن درستترین عمل برای رسیدن به یک آینده خوب برای ایران است. برای این ادعای
مقدمه من در ماهیّت استبدادی جمهوری اسلامی پس از ادخال ولایت فقیه توسط مجلس خبرگان اول — حتی ولایت فقیه غیر مطلقه— هیچ حرفی ندارم. ایران مثل یک بیماری است که سرطان خون یا ویروس ایدز هشتاد درصد بدنش را
پس از مرگ مشکوک رییسی در سقوط بالگرد، بار دیگر بازی تحریم/مشارکت در بین بخشی از نخبگان البته با طنینی متفاوتر از نمونه های پیشین، بالا گرفته است. روند صعودی و چشمگیر طرفداران تحریم در بین مردم و نخبگان که
انتشار یادداشتی از سوی استاد محمد مجتهد شبستری مرا بر آن داشت تا به دلیل علاقه به ایشان و حساسیت نسبت به آیندهی مردم ایران ، تحلیلی بر نوشته ایشان بنگارم. آقای شبستری عنوان مطلبش را چنین آغاز می کند
مرگ ابراهیم رییسی چیزی را در معادلات سیاسی ایران تغییر داده است که بدون لحاظ کردن آن رفتن بر روش پیشین چیزی کم از فقدان خرد ندارد. جمهوری اسلامی پس از دورهی اول حسن روحانی، پیاپی دست اندر کار سرکوب
بنا به پژوهش های بین المللی، رشد اقتصادی فراگیر و پایدار، نیازمند حاکمیت شفاف، پاسخگو و مشارکتی است؛ که در آن حقوق و آزادیهای اقتصادی و سیاسی محترم شمرده شده؛ و سرمایه اجتماعی نیز افزایش بیابد. رشد اقتصادی فراگیر و
ما امیدواریم پزشکیان رئیسجمهور شود اما نگرانیهایی داریم: ۱- صیانت آراء برایمان مهم است که قدرتطلبان دوباره مثل ۸۸ تقلب نکنند. چرا نباید ، اتفاقات ۸۸ تکرار شود؟ بدون شک تکرار اتفاقات تلخ ۸۸ ، یک نوع بازگشت به عقب
شورای نگهبان قانون اساسی جمهوری اسلامی (بخوانید آقای خامنهای، نگهبان قدرتمند جمهوری اسلامی ) مطابق معمول همیشه و با اعلام لیست نامزدهای انتخاباتی ریاستجمهوری، همه را غافلگیر کرده است. اجازه دهید همین ابتدای کار و بدون تعارف این غافلگیری (ولو
«هر لحظه به شکلی بت عیار بر آمد/ هر دم به لباس دگر آن یار بر آمد/ گه پیر و جوان شد.» ایران هنوز که هنوز است، بخت و اقبالش در خوابی عمیق فرو رفته و سرنوشتش مستمسک اوهام و
مراسم رایگیری ولایی -که انتخابات خوانده می شود- به عنوان ابزاری چند منظوره برای نمایش مشروعیت و حمایت مردمی از حاکمیت بکار گرفته میشود، اما کنترل اجتماعی و مانیتورینگ سرسپردگی، سرکوب مخالفان و توزیع رانتهای هم از دیگر کارکردهای این
ساموئل گلدوین(۱) سلام علی جان چطوری؟ خوبی؟ امروز حسین یکی از بچههای پاکستانی همکلاسی من که خیلی هم پسر خوبیه نامه تو رو به من داد و کلی حال کردم. اسم من ساموئل گلدوین هست و در رشته فیزیک استنفورد
عزتالله سحابی، چهرهای برجسته در تاریخ معاصر ایران، نمادی از مبارزه بیوقفه برای عدالت و آزادی بود. او که سالها در برابر استبداد ایستادگی کرد، در خرداد ۱۳۹۰ چشم از جهان فروبست. سحابی از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران و فعالان
جریان شناسی سیاسی در آستانه آغاز ثبتنام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران با مرگ ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری ایران، قرار است طی چهار روز آینده ثبتنام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در ایران آغاز شود. این فرصت اندک ارزیابی جریانات سیاسی
اگر مجموعه ابهامات و تناقضات بیشمار و عیان «سانحه» سقوط هلیکوپتر حامل رییسی و امیرعبدالهیان، بیانگر واقعیت ماجرا باشد و عملاً طرح ترور و حذف وی طراحی و عملیاتی شده باشد، آنچنان که می توان برای مرگ پرابهام اکبر هاشمی
۱- «پنجاه آمبولانس برده بودن. کلی ماشین و اتوبوس ول داده بودن توو جاده. به همه بیمارستانهای استان آماده باش داده بودند. انگار مثلا سلاح بیولوژیکیول کردن توو استان 🤣مدیریت فشل. هرکی به هرکی. خر توو خر. بیکلاس. یه عده
بازنشر مطالب با ذکر منبع آزاد است. ۱۳۹۴-1401